ویرگول
ورودثبت نام
donya prahimi
donya prahimi
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

خانه دیوانگان

اینکه دلتنگ توام اقرار می خواهد مگر ، اینکه از من دلخوری افکار می خواهد مگر

وقت دل کندن به فکر باز پیوستن مباش ، دل بریدن وعده ی دیدار می خواهد مگر

عقل اگر غیرت کند یک بار عاشق می شود ، اشتباه ناگهان تکرار می خواهد مگر

من چرا رسوا شوم یک شهر مشتاق تواند ، لشگر عشاق پرچم دار می خواهد مگر

با زبان بی زبانی بارها گفتی برو ، من که دارم می روم اصرار می خواهد مگر

روح سرگردان من هرجا بخواهد می رود ، خانه ی دیوانگان دیوار می خواهد مگر...

چه زخمهایی بر دلم خورد تا یاد گرفتم هیچ نوازشی بی درد نیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید