poorya
poorya
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

نیچه : آنک انسان


زرتشت نخستین روان‌شناسِ نیکان -و بنابراین‌- دوستِ شروران است. وقتی یک نوعِ انسانِ تباه شده، به مرتبه‌ی بالاترین نوعْ ارتقا می‌یابد، چنین کاری را تنها به قیمتِ پایمال کردنِ نوعِ متضادش، یعنی انسانِ توانمند و مطمئن به زندگی، توانسته است انجام دهد. وقتی جانورِ گله در پرتوِ ناب‌ترین فضیلت می‌درخشد، انسانِ استثنائی الزاماً باید به رده‌ی «شروران» نزول کند. وقتی دروغ به هر قیمتی نامِ «حقیقت» را در راستایِ مورد نظرش غصب می‌کند، کسی که به راستی حقیقی است الزاماً باید زشت‌ترین نام‌ها را به خود بگیرد. در این باره زرتشت جایِ هیچ شکی باقی نمی‌گذارد. او می‌گوید آنچه باعثِ بیزاری‌اش از انسان به طورِ کلی شده است، درست همین شناخت از نیکان، از «بهتران» بوده است: و همین بیزاری است که به او بال و پر داده تا به «آینده‌هایِ دور پر کشد». او این موضوع را پنهان نمی‌کند که سنخِ انسانِ او، که سنخی به نسبت فرا انسانی است، درست نسبت به نیکان فرا انسانی است و نیکان و عادلان‌اند که فرا انسان او را شیطان می نامند...


«شما ای بلند‌پایه‌ترین مردمی که از برابرِ چشم‌ام گذشته‌اید! این است شکّ‌ِ من به شما و خنده‌ی پنهان‌ام: به گمان‌ام شما اَبَرانسانِ مرا شیطان نام خواهید داد!... و روانِ شما چندان با بزرگی بیگانه‌ است که اَبَرانسان هنگامِ نیکی‌اش نیز برایِ شما ترسناک خواهد بود!»


اگر کسی می‌خواهد خواستِ زرتشت را بفهمد باید از همین صفحه، و نه از جایِ دیگر، آغاز کند: این نوعِ انسانی که او در نظر دارد، واقعیت را چنان که هست در نظر می‌گیرد: برای چنین کاری به قدر کافی نیرومند است - واقعیت برایِ او و از خودِ او بیگانه نیست، او خودش همین واقعیت است و تمامِ چیزهایِ هراسناک و پرسش‌برانگیز این واقعیت را در خود دارد انسان فقط بدین‌سان می‌تواند بزرگی به دست آورد.

فلسفه
نویسنده محتوا؛ علاقه‌مند به یادگیری موضوعات جدید و مختلف و همیشه در حال سفر با کلمات. اینجا بخشی از موضوعات کاری، پیشرفت‌ها و اشتباهات در زندگی کاری و شخصی‌م رو به اشتراک میزارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید