- آیگول و مروه بهترین دوستان همدیگه هستند. از وقتیکه مدرسه شان را در منطقه شیشلی استانبول شروع کردند با هم دوست شدند و حالا که هر دو شانزده ساله هستند رفاقتشان قوام پیدا کرده و رفیق گرمابه و گلستان هم شدند. مروه خانواده ای مذهبی داره، خودش هم یک مسلمان معتقده و «انتخاب» کرده که حجاب بر سر بذاره. اما آیگول یک مسلمانه که به روش مروه راجع به حجاب معتقد نیست. علیرغم تفاوت عقیده و ظاهرشان این دو نفر بهترین دوستان هم هستند و بعد از پایان مدرسه در حالیکه به هم چسبیده اند و دست بر کمر یکدیگر دارند به سمت خانه سرازیر میشوند.
- سمیرا و مریم چند سالیه که دیگه رفاقتی بینشون نیست. وقتیکه مدرسه شان را در منطقه شهر زیبای تهران شروع کردند بهترین دوستان همدیگه بودند، اما هر چقدر که گذشت دیدند تفاوتهایشان با هم خیلی زیاد است و آخرش دوستی شان تمام شد. مریم خانواده ای سنتی داره و برای همین از کلاس سوم مجبور به سرکردن حجاب شد. سمیرا هم یک مسلمانه اما با روش مریم برای حجاب موافق نیست. همیشه یکی از اونها فکر میکرد که دیگری دارد مدام ارشادش میکند. آن یکی هم فکر میکرد که رفاقتشان باعث از راه به در شدنش میشود. این بود که دوستی شان تمام شد. با اینکه هر دو به یک دبیرستان میروند اما عین غریبه ها شده اند. حالا دیگه هیچکدومشون نمیدونن که دنیای فکری اون یکی چطوریه. تازه هم سمیرا و هم مریم بدشان نمیاد که اگر موقعیت پا داد حساب اون یکی رو برسند.
پی نوشت: داستان و اسامی فرضی هستند. عکس را از دو دختر رهگذر در استانبول گرفتم.