برداشتی از مقاله Think tank: Meaningful management in a postmodern society
نوشته Arnaud Lacan
جهان امروز جهان تغییرات است یک تعبیر زیبا برای تغییرات کنونی جامعه را اینگونه بیان می کنند: شما سوار بر ببر هستید - نمی توانید پیاده شوید چون شما را می بلعد، شما کنترل ندارید که ببر کجا می رود یا چه کاری انجام می دهد، و بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که با شرایط دائما در حال تغییر سازگار شوید. . از این منظر اصلاً جای تعجب نیست که تا 90 درصد از ابتکارات تغییر در رسیدن به نتایج برنامه ریزی شده خود شکست می خورند، شگفت آور این است که 10 درصد ادعا می کنند که انجام می دهند. زمانی که زمینه و شرایطی که هر اقدامی را هدایت می کند، به طور اجتناب ناپذیر و اجتناب ناپذیر تغییر می کند و باعث نامناسب شدن ویژگی های خاص می شود، نمی توان نتایج خاصی را برنامه ریزی کرد. دیدگاه فرآیندی از تغییر در سازمانها بر این نکته تاکید دارد که تغییر مستمر است و سازمانها باید پیوسته با محیط در حال تغییر خود سازگار شوند.(چابک سازی یعنی همین)
خیلی ها این عقده را دارند که: هر اتفاقی که در جامعه رخ می دهد بر تمام اجزای آن از جمله سازمان ها تأثیر می گذارد. به عبارت دیگر، هر سازمانی یک عالم کوچک از جامعه است. بنابراین، مدیران باید در حین رهبری تیم خود، ذهنیت خود را با تکامل اجتماعی هماهنگ کنند. آنها باید تغییرات پارادایم (Kuhn, 1972) و یک معرفت یا درک جدید را در نظر بگیرند (Foucault, 1966) که عمیقاً بینش مدیریتی آنها را تغییر می دهد. این تکامل، که مستلزم گذار از مدرنیته به پست مدرنیته است (لیوتارد، 1979؛ مافزولی، 1988)، پیش بینی سؤالات اضطراری در داخل و خارج سازمان ها را دشوار می کند. تغییرات در دنیای کار نیازمند شیوه های مدیریتی جدید و فرآیندهای منابع انسانی است. فناوری دیجیتال نیازمند تغییر در سازماندهی کار و روابط سلسله مراتبی و در نتیجه مدیریت است.
آیا این گفته بالا درست است؟
جهان کوچک یک سازمان، اغلب تعیین می کند که چگونه در جهان کلان جامعه به طور کلی دیده می شود.
اگرچه این دیدگاه از کار در تفکر مدرن نقش محوری داشته است، اما از نظر هزاره قدیمی شده است.
علاوه بر این، مدل هایی که به دنبال معنا بخشیدن به جهان از طریق عقل گرایی و ریاضیات بودند، اکنون منسوخ شده اند. نه انسان ها و نه سازمان ها از قوانین مدل های ریاضی با ویژگی های عقلانی پیروی نمی کنند. علاوه بر این، هر دوره زمانی از طریق گذشته، حال و آینده خود مرتبط است (مافسولی، 2014). افراد امروزی به ویژه مجذوب آینده هستند. افسانه مدرن بر اسطوره پیشرفت متمرکز است و به همین دلیل است که سازمان های مدرن تمایل دارند روی پروژه های بلند مدت تمرکز کنند. مدیران در آماده سازی برای آینده به دنبال پیش بینی و کنترل کل فرآیندهای کاری از طریق عقلانیت هستند که گاهی اوقات به ضرر نیازهای فعلی است و سایرین در سازمان نیز از آن پیروی می کنند.
درک ارزشهای نوظهور پست مدرنیته مستلزم مفهومسازی اقتصادی جهان بر اساس پنج اصل ساده است.
اصل اول بازگشت یک قهرمان قدیمی جامعه شناس است:
شخص. این بازیگر جامعه شناس با فردی که بازیگر کلاسیک دوره مدرن بود بسیار متفاوت است. در حالی که فرد یک خودخواه منطقی بود (Comte, 1999)، فرد را می توان یکی از بسیاری یا متکثر در نظر گرفت. در واقع، عامل اجتماعی پست مدرن دارای چندین هویت است. فرد بر اساس عملکرد یا شغلش تعریف نمی شود، بلکه با حضور در گروه های متعددی که به دلایل عاطفی مانند حرفه ای، فرهنگی، جنسی و معنوی انتخاب شده اند، تعریف می شود.این یک جامعه جدید متشکل از جوامع متعدد ایجاد می کند. فرد پست مدرن به خاطر آن نمی خواهد بر جهان مسلط شودسختی و آسیب پذیری، اما برای تنظیم زندگی خود را به جهان موجود این عامل جامعه شناختی بیشتر انسان در الف حس سنتی چون او بر اساس احساسی و تعیین کننده های عاطفی علاوه بر عقلانیت.
اصل دوم مستلزم تغییر اساسی در روش است ما نیاز به ایجاد را در نظر می گیریم. فرد پست مدرن است انگیزه دارد تا زندگی خود را به یک اثر خلاق تبدیل کند و حتی اثری هنری که به مفهوم ارسطو نزدیک می شود eudaimonia، شکوفایی و سعادت بشری که ناشی از آن است انجام اعمال درست (ارسطو، 1962). خوب داشتن زندگی مرز بین زندگی شخصی و حرفه ای را محو می کند. مردم اکنون می خواهند در محل کار زندگی کنند و به ترتیب در خانه کار کنند برای خلق زندگی هایی که در یک اثر هنری ترکیب می شوند. این خلقت است همچنین راهی برای فعال کردن تمام مسیرهای روانی (رویاها، بازیها، جشنها و ...) در فضای حرفهای که بر عقلانیت تکیه کرده بود و در دوره مدرن با وقار مشخص میشد. از آنجایی که سرمایه گذاری مجدد احساسات و عواطف در دوره پست مدرن تشویق شده است و حس زیبایی شناسی و بیهودگی را به وجود می آورد، خلاقیت دوباره بازگشته است. در دوران پست مدرن، ارزش اصلی دیگر کار صرف نیست، بلکه عمل خلقت است.
اصل سوم این است که مردم عوامل پیچیده جامعه شناختی هستند.
آنها باید از نظر عاطفی برانگیخته شوند تا عمل کنند. حتی اقتصاددانان نیز اذعان دارند که عقلانیت با نفوذ عاطفه در فرآیند تصمیم گیری محدود می شود (الستر، 1997).عواطف و روابط اجتماعی باید در نظر گرفته شوند، زیرا اعضای نسل پست مدرن باید احساس کنند که برای هر یک از علایق خود بخشی از یک جامعه هستند، که به فعالیت های مشترک آنها مشروعیت می بخشد. مردم با هم هستند زیرا می خواهند با هم باشند و با هم خلق کنند. احساس خوبی در کنار هم بودن و هماهنگ بودن با یکی دیگری آفرینش جمعی را تقویت می کند. فرد پست مدرن به ما ارجاع می دهد نه من و به دنبال ماجراجویی های جمعی است موفقیت ها و به اشتراک گذاشتن احساسات متقابل.
اصل چهارم این است که در حالی که دوران مدرن بر آینده متمرکز است، پسامدرن به زمان حال معطوف شده است. هدف این است که به اینجا و اکنون متصل باشیم و برای پروژه های بلندمدت برنامه ریزی نکنیم. اگرچه افراد پست مدرن خود را با دنیای کنونی خود تطبیق می دهند، اما این بدان معنا نیست که آنها محکوم به قربانی شدن توسط آن هستند.
اصل پنجم ارزش پست مدرن: منطق فرصت فوری، فضایی برای مانور وجود دارد. این بدان معنی است که می توان فاصله بین ؛آنچه هست و آنچه باید باشد را کاهش داد
روش ها و فرآیندها
عصر حاضر، مدیران را موظف میکند که ذهنیتهای قدیمی (مدرن) خود را فراموش کنند و حالتهای جدید (پسامدرن) اتخاذ کنند. در واقع، جامعه پست مدرن خارج از سازمان نیست و مدیران هنگام تدوین سیاست ها و استراتژی های خود باید دیدگاه های اجتماعی را در نظر بگیرند. اگر جامعه پست مدرن است، سازمان ها پست مدرن هستند و مدیران باید در شیوه مدیریت تیم های خود پست مدرن شوند.
مدیر پست مدرن چیست؟ مدیران پست مدرن باید کار روزانه خود را بر پنج کارکرد ساده بنا کنند که همگی به ارزشهای پست مدرن پاسخ میدهند (لاکان، 2016): آنها باید انتقال دهنده، معنادار، انیماتور، تنظیمکننده و رهبر باشند. مدیران پست مدرن به عنوان مدیران رله، مسئول انتقال فرهنگ و استراتژی سازمان هستند. از دیدگاه پست مدرن، کاملاً غیرقابل تصور است که اجازه دهیم همکاران بدون اطلاعات روشن در مورد نیازهای سازمان کار کنند. اگر مدیران این اطلاعات ضروری را منتقل نکنند، همکارانشان نمی توانند فعالیت های روزانه خود را با دیدگاه سازمانی بیشتر هماهنگ کنند. مدیران نیز وظیفه انتقال دانش خود را بر عهده دارند. آنها باید به معنای اصلی کلمه به مربی تیم خود تبدیل شوند.
مدیران امروزی باید مشاوران دوستانه ای باشند. اهمیت این نقش در این واقعیت مشهود است که شورای مربیگری و مربیگری اروپا برای کمک به مشتریان در توسعه برنامه های منتورینگ ایجاد شده است و بسیاری از سازمان های بزرگ مانند شرکت ملی برق فرانسه، خدمات پستی و راه آهن این موقعیت را ایجاد کرده اند. مربی برای ایجاد تحول در مدیریت مدیران پست مدرن همچنین باید از این نظر معنادار باشند که همکاران خود را تشویق کنند تا شغل خود را معنا کنند. با این حال، یک مطالعه اخیر روی شیوه های مدیریتی نشان داد که مدیران کمتر از 30 درصد از زمان خود را صرف هدایت تیم خود با گوش دادن به آنها و صحبت کردن با آنها می کنند و بیش از 60 درصد از زمان خود را برای کنترل آنها و ارائه گزارش صرف می کنند (Denner & Falque, 2016). کارمندان پست مدرن می خواهند کارشان مایه آفرینش و افتخار باشد. مدیران مسئول کمک به افراد در یافتن اهمیت شغلی و تشویق مشارکت آنها در خلقت جمعی هستند. مدیران معنادار به رشد همکاران کمک می کنند زیرا آنها را قادر می سازند تا جایگاه متمایز خود را در چشم انداز سازمانی بیابند. تمثیل معروف سه سنگتراش گویای این موضوع است. سه کارگر ساختمانی هر کدام با یک اسکنه و یک پتک سنگی را می بریدند. هنگامی که ناظری از اولین اهنگ ساز پرسید که دارد چه کار می کند، او پاسخ داد: "سنگ می برم." هنگامی که بازدیدکننده همین سوال را از سنگ شکن دوم پرسید، او پاسخ داد: "من زندگی خودم را می کنم." وقتی ناظر همین سوال را از سنگ شکن سوم پرسید، پاسخ این بود: "من در حال ساختن یک کلیسای جامع هستم." بنابراین، اهمیت یک فعالیت مشابه می تواند در میان افرادی که در آن مشغول هستند، بسیار متفاوت باشد. مدیران معنادار با افزایش آگاهی آنها از ارزش هر وظیفه در سازمان، بر نحوه تفکر همکاران خود تأثیر می گذارند. با انجام این کار، آنها می توانند هر همکار را، هر شغلی که باشد، به یک سازنده کلیسای جامع تبدیل کنند. مدیران پست مدرن نیز باید انیماتور به معنای : آنیما، که به معنای روح، و آنیموس یا عقل است. مدیران انیماتور روحیه همبستگی و برادری را در تیم خود (انیما) پرورش می دهند و در عین حال مسئولیت عملکرد جمعی آن (انیموس) را به نفع سازمان نیز بر عهده دارند. مدیران باید پویایی همکاری تیم های خود را کنترل کنند و نحوه زندگی آنها در محل کار را سازماندهی کنند. به طور خلاصه، آنها باید حس عملکرد تیم را برای شرکت شعله ور کنند. مدیران پست مدرن باید با اعتماد و دقت مدیریت کنند. این به این دلیل است که مردم میخواهند در مشاغل خود ایجاد کنند - که باعث میشود آنها احساس اعتماد کنند و به همکاران خود اعتماد کنند - و آنها خواهان روابط خوب در محل کار هستند - که نشان دهنده مراقبت است. که در در دوران پست مدرن، مدیران مدل مفهومی ندارند تکیه کردن بر آنها باید رویکردهای خود را به آنچه در اطراف آنها اتفاق می افتد در زمان واقعی تنظیم کنند. کسانی که با هم کار می کنند معمولاً با یکدیگر درگیر می شوند و فعالیت های خود را سازماندهی می کنند آنها بهترین فکر می کنند مدیران فقط باید با تطبیق چابکی با آنچه که مشاهده می کنند، تمرکز همکاران خود را بهینه کنند
به لطف پیشرفتهای تکنولوژیکی، مدیران مجموعهای از ابزارهای جدید برای انتقال دانش خود و تحریک، تنظیم و رهبری تیمهای خود در همکاری معنادار دارند. اول، توجه به تغییر در منابع دانش مهم است. اگرچه تخصص فنی هنوز مفید است، اما تنها مکان برای یافتن دانش نیست. این دوران با روح ویکی مشخص می شود. مردم لزوماً مجبور نیستند برای اطلاعات مورد نیاز خود به مدیران خود تکیه کنند. نقش مدیر از توزیع اطلاعات فنی تا پرورش متقابل تکامل یافته است. مدیران و سازمانها میتوانند بر دو نوع اصلی شبکههای دیجیتال تکیه کنند: شبکههای اجتماعی که از طریق آن میتوان روابط بین کارکنان درون شرکت ایجاد کرد و انجمنهای فنی برای به اشتراکگذاری اطلاعات. به عنوان مثال، شرکت بیمه فرانسوی MAIF یک شبکه Yammer را برای انتشار فرهنگ دیجیتال در سراسر سازمان توسعه داد. امروزه 5000 نفر از 7000 کارمند این شرکت اعضای فعال این شبکه هستند. روشهای بهبود مهارتهای حرفهای نیز در نتیجه انقلاب دیجیتال تغییر کرده است. ابزارهای مختلف آموزش الکترونیکی سرگرم کننده و کارآمد، محیط امنی را برای اشتباه کردن فراهم می کنند. بازیهای جدی با ارائه تعامل و انگیزه به کاربران، امکان آزمایش حرفهای بدون خطر برای سازمان را فراهم میکنند و در عین حال شخصیت ذاتی گیمرها را آشکار میکنند. انعطاف پذیر، قابل تکرار و قابل استفاده مجدد هستند و از نظر اقتصادی نیز کاربردی هستند. خودروساز فرانسوی رنو از یک بازی جدی برای آموزش نیروی خود متشکل از 15000 فروشنده مستقر در 40 کشور و به 20 زبان استفاده می کند. مدیران پست مدرن از ایجاد و استفاده از فضاهای جمعی برای ایجاد احساس اجتماع در بین همکاران سود خواهند برد. این فضاها می تواند شامل مناطق کار مشترک و فضاهای باز و همچنین دفاتر خانگی و سایر امکانات خارج از محل باشد. بر اساس نظرسنجی از 324 شرکت فرانسوی با 6.5 میلیون کارمند، بین سالهای 2014 تا 2016، 64 درصد از شرکتها شروع به استفاده از فضاهای همکاری برای سازماندهی جوامع و گروههای جدید در محل کار خود کردهاند (Arctus، 2016). استفاده عاقلانه مدیران از این انواع مختلف فضا، آنها را قادر می سازد تا جو مورد نیاز برای ایجاد پیوندهای بین فردی در تیم خود را ایجاد کنند. در نهایت، هدف مدیران برانگیختن عملکرد جمعی مؤثر است که منافع سازمانی را ارتقا میدهد. تنظیم تعاملات حضوری یکی از راههای کارآمد و معنادار کردن شرکت است. از سوی دیگر، مدیران پست مدرن همچنین میتوانند از تنظیمات مجازی برای رهبری و مربیگری تیمهای خود، ایجاد فرهنگ مشارکتی و تبادل دادههای فنی استفاده کنند. شرکت فرانسوی Manutan که در سال 2017 از نظر کیفیت زندگی کاری در بین بهترین مکان های کاری فرانسه قرار گرفت، مدلی از مدیریت پست مدرن است. دو ساختمان از چهار ساختمان آن در مقر آن به رفاه کارکنان اختصاص داده شده است و شامل یک سالن ورزشی، یک کافه تریا و سایر امکانات تفریحی است. مدیران به عنوان نوعی رهبر جامعه عمل می کنند و جلسات منظم و فعالیت های بازی را در فضای ایجاد شده برای تیم های خود سازماندهی می کنند. در اینجا آنها به عنوان تنظیم کننده روابط و مبادلات بین اعضای تیم های خود عمل می کنند که می توان آنها را به عنوان جوامع یا قبیله های کوچک در نظر گرفت (Maffesoli, 1988).
کارگران شاد شش برابر کمتر از مشاغل خود غیبت می کنند، دو برابر کمتر مریض می شوند و 31 درصد بازده و 55 درصد خلاق تر از کارگران ناراضی هستند (وانهی، 2013). بنابراین، رویکردی به مدیریت که رضایت و رفاه کارکنان را در کار افزایش میدهد، احتمالاً عملکرد روزانه و کلی سازمان را افزایش میدهد. سبکهای مدیریت دوران مدرن که مبتنی بر عقلانیت و دیدگاه کاملاً فردگرایانه بود، از سودمندی خود گذشته است. همانطور که جامعه تکامل یافته است، سازمان های آن و کسانی که آنها را مدیریت می کنند نیز باید تکامل یابد. عصر پست مدرن مستلزم یک تغییر عمیق در درک نحوه مدیریت محل کار برای اطمینان از تحقق آن ها در هر سطح است.
در مجموع، شیوههای مدیریت پستمدرن باید رفاه و فضای همکاری و شادی را در کار ایجاد کنند و اجازه دهند همکاران برای عملکرد شخصی بیشتر در خدمت کارایی جمعی بالاتر به نفع سازمان، احساسات خود را ابراز کنند. مدیران پست مدرن نقش های متعددی در این شیوه ها دارند. آنها باید مدیران رله، مدیران معنادار، مدیران انیماتور، مدیران تنظیم کننده و مدیران رهبر باشند. با تلاشهای آنها، شرکتهایی که آنها را هدایت میکنند، مؤثرتر و مرتبطتر خواهند شد، زیرا آنها به سازمانهای پست مدرن در دنیای پست مدرن تبدیل خواهند شد.