دکتر محمد احمدزاده ( PhD,PMP,ACP,ITIL,COBIT)
آدرس لینکدین: https://www.linkedin.com/in/mohammad-ahmadzadeh
از مهمترین مزایای رقابتی شرکت ها، کاراتر و اثربخشتر نمودن زنجیره تامین آن کسب و کار است و یکی از اساسیترین موضوعات در زنجیره تامین، انتخاب استراتژی مناسب برای زنجیره تامین آن سازمان و کسب و کار از بین انواع استراتژیهای مدیریت زنجیره تامین میباشد. این موضوع از دغدغههای اصلی و جز تصمیمهای مهم مدیران کسب و کار محسوب میشود؛ چراکه لزوم اتخاذ تصمیم درست و برگزیدن گزینه مناسب از میان گزینههای متعدد در زمینه انتخاب بهترین تولیدکننده ها، بهترین توزیع کننده ها، بهترین منطقه برای جذب مشتریان، بهترین شرکای تجاری و همچنین تشکیل یکپارچگی در کل زنجیره، از مسائل مهم مطرح برای تصمیم گیری در انتخاب استراتژی مدیریت زنجیره تامین است. این تصمیم از مسائل جزئی تا مسائل بزرگ و کلان حوزه زنجیره تامین را شامل میشوند و در بسیاری از این موارد، در صورت انتخاب استراتژی نادرست زنجیره تامین، هزینههای زیادی باید پرداخت گردد.
رویکردها و استراتژیهای متفاوتی برای مدیریت زنجیره تامین وجود دارد که هرکدام مزایا و معایب خود را به همراه دارند. انتخاب و بکارگیری هر کدام از این استراتژی ها، باتوجه به نوع و ماهیت کسب و کار از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این مقاله ضمن بررسی تاریخچه زنجیره تامین، به بررسی ۵ استراتژی اصلی در مدیریت زنجیره تامین، یعنی زنجیره تامین ناب، زنجیره تامین چابک، زنجیره تامین پایدار/انعطاف پذیر، زنجیره تامین سبز و در نهایت زنجیره تامین لارج میپردازیم و محاسن و معایب و همچنین فرصتها و چالشهای هریک را بررسی میکنیم.
در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، عقیده متخصصان فرایند بر این بود که استانداردسازی فرآیندهای داخلی و مهندسی و طراحی قوی و نیز عملیات منسجم و هماهنگ، پیش نیاز موفقیت در بازار است. بنابراین سازمانها تلاش خود را بر افزایش کارایی معطوف کردند. دهه ۷۰ که مقارن با ورود به دنیای صنعتی بود، روند کسب و کار تغییر کرد، بطوریکه کارخانجات مستقل شدند. در دهه ۸۰ میلادی، سازمانها جهت دستیابی به مزیت رقابتی پایدار، تمرکز خود را بر روی سیستمهای انعطاف پذیر، مانند تولید بهنگام، مدیریت کیفیت جامع و سایر موضوعات قرار دادند. اما این مزایای رقابتی بلافاصله توسط رقبا تقلید میشدند و از پایداری لازم برخوردار نبودند. در واقع تلاش برای بهینهسازی فرآیندهای سازمانی بدون در نظر گرفتن رقبا و شرکتهای بیرونی، بخصوص تامین کنندگان و مشتریان امری بیفایده به نظر میرسید و سازمانهایی که با همکاری یکدیگر در جهت اهداف مشترک گام برداشتند، عملکرد بهتری از خود نشان دادند.
در دهه ۹۰ میلادی، کسب و کارها ضمن بهبود در فرایندهای تولید و بکارگیری الگوهای مهندسی مجدد، دریافتند که برای ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهای داخلی و انعطاف پذیری در تواناییهای شرکت کافی نیست؛ بلکه تامین کنندگان قطعات و مواد نیز باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند. همچنین توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاستهای توسعه بازار تولید کننده داشته باشند. با چنین نگرشی، رویکردهای زنجیره تامین و مدیریت زنجیره تامین یا (SCM) پا به عرصه وجود نهاد.
دوره آموزشی مرتبط با این مقاله
با ورود موضوع مدیریت زنجیره تامین(SCM) به عرصه دنیای کسب و کار، امکان تقسیم ریسک و مخاطرات مالی و غیرمالی، استفاده از نیروی کار دیگر سازمان ها، دسترسی به منابع فرامنطقه ای، عملکرد فرامنطقه ای و تامین مالی بخشی امکان پذیر گردید.
در ابتدای قرن بیست و یکم و با ظهور چابکی به حوزه های مختلف کسب و کار نیز، فرآیندها، ابزارها و آموزشهای چابک ایجاد و اجرا گردید تا بتواند در عین حال که کنترل هزینه ها و کیفیت را دارد ، سریعاً به نیازهای مشتری و تغییرات بازار پاسخ دهد.
تعریف مدیریت زنجیره تامین عبارت است از: “یکپارچه سازی فرآیندهای کلیدی کسب و کار کاربر نهایی از طریق تأمین کنندگان اصلی که محصولات، خدمات و اطلاعاتی را که ارزش افزوده برای مشتریان و سایر ذینفعان ایجاد میکنند، فراهم میکند”. توانمندسازهای اصلی مدیریت زنجیره تامین نیز عبارتند از: هزینه، زمان انتظار، کیفیت محصول، نوآوری و همچنین سطح سرویس و خدمت به مشتری.
این توانمندسازها از طریق ذینفعان کلیدی زنجیره تامین یعنی تامین کنندگان، شرکت اصلی و توریع کنندگان به اجرا درمی آید.
پژوهشگران حوزه زنجیره تامین، در تلاش برای یکپارچه سازی فرایندهای زنجیره تأمین هستند ؛ لذا پارادایمها و استراتژی های مختلفی برای مدیریت زنجیره تامین، از جمله زنجیره تامین ناب، زنجیره تامین پایدار، زنجیره تامین چابک و زنجیره تامین سبز بکار گرفته شده است.
هرچند تعاریف مختلفی از الگوی ناب در زنجیره تامین در ادبیات این حوزه وجود دارد، اما همه آنها اصل یکسان زیر را به اشتراک میگذارند: به حداقل رساندن هزینه و حذف ضایعات.
در واقع، اصطلاح زنجیره تامین ناب، به یک سری از فعالیتها و یا راه حل برای از بین بردن ضایعات، کاهش عملیات بدون ارزش افزوده و بهبود فرایندهای دارای ارزش افزوده اشاره می کند. لذا مفهوم اساسی ناب در زنجیره تامین بر کار بیشتر با منابع کمتر تمرکز دارد. به عنوان مثال:
در بازار رقابت امروز ، شرکتها و مشتریان به دنبال ارائه محصول و خدمت مناسب به مشتریان خود در زمان، هزینه و با کیفیت بهینه می باشند. سیستم سازی کسب و کار در واحد زنجیره تامین در قالب زنجیره تامین چابک، کاهش قیمت تمام شده و مدیریت ریسک، افزایش سطح خدمت رسانی به مشتریان، برآورد سریع نیازهای سازمان و مشتری و همچنین ارتباط بهتر با تامین کنندگان، شرکت اصلی و توزیع کنندگان را به همراه دارد که می توان این موارد را جزء عواملی به حساب آورد که در زنجیره تامین کالا و خدمات چابک، مورد توجه ویژه قرار می گیرند.
رسیدن به این امر و افزایش ارزش اقتصادی و ارزش مشتری از طریق هماهنگ سازی و چابک سازی جریان ارزش ها، مواد و فرآیندها در کنار جریان اطلاعات از منبع تا محل مصرف می باشد. یک رویکرد فرآیندگرا و سیستماتیک در زنجیره تامین یا Supply Chain که از وظایف اصلی مدیر زنجیره تامین چابک یا Agile Supply Chain Manager می باشد.
زنجیره تأمین چابک که هدف اصلی خود را بر پاسخ فوری به مشتری و بازار می گذارد، ادغامی است از شرکای کسب و کار برای توانا کردن شرکتهای جدید. به این منظور که به سرعت و بطور مؤثر به تغییرات بازار، که حاصل رقابت رقبا و همچنین محصولات و خدمات سفارشی است، واکنش نشان می دهد. لذا مهمترین مشخصه چابکی که در اکثر تعاریف آن دیده میشود،عبارت است از : توانایی پاسخگوئی سریع به تغییرات بازار،بعنوان شاه کلید موفقیت وبقای بنگاهها در بازار.
پاسخگویی سریع به سفارشات مشتری، هدف دیگری است که در زنجیره تامین چابک مدنظر می باشد و با بکارگیری این استراتژی، مدت زمان انتظار مشتری برای تحویل سفارش، به حداقل ممکن کاهش یابد.
پایداری/انعطاف پذیری، حالتی است که سازمان، احتیاجات فعلی خود را بدون به خطر انداختن توانایی تولید آینده، برآورده می کند. اما چرا زنجیره تامین باید پایدار باشد؟
گاهی سازمانها دیگر بعنوان یک سازمان مستقل تنها رقابت نمی کنند ، بلکه ترجیحاً بعنوان یک زنجیره تأمین با هم رقابت می کنند . از این رو مفهوم پایداری از تمرکز سازمانی به سمت زنجیره تأمین گسترش می یابد .تصمیم گیرانی که زنجیره تأمین را طراحی می کنند باید تأثیرات تصمیمات خود را از نظر اخلاقی برکیفیت زندگی، امنیت، سلامت مشتریان و مردم و همچنین رفاه عمومی در نظر بگیرند.
در زنجیره تامین پایدار که با عنوان انعطاف پذیر نیز از آن یاد میشود، برخلاف زنجیره تامین ناب، که تلاش می شوند همه چیز به حداقل رسانده شود، وجود ظرفیت برای غلبه بر مشکلات و پاسخ مؤثر به اختلالات غیرمنتظره و ریسک ها(مانند ویروس کرونا-سیل و …) ضروری است. زنجیره تأمین پایدار نمیتواند کم هزینه ترین زنجیره باشد؛ اما در عوض نسبت به سایر رویکردها، بیشتر قادر است تا با محیط کسب و کار در شرایط نامشخص و ریسکی، کنار بیاید.
دوره آموزشی مرتبط با این مقاله
رویکردهای ناب و پایدار در ظاهر متناقض به نظر می آیند؛ با این حال در بهترین وضعیت کارخانه ها مایل هستند، هم حداقل سطح انبار را داشته باشند و هم در مقابل مشکلات با توقف تولید مواجه نشوند.
در نهایت، رویکرد سبز به دنبال حفاظت از طبیعت و محیط زیست در مقابل ضایعات مستقیم و غیرمستقیم میباشد .
مدیریت زنجیره تأمین سبز، اولین بار توسط انجمن پژوهش صنعتی دانشگاه ایالتی میشیگان در سال ۱۹۹۶ معرفی شد که در واقع مدل مدیریت نوینی برای حفاظت ازمحیط زیست است.
با استفاده ازمدیریت زنجیره تأمین و فناوری سبز،شرکت ها میتوانند تأثیرات منفی زیست محیطی را کاهش داده و به استفاده مطلوب ازمنابع و انرژی دست یابد .مدیریت زنجیره تأمین سبز میتواند تأثیر زیست محیطی فعالیتهای صنعتی را بدون فدا کردن کیفیت، هزینه، قابلیت اطمینان، عملکرد، و یا استفاده کارآ از انرژی کاهش دهد، درحالیکه مقررات زیست محیطی رعایت شده، آسیبهای زیست محیطی به حداقل می رسد و در نهایت منجر به سود اقتصادی می شود.
کلمه لارج از کنار هم قرار گرفتن حرف اول واژه لاتین استراتژیهای چهارگانه قبلی زنجیره تأمین که توضیح داده شد، تشکیل شده است. ایده مدیریت زنجیره تأمین لارج به واحد تحقیقاتی مهندسی مکانیک و صنایع دانشکده علوم و تکنولوژی دانشگاه لیسبون پرتغال بازمی گردد و امروزه این مرکز تحقیقاتی، بعنوان مرجع اصلی در حوزه زنجیره تامین لارج شناخته می شود.
هرکدام از رویکردهای چهارگانه زنجیره تامین دارای مزایا و معایبی می باشند. بهره گیری از مزایای هریک از این استراتژی ها و برنامه ریزی در جهت حذف معایب هریک، پتانسیل ایجاد ارزش بیشتر در زنجیره تأمین را افزایش میدهد؛ این همان هدفی است که استراتژی زنجیره تامین لارج به دنبال آن است.
مدیریت زنجیره تأمین لارج موضوعات متنوعی را در برمی گیرد ازجمله:
مدیریت زنجیره تامین لارج تلاش دارد تا استراتژی های ناب، چابک، پایدار و سبز را در فضای مدیریت زنجیره تامین کناره هم قرار دهد تا همزمان هم از مزایای تک تک آنها بهره مند شده و هم کاستی های آنها را بپوشاند.
یکی از عوامل مهم در رسیدن به مزیت رقابتی پایدار در کسب و کارها، انتخاب و بکارگیری استراتژی مناسب زنجیره تامین است و لازم است تا کسب و کارها، از بین استراتژیهای زنجیره تامین، استراتژی برتر و بهینه تر را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند.
دوره آموزشی مرتبط با این مقاله
همچنین با کنار هم گذاشتن استراتژی های موفق زنجیره تامین، می توان به استراتژی جدیدی رسید تا هم از محاسن همه استراتژی ها بهره برد و هم نقاط ضعفشان را مرتفع نمود.
بعنوان نمونه، فقدان انبار کردن در زنجیره تأمین ناب، این استراتژی را در مقابل ریسک ها (مانند ریسک ویروس کرونا برای کسب و کارها)
و حوادث پیش بینی نشده (مانند سیل و زلزله) ، آسیب پذیر می سازد؛ در حالیکه زنجیره تأمین پایدار یا انعطاف پذیر، دقیقاًبرای مقابله با چنین شرایطی طراحی شده است. اما افراط در انبارش بی رویه در زنجیره تامین پایدار، موجب افزایش هزینه های انبارداری می شود.
در نتیجه، یکپارچه سازی و ترکیب مدلهای ناب و انعطاف پذیر در حوزه انبارداری ما را به نقطه اعتدالی میان این دو می رساند.
یا زنجیره تأمین چابک به معنی پاسخگویی سریع به تغییرات مربوط به حجم و تنوع تقاضا می باشد. این استراتژی بعنوان یک استراتژی قالب جهت بقا در بازارهای آشفته و بی ثبات شناخته شده است. اما بکارگیری همین رویکرد در کسب و کارها و بازارهای باثبات، به صرفه نیست.
اینکه کدام استراتژی زنجیره تامین مناسب کسب و کار شماست، سوالی است که شما با توجه به منابع، توانمندیها، زیرساخت ها، نیروی انسانی، تامین کنندگان و توزیع کنندگان خودتان باید به آن پاسخ دهید!
نظرات و سوالات ارزشمند تان را با من و در پایین همین مطلب به اشتراک بگذارید.
ارادت- محمد احمدزاده