نقطه مقابل بخل در قرآن انفاق است.قرآن سفارش اخلاقی کرده با دیگران همدردی کرده بخصوص در غمها و رسیدگی به آنها و کمک کردن برای رفع مشکلات آنان.
در بسیاری از آیات و روایات، از جود و سخاوت و بخشش تمجید شده و بخل و حرص مورد مذمت قرار گرفته است.
دستِ دهنده بعد از دست خدا قرار دارد.
امروزه در بخشهایی از جامعه به این موضوع کمتر توجه میشود. افراد، تنها به فکر آسایش خود هستند و از افراد جامعه، بهویژه مؤمنان و خویشان و بستگان و نزدیکان خود غافلند.
مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقُونَ أَموالَهُم فی سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَن یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ.
مَثَل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، مَثَل دانهای است که هفت خوشه از آن میروید و در هر خوشه، صد دانه است. و خدا برای هر کس که بخواهد زیاد میکند و خدا واسع و داناست.
یکی از کلیدهای سلامتی از دید قران و اسلام انفاق است. انفاق عامل شتاب دهنده ای است که در هر سه حوزه آرامش، سلامتی و ثروت کارآمد و بی نظیر است.
انفاقی که توام با بزرگی روح، دریایی شدن و خدایی شدن باشد.
بهترین احساس را به انسان هدیه می کند و بین احساس خوب و سلامتی ارتباط بسیار قوی برقرار است.همچنان که احساس بد و فشارهای روحی موجب بیماری می گردد.
در آموزه های اسلامی نیز بر صدقه به عنوان عامل سلامتی تاکید شده است.
که باعث رسیدن به احساس بسیار خوبی است که نتیجه آن آرامش سلامتی و ثروت است.
پاک شدن نفس از بسیاری از زذایل اخلاقی است.زکات دادن هم گونه ای از انفاق است.
پیامد دیگر انفاق کردن، آرامش روحی انفاقگر در دنیا و آخرت است:
«اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِاللّهِ… لا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» «خوف» را نگرانی از آینده و «حزن» را ناراحتی و اندوه از گذشته است.
انفاق کردن نقش مهم دارد در گسترش امنیت و سلامت جامعه است،
انفاق کردن چه مالی یا غیر مالیو هرچند کوچک باشد بر خداوند مخفی نیست:
«و ما تَفعَلوا مِن خَیر فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیم» ،
کمترین انفاق در پرونده اعمال انسان نوشته میشود:
«ولا یُنفِقونَ نَفَقَةً صَغیرَةً ولا کَبیرَةً ولا یَقطَعونَ وادِیـًا اِلاّ کُتِبَ لَهُم»
تا وی را بهتر از آنچه انفاق کرده، پاداش دهد:
«لِیَجزِیَهُمُ اللّهُ اَحسَنَ ما کانوا یَعمَلون»
بخل عبارت است از خسیس بودن در جایی که باید خرج کرد نداد و جایی که باید داد تفریط کرد که به آن اسراف میگویند.
بعضی از مردم آن را توجیهی برای پس انداز توصیف می کنند. بنابراین تلاش می کنند در زندگی اقتصادی مالی خود هزینه کمتری را صرف کنند تا به گمان خود ثروتمند شوند.
اما در این کار افراط می کنند که از زندگی خود کمترین بهره ای نمی برند.
با این کار موجب ناراحتی خانواده و عذاب آور شدن زندگی می شوند.
بهانه هایی مانند این که شاید برایم مشکلى پیش آید.یا احتمال دارد فرزندم بیمار شود یا در آینده وضع بازار از نظر اقتصادى به کسادى گراید کار خود را توجیه می کنند.
تاثیر اصلى این رذیله اخلاقى(بخل)، مانند بسیارى از رذایل دیگر، ضعف مبانى ایمان و «معرفة الله» است.
کسى که خداوند را بر همه چیز قادر می داند و ریشه تمام خیرات و برکات، ذات پاک حق تعالى می داند، باید به طور قطع به وعده هاى الهى در مورد آثار مادى و معنوى «انفاق» در راه خدا اعتقاد داشته باشد که با این اعتقاد، امکان ندارد گرفتار این خوى زشت گردد.
از بهترین راههای درمان این بیماری درونی و دفع این دشمن خانگی «قرض حسن» است. در قرض الحسنه که همان انفاق رایگان است اصل عمل نزد خدا باقی می ماند.
امام امیرمؤمنان على (علیه السلام) مى فرمایند:
«البُخْلُ بِالمَوجُودِ سُوءُ الظَنِّ بِالمَعْبُودِ;
بخل ورزیدن نسبت به آنچه انسان دارد، به خاطر سوء ظن به خداست سوء ظن به وعده هاى او و قدرتش بر همه چیز.
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) آمده است
اِن کانَ الخَلَفُ مِنَ اللهِ عزّوجلَّ حَقّاً فَالبُخْلُ لِماذَا
اگر جانشینى از سوى خداوند متعال، حق است; پس بخل براى چیست؟
مؤمنان و آنهایى که به وعده هاى الهى، دلگرم و مطمئن هستند و آنهایى که قدرت خدا را بر هرگونه پاداش، باور کرده اند، هرگز هنگام انفاق در راه خدا، دستشان نمى لرزد و «بخل» را راه وصول به بى نیازى نمى دانند; بلکه تا آنجا که در توان دارند، به بندگان خدا، جود و بخشش مى کنند و عوض را از کسى مى طلبند که هم سخاوتمند است و هم از همه چیز آگاه و هم بر همه چیز قادر.
از علایم دیگر «بخل» آوردن بهانه های گوناگون، براى خوددارى از کمک به دیگران است. انسان های بخیل براى توجیه خود در برابر مردم، به بهانه هایى واهى متوسل مى شوند و حتى گاهى با همین بهانه ها، خود را فریب مى دهند; مثلا با این که پول فراوانى دارد، اما حاضر نیست مقدار کمى از آن را ببخشد یا این که وام دهد.
بخل فقط در امور اقتصادی نیست. بلكه امورى مانند پنهان کردن علوم مفید براى مردم خوددارى از سلام كردن به ديگران و سستى در درود فرستادن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نيز «بخل» دانسته شده است .
اگر انسان برای کسب ثروت و افزایش ان بخل بورزد نتیجه ای عکس خواهد داشت. اگر انسان برای غنی شدن خود و برای بیشتر شدن ثروت و دارائیش بورزد باید بداند که نتیجۀ بخل ورزیدن و انفاق نکردن ، به عکس خواهد بود.زیرا این کار، او را سریعتر به فقر می کشاند. چنان که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
«عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ»
«در شگفتم از بخیلی که به سوی فقری می شتابد که از آن می گریزد و سرمایه ای را از دست می دهد که برای آن تلاش میکند. در دنیا چون تهیدستان زندگی می کند؛ اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه میشود».
بنابراین با بخل ورزیدن، نه تنها ثروت انسان زیاد نمیشود بلکه او را به سمت فقر میبرد.
کِبر عبارت است از حالتی انسان خود را بالاتر و بهتر از دیگران می پندارد.
در کبر، باید پای غیر نیز در میان آید تا خود را از آن برتر داند و بالاتر ببیند؛ و این کبر، صفتی است در نفس و باطن و از برای این صفت، در ظاهر، آثار و ثمرات چندی است که اظهار آن آثار را تکبر وغرور گویند
بعضی وقتها می بینید به فردی سلام میکنید اما جواب سلام نمیده ایا این شخص مغرور است؟
بعضی رفتار های انسانها که خصوصا اگر دو وجهی باشه نمیشه حمل بر تکبر کرد.
امام علی فرمودند و امر اخیک علی احسنه همیشه امور مردم رو به بهترین وجهی که میشه تعبیر کن
بارها اتفاق افتاده و شاید ذهنتون درگیر یه موضوع بوده حواستون نبوده یه کسی به شما سلام کرده جوابش و ندادید واقعا شما قصدتون تکبر نبوده و تکبر هم نداشتید حواستون نبوده یا وارد مجلسی شدید با همه احوالپرسی کردید اما فردی رو ندیدید در این موارد سعی کنید ذهنتون رو نزارید بره سمت قضاوت کردن دیگران چون بعد از این تهمت زدن ایجاد خواهد شد .
قضاوت نوعی تهمت ذهنی و بازخوردش به انسان بر میگردد.
فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ومن یعمل مثقال ذره شرا یره
حتی در ذهنتون هم تهمت نزنید وقتی ما به فاز قضاوت میفتیم به دلیل اینکه در اکثر موارد وقتی ما قضاوت میکنیم داریم تهمت میزنیم .
بنابراین حتی الامکان رفتار هایی که دو وجهی هست روی جنبه مثبت قضیه فکر کنید.
نکته دیگر بحث تواضع در برابر فرد متکبر است.فرض کنید ادم ثروتمندی که بواسطه مال و منال خود به دیگران فخر میفروشه یا بواسطه پست و مقام شغلی که دارد نسبت به مردم تکبر دارد.
جلوی همچین ادمی تواضع کردن جایز نیست و باید محکم ایستاد و از عزت نفستون دفاع کنید .
عزت نفس یا حرمت نفس (به انگلیسی Self-esteem)، اصطلاحی در روانشناسی است که بازتاب ارزیابی یا برآورد یک فرد از ارزشهای خود میباشد.
نحوه درک شخص از وجودش به بازخوردی است که دیگران از او داشته و ویژگیهایی که آنان به او نسبت میدهند. عزتنفس از واکنش اطرافیان و دیگران به وجود میآید و معیارهای زندگی هر فرد بر اساس اجتماع و روابط معین میگردد، نظرات افراد در وجودش نهادینه میشود و عزتنفس شکل میگیرد.
عزت نفس، باور و اعتقادی است که فرد، دربارهٔ ارزش و اهمیت خود دارد.
حرمت نفس را میتوان با عوامل مختلف توضیح داد از جمله فردی که حرمت نفس دارد معتقد است که انسان مقدّس است و به دلیل این مقدّس بودن نمیتوان او را قربانی اعتقادهای دیگران کرد، عامل بعد اینکه همهٔ انسانها با هم متفاوتند؛ یعنی بین افراد مختلف با نژادها و قومیتهای مختلف هیچ فرقی وجود ندارد و همینطور انسانها با هم برابرند، عامل دیگر خود دوستی و رضایت داشتن از آنچه که هستم و هرچه که هستم و همینطور نداشتن شرم و خجالت از وجود خود است. اصولاً میتوان حرمت نفس را در امور مختلف زندگی شرح داد. افرادی که دارای حرمت نفس پایین هستند در زندگی خود با مشکلات فراوان روبرو میشوند.
روحیه تلاش و همکاری برای رسیدن به یک هدف در این افراد بالاست و جرات و شهامت ابراز وجود کردن بالایی دارند. نحوه صحبت کردن و رفتارشان بیانگر اینست که در جنگ با خود نیستد و با دیگران هم سر ستیز ندارد.
هماهنگی میان آنچه فرد می گوید و انجام می دهد. دروغ ریاکاری و پنهان کاری در افراد دارای عزت نفس سالم وجود ندارد. و به بندگی دیگران تن نمیدهند و سرمایه شرافت خود را با هیچ قیمتی از بین نمیبرد.
هر شخص بهتر از هر کس دیگری می تواند تشخیص دهد که دارای این خصیصه است یا خیر. از مهم ترین و بارزترین خصوصیات افراد فاقد عزت نفس می توان به موارد زیر اشاره نمود:
برای اینکار در ابتدا می بایست واقع بین باشید. بر حقیقت های وجود خود اشراف داشته و به آنها باور داشته باشید. در ادامه نیز می بایست مهارت های لازم را کسب نمایید. با توجه به اینکه مشکلات روحی و روانی که عزت نفس پایین نیز جزو همین دسته است در پی سالها فراز و نشیب در وجود شما شکل گرفته است، نمی توان در یک روز آن را تغییر داد. چون کسب همه مهارت ها نیاز به تمرین و تکرار دارد.
لازمه کسب مهارت تمرین زیاد است. شایستگی و انضباط حاصل از این تمرین به همراه بهره حاصل از مهارت، میتواند احساس رضایتمندی بیشتری را در شما ایجاد کند. بنابراین میتوان کسب مهارت در زمینه دلخواه را یکی از راههای تقویت عزت نفس عنوان کرد.
یکی از راههای افزایش عزت نفس اهمیت دادن به خود و علاقهمندیهایتان است. زیرا زمانی که شما به ظاهر خود اهمیت می دهید، احساس با ارزش بودن میکنید. باید همیشه در برنامه روزانه خود، وقتی را صرفا به خودتان اختصاص دهید.
ارزشها یا اصولی که زندگی شما قرار است بر آن محور متمرکز شود را تعیین کنید و هر کدام که با ارزشهای شما هماهنگی ندارد را تغییر دهید یا حذف کنید.
هر دستاوردی را که در مسیر زندگی خود کسب کردهاید، بدون توجه به میزان آن یادداشت کنید. زیرا یادآوری دستاوردها همیشه احساس غرور و خرسندی را در درون فرد ایجاد میکند.
ممنون از اینکه تا این لحظه همراه من بودید و این نوشته رو تا انتها مطالعه کردید ، اگر تمایل به مطالعه بیشتر در این خصوص دارید حتما یه سر به سایت من به آدرس www.mostafazarei.com بزنید.