1/
پس از مدتی گفتگو با دیگران، متوجه استفاده شخصی سازی شده آنان از بعضی کلمات می شوید. بیشتر که با آنان دمخور شوید، اخم، پرهیز، سرور، خشم و توضیحات غیرعادی آنها هنگام به کار بردن بعضی کلمات را هم می بینید.
#رشتو
کلمات با مفاهیم ذهنی در ارتباط و آینه فکر هستند.
2/
کسی که در کار صادرات و واردات است، برایش ریال به ریال بالا و پایین شدن نرخ برابری ارز و دلار معنادار است.
برای کسی که منتظر است هر ثانیه شمرده می شود.
برای کسی که روانشناس است، پزشک است، مهندس است، معلم است- برای همه این افراد کلمات بار خود را پیدا می کنند.
3/
اگر در پایان یک سخنرانی که مخاطبین عام دارد، تک تک افراد را مورد پرسش قرار دهید، متوجه دریافت متفاوت آنها از سخنرانی خواهید شد.
زبان در عین حال که مهمترین وسیله ارتباطی است، دارای اعوجاج فراوان در ایجاد هم اندیشی است.
روزهایی که کلاس ها حضوری بود، یک روز روی تخته سیاه یا
4/
وایتبرد می نوشتم: "پدر".
از همه می خواستم کلماتی را در ارتباط با پدر بگویند؛ هر کس یک کلمه.
همه را روی تخته می نوشتم و توجه همگان را به ادراکهای متفاوت از پدر جلب می کردم. ادراکهایی که از مهربان و فداکار شروع و به روی مخ یا تنفر ختم می شد.
5/
یکی از گروه کلماتی که به سبب بافت فرهنگی کاربری ویژه ای در ادبیات عام و خاص پیدا کرده است، گروه کلماتی است که با ادراک ماورائی در ارتباط است.
طی سالهای طولانی این گروه از واژگان توجه مرا به خود جلب کرده و آدمها در ذهنم به دو دسته ماوراءباور و ماوراءناباور تقسیم شده اند.
6/
دراین کوتاه نوشته قصد رد یا قبول، یا ذم و تحسین ماوراء و ماوراءباوری را ندارم و تنها تجربیات خود را از کسی که سالها درگیر این دسته بندی بوده است به نگارش در می آورم.
صرفنظر از بحث وجود یا عدم در ماوراء و ادراکات ماورائی، هماره کسانی که ادله ای برای اثبات حرفهای خود
7/
نداشته اند و می خواسته اند بدون این که بار اثباتی را بپذیرند، مورد تأیید قرار بگیرند، بیشترین استفاده را در برخورد با من از ادراکات فراحسی، خواب، شهود، فرامادی و نظایر آن داشته اند.
این افراد با سماجت خاصی می پرسند ماوراء را قبول داری یا نه؛ که اگر جوابش مثبت باشد، متعاقب
8/
آن باید ادعای آنها پذیرفته شود و برای یک یا دو ساعت دیگر سخنان بی سر و ته آنها را در باب داستانهای تخیلی مراد و مرید شنیده شود، و اگر پاسخ داده شود، نه، با نگاه تهدیدآمیزی نشان می دهند که می شود آمارت را به نهادهای مربوطه داد.
9/
ملاقات مکرر با منطق های شکسته استوار بر ادبیات ماورائی، ظن شنونده را علیه ایشان تقویت نموده است. در رخدادی اخیر، دوستی اصرار داشت عشق پنج دقیقه ای اش به کسی را با تکیه بر دل و قلب و پیوند روح در آسمان یا داشتن ارتباط ازلی قبل از خلقت بپذیرم که زیر بار نرفتم. زیر بار نرفتنم
10/
این ماوراءخواری را در هم شکست و مرا به بلاکی مهمان کرد.
نگران دخترم شدم که مبادا فریب بخورد، برایش ماجرا را گفتم و خواستم حواسش به پیوند قلبی، به دل نشستن، همذات انگاری روحی و خلاصه هر چیزی که به حس و تجربه در نمی آید باشد.
*** نوشتم تا یادگار بماند. ***
#ز_ح (04-01-2021)