شاید برایتان پیش آمده باید که مورد سوءاستفاده فردی با اختلال روانی قرار بگیرید. معمولا وقتی در این موارد برای درد دل به کسی مراجعه کنید و بگویید سوءاستفاده گر دارای اختلال روانی بوده است، با نگاه عاقل اندر سفیهی به شما نگاه می کنند و با زبان بی زبانی نشان می دهند که شما را باور نکرده اند:
"چطور ممکن است فردی با اختلال روانی، کسی را که فاقد اختلال روانی شناخته شده است، فریب دهد و از او سوءاستفاده کند؟"
پاسخ ساده است:
هوش انواع مختلف دارد و هر کسی می تواند در زمینه هایی باهوش رفتار کند، در زمینه های دیگر متوسط و در برخی زمینه ها کم هوش و حتی کودن.
وسواس ها و مشغولیت های ذهنی کسی که دارای اختلال روانی خاص است، همواره همراه اوست و ذهن او را تمام وقت درگیر کرده است. این افراد به مرور زمان و بر اثر تجربه یاد می گیرند که چطور وسواس های ذهنی خود را به مدت طولانی تری روی قربانیان اعمال کنند.
در ادامه با بیان چند نمونه واقعی، در حد بضاعت خود فضا را روشن تر می کنم تا خوانندگان در صورت روبرو شدن با موارد مشابه بیشتر مراقب خود باشند. لازم به یادآوری است که اختلال داشتن نه جرم است نه گناه و نه شایسته سرزنش، با این وجود قرار نیست در مسیر درک مبتلایان زمینه آسیب به خود را فراهم کنیم.
یکی از ویژگی های مشترک مبتلایان این است که با دادن برخی امتیازات ویژه به قربانی، تلاش می کنند او را در رابطه نگه دارند. این افراد ممکن است استنادهای زیادی از دنیای پزشکی و روانشناسی، علم، توضیح المسائل، اخبار و مجلات برای قربانی بیاورند تا برخی خطرات را بیش از آنچه هست جلوه دهند و او را وادار به همکاری کنند. ممکن است برای اعمال خصیصه گری های بیمارگونه خود فضاهای خاصی را ترتیب دهند که بر روی آن کنترل کامل دارند و در آن فضای خاص قربانی را مورد سوءاستفاده قرار دهند و اذعان کنند که آن رفتار مخصوص آن موقعیت است تا مانع عکس العمل او شوند.
از میان همه اختلالات، می توان گفت اختلال شخصیت ضداجتماعی، سادیسم، پدوفیلی و اختلالات جنسی بیشترین آسیب را به قربانیان روا می دارند.
ممکن است فرد سوءاستفاده گر فضا را عاطفی کند و بعد با روحیه ای منقلب و در فضایی بسیار عاطفی اختلال خود را به صورت راز برای قربانی بازگو کند و بگوید افراد قبلی که با او در رابطه بودند چطور از این راز او علیه او استفاده کرده اند و دلش را شکسته اند. با این رفتار زیرکانه، قربانی در معذوریت اخلاقی برای ترک رابطه یا به روی آوردن اختلال به سوءاستفاده گر می شود و سوءاستفاده گر با بازی کردن نقش قربانی و جلب ترحم قربانی، مدت زیادی او را برای تخلیه تکانه های سادیستی و رفتارهای ضداجتماعی و سوءاستفاده گرانه خود در دسترس خویش نگه می دارد.
اختلال شخصیت ضداجتماعی، مرزی، جنسی، وسواس، پارانوئید یا وابسته اختلالهایی نیستند که نیاز به رازداری داشته باشند و اگر تصمیم گرفتید با فردی با این اختلال وارد رابطه شوید، باید اجازه داشته باشید وقتی به شما صدمه می رساند در موردش حرف بزنید و او باید حتما تحت نظر متخصص باشد تا این امکان برای شما وجود داشته باشد تا از امنیت خود با مطمئن شوید و هر گاه تحملتان تمام شد از رابطه خارج شوید.
پینوشت: در این رشته توییت از لفظ سوءاستفاده گر برای برخی مبتلایان به اختلالات روانس استفاده شده است زیرا این افراد با آگاهی از مشکل خود به جای درمان، سعی می کنند بدون توجه به صدماتی که به آنان وارد می کنند، قربانیانی را برای تخلیه تکانه های روانی خود بیابند.