e.a
e.a
خواندن ۱۱ دقیقه·۵ سال پیش

بیان ساده اصول دین همراه با دلیل - اصل توحید

برای هر مسلمان واجب است که ارکان و اصول اعتقادی اسلام را با ادله عقلی (نه تقلیدی) یاد داشته باشد. البته یک گروه از ادله نقلی (براساس قرآن و روایات) هستند، که در این نوشته کمتر به آنها پرداخته شده است. پایه‌های اعتقادی هر انسانی باید براساس عقل و فطرت (وجدان صحیح) استوار باشد و بدون دلیل و برهان نباید به چیزی معتقد شود. بنابراین باید دلایل خداشناسی محکم (بدون دلایل تخیلی فلسفه و سخنان موهوم عرفان‌های غلط) و در عین حال بسیار ساده (بدون پیش‌نیاز به علم دیگر) و قابل درک برای همگان (بدون کلمات و اصطلاحات پیچیده) باشد. پس تصمیم گرفتم اصول اعتقادی اسلام و تشیع را (انشالله با استدلالی درست) به زبان ساده و بطور خلاصه بیان کنم. شاید استدلال‌های بیان شده قابل فهم بوده و برای شخص دیگری نیز مفید باشد یا در منطقش ایرادی داشته باشد که کسی بتواند برای اصلاحش به من کمک کند.

سعی کردم بعد از هر بخش، به صورت توضیحات اضافه، برای بعضی سوالات و شبهات مرتبطِ مطرح شده، پاسخ مناسبی در حد توانم پیدا کنم. همین ابتدا تاکید می‌کنم که بنده هیچ‌گونه تخصص یا مدرکی در علم دین ندارم و مطالب ذیل را از روی منابع معتبر جمع‌آوری و به زبان ساده و خلاصه نوشته‌ام. لذا خواهشمندم درصورتیکه ایرادی در استدلال‌ها مشاهده فرمودید یا نکته مفید دیگری به نظرتان رسید در بخش نظرات (پایین این نوشته) اصلاحیه یا پیشنهاد خود را مطرح بفرمایید.
 اگر رنگ‌های پر طاووس را با زیور آلات مقایسه کنی، چون نگین‌های رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت شده است ... (بخشی از خطبه 165 نهج‌البلاغه امیرالمونین درباره شگفتی‌های آفرینش طاووس). عقل نمی‌پذیرد که تصویر نقاشی این پرنده، تصادفی و بدون هوشمندی خلق شده باشد، پس چطور خلقت تصادفی خود پرنده قابل توجیه است!
اگر رنگ‌های پر طاووس را با زیور آلات مقایسه کنی، چون نگین‌های رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت شده است ... (بخشی از خطبه 165 نهج‌البلاغه امیرالمونین درباره شگفتی‌های آفرینش طاووس). عقل نمی‌پذیرد که تصویر نقاشی این پرنده، تصادفی و بدون هوشمندی خلق شده باشد، پس چطور خلقت تصادفی خود پرنده قابل توجیه است!

اصل اول) توحید - اثبات وجود خداوند متعال

راه اول - فطرت: معرفت به وجود خداوند و خداپرستی بصورت امری فطری در وجود انسان قرار داده شده است. مانند اطلاعات ثبت شده در بایاس (BIOS) کامپیوتر توسط کارخانه سازنده آن است. پس در تاریخ، شاهد پرستش خداوند توسط اقوام مختلف بودیم. حضرت امام صادق علیه السلام به شخصی که درباره خدا به شک افتاده و از ایشان راهنمایی خواسته بود، فرمودند: آیا هرگز سوار کشتی شده‌ای؟ گفت: آری. فرمودند: آیا پیش آمده که کشتی تو بشکند و کشتی دیگر یا نجات غریقی که تو را نجات دهد وجود نداشته باشد؟ عرض کرد:آری. فرمودند: آیا قلب تو متوجه شده است به وجود قدرتمندی که قادر است تو را از هلاکت نجات دهد؟ گفت:آری. فرمودند: همان قدرتمند، خداست که در هنگامی که نجات بخشی و فریادرسی نیست، قادر است به فریاد تو برسد و تو را از مهلکه نجات بخشد.

راه دوم - استدلال عقلی: ما انسان‌ها با مشاهده یک محصول ساخت بشر به علم و قدرت صاحب آن تکنولوژی پی می‌بریم. پس از پیچیدگی و تکنولوژی فوق‌العاده آفریده‌های خدا و عظمت خلقت او به وجود خدا پی می‌بریم. در واقع، با این استدلال، عدم وجود خدا را نفی می‌کنیم. به این صورت که مثلاً یک شهر پیشرفته شامل برج‌های بلند با آخرین تکنولوژی و خانه‌های هوشمند در نظر بگیریم. آیا ممکن است شهر به صورت تصادفی در اثر باران و زلزله‌ای مهیب و برخورد شهاب سنگ در طول میلیون‌ها سال شکل گرفته باشد. نه!!! عقلانی نیست و هیچ عاقلی آنرا نمی‌پذیرد. بدن انسان که پیشرفته و پیچیده‌تر از پیشرفته و مدرن‌‎ترین شهرها با برجهای هوشمند است، هم عقلانی نیست که تصادفی اینطور شگفت‌انگیز آفریده شده باشد. لذا بعضی مکاتب نام خالق هستی را طبیعت هوشمند می‌گذارند و بعضی خدا ولی هر مکتب و انسان منصفی به وجود خالق بسیار قدرتمند و هوشمند اعتراف می‌کند.

قرآن مجید هم در این زمینه به تذکر و یادآوری پرداخته و در آیه 35 سوره طور می‌فرماید:
«أَم خُلِقُواْ مِن غَيرِ شَيءٍ أَم هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ»؛
آیا این مردم (بدون آفریدگار) از نیستی محض به وجود آمده‌اند یا خویشتن را خود پدید آورده‌اند؟

اثبات قدرت و علم بی‌نهایت خداوند

ما از عظمت خلقت کهکشان‌ها، اعماق اقیانوس‌ها، نظام طبیعت، پیچیدگی موجودات زنده بخصوص انسان به عظمت علم و قدرت بی‌نهایت خدا پی می‌بریم.

سوال: ممکن است سوال وارد شود که چرا قدرت خدا و علم خدا بی نهایت است؟ چون در موجودات خلق شده نقص‌هایی وجود دارد. مثل بعضی از بیماری‌ها یا چرا انسان بال برای پرواز نداشته باشد؟
جواب: در جواب می‌توان گفت که اگر هر کدام از این ضعف‌ها (کاستی‌ها) نمی‌بود، باز سوال میشد چرا فلان امکان را در خلقت انسان خدا قرار نداده. مثلاً اگر انسان بال پرواز هم داشت باز می‌شد گفت چرا چشمی برای مشاهده پشت سر را ندارد و ... .
از طرفی هر یک از ضعف‌های موجود در انسان نیز حکمتی دارد. به حکمت خدا انسان به صورت ضعیف و محدود ولی با روحی بزرگ و قدرت تفکر آفریده شده که می‌تواند کارهای بزرگی انجام بدهد حتی طی‌الارض بکند. از طرفی ما از بسیاری از قدرت‌های درون بدن انسان آگاه نیستیم، پس نمی‌توانیم بگوییم که این نقص هست که خدا در بدن ما گذاشته است.

اثبات وحدانیت خداوند متعال

اگر خدای قادر و عالم وجود دارد چرا این خدا باید یکی باشد. یعنی مسئله وحدانیت خدا نشانه‌اش چیست؟
با نگرش دقیق به دو دلیل بیان شده برای اثبات خالق قادر و عالم، یکتایی خداوند متعال هم به نوعی اثبات می‌شود. خداوند نیز در بخشی از آیه 25 سوره ابراهیم می‌فرماید: «أَفِي ٱللَّهِ شَكّ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلأَرض» (آيا در خدا كه آفرينندۀ آسمان‌ها و زمين است، شكى هست؟)

1-دلیل فطری: در هنگام بلا و گرفتاری شدید، انسان فطرتاً متوجه و امیدوار به یک نیروی قدرتمند (یک نقطه نجات) برای رهایی از بلا می‌شود.

2-دلیل نظم: از طرفی فرض کنیم چند عدد (بیش از یک) خدا وجود دارد، اگر اینطور باشد دو موجود متفاوت سلایق مختلفی دارند که در نتیجه اعمال سلیقه‌هایی متضاد شاهد بی‌نظمی و هرج‌مرج از ابتدای خلقت یا در طول زمان خواهیم بود. ولی در نظام عظیم و پیچیده خلقت هماهنگی و نظم و چرخه حیات بی‌نظیری مشاهده می‌شود. همانطور که ما از مشاهده هماهنگی درس‌ها و آموخته‌های یک کلاس در مدت یک سال تحصیلی، پی می‌بریم که یک معلم خبره برای آنان درس گفته و ناظم واحدی داشتند.

3-دلیل شریک گرفتن: شراکت به معنای همیاری و همدستی و شریک به معنای یاور و همیار و همدست است. پس واضح است که شراکت کردن به این معنی است که کسی بخواهد کاری را انجام دهد که به تنهایی قادر به انجامش نباشد (کمبود یا ضعف داشته باشد). اینجاست که از توانایی و قدرت یا دانش و علم دیگری استفاده می‌کند. ولی ما با مطالعه و دقت درباره موجودات گوناگون جهان هستی، قدرت و علم نامحدود پدیدآورنده‌ی آن‌ها را وجدان می‌کنیم. در چنین خدایی که بطور نامحدود دانا و تواناست، ضعف و کاستی دیده نمی‌شود، پس نیازی به شریک ندارد.

سوال: اگر این دنیا منظم است پس علت بروز حوادث طبیعی مثل زلزله و ... که نظم را بهم میزنند چیست؟
جواب: البته گاهی حوادث طبیعی مانند زلزله سیل رخ می‌دهد ولی اینها دلیل بی‌نظمی نیست زیرا روال و قاعده و اکثریت اوقات نظم در جهان حاکم است و از طرفی علت و زمان این رویدادها هنوز برای ما ناشناخته است و به علم آن نرسیده‌ایم؛ برای همین به این پدیده‌های طبیعت، تعبیر به اتفاق یا حادثه می‌کنیم و فکر می کنیم که بی‌نظمی رخ داده است. ولی اگر علم به منشاء و زمان رخداد و راه مقابله یا پیشگیری از رخداد آنها داشتیم، از آن رخدادها تعبیر به پدیده عادی می‌کردیم. مثل پدیده خورشید و ماه گرفتگی!
از طرفی در قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام برمی‌آید که این بلایا (بی‌نظمی‌ها) می‌توانند به دلیل کارهای مخلوقات باشد مثل گناه یا آزمایش الهی باشد.
سوال: ممکن است خدا دو تا باشد ولی در دو قلمروی متفاوت و با همدیگر صلح کرده باشند که به قلمروی یکدیگر کاری نداشته باشند؟
جواب: خدا اگر دو تا باشد بالاخره یکی از آن‌ها قدرتش از دیگری بیشتر است آن خدای را قبول داریم که قدرتش از همه بیشتر است.
سوال: فرض کنیم که دو خدا داریم که قدرت آنها برابر باشد و علم آنها هم برابر باشد و تمام صفات آنها برابر باشد
جواب: ما وقتی به وجود دو چیز پی می‌بریم که بتوان بین آنها تفاوت و تمایزی قائل شد. اگر تمام خصوصیات دو چیز عیناً یکسان باشند در واقع یکی هستند. مثلاً اگر ۲ نفر را در فواصل زمانی مختلف بینیم که همه خصوصیات آنها عیناً مثل هم هستند؛ پس باور می‌کنیم که اینها یک نفر بودند یعنی شخص دومی که دیدم، همان فرد اول بوده. در سایر موجودات جهان مشاهده کردیم که هیچ دو موجودی دقیقاً (از نظر خصوصیات یا مولکول‌های تشکیل‌دهنده و DNA) یکسان نیستند.
سوال: فرض کنیم خدای اول قدرتش بیشتر است و خدای دوم علمش بیشتر است. پس هر کدام بر دیگری برتری در وجهی دارد؟
جواب: این دو خدا هردو ضعفی نسبت به وجود دیگری دارند پس هیچ کدام نمی‌توانند خدا باشند که ما قبول داریم. چون گفتیم قدرت و علم خدا نامتناهی و بی‌نهایت و از همه بیشتر است. از طرفی ما برای همه صفات خدا اثبات نمی‌آوریم بلکه برای اصول عقایدمان یعنی وجود و یگانگی خدا دلیل عقلانی می‌آوریم. بعد از قبول خداوند یگانه و لزوم وجود فرستادگان او با ادله عقلی، صفات خداوند را همان طور که پیامبرانش توصیف کردند، می‌شناسیم.

انواع توحید

1. توحید ذاتی: منظور یگانگی و بی‌همتا بودن خداوند متعال است. منظور از یکتایی، عدم تشابه هیچ موجودی به ذات خداوند است و نه یکتایی عددی (یکی بودن) است. چون در یکتایی عددی می‌توان گفت که خورشید و منظومه شمسی هم یکی هستند ولی میلیون‌ها ستاره و منظومه مشابه آنها وجود دارند.

همانطور عرض شد که بهترین نشانه یکتایی و توحید ذاتی خدا، نظم در بین آثار خلفت است. بین آسمان و زمین، کهکشان‌ها، سیارات و ستاره‌ها، خورشید و ماه، چرخه حیات، درون بدن انسان و ... هماهنگی وصف نشدنی وجود دارد و ناهماهنگی و بی‌نظمی در خلقت به این عظمت نمی‌بینیم.

2. توحید صفاتی: یعنی علم و قدرت و ... از خود خداست. نه اینکه از جایی کسب و تحصیل کرده باشد یا با واسطه و ابزار به او برسد. ولی علم ما و سایر خلایق اکتسابی است یا قدرت ما به واسطه و با ابزار است. در واقع گاهی از این توحید، به توحید مالکیتی تعبیر شده است. به این معنی که هیچ مالکیت حقیقی در عالم جز مالکیت خدا نیست و بقیه مالکیت‌ها و خاصیت‌ها مجازی و ظاهری است.
مثلا خاصیت سوزانندگی آتش از خداست و هر وقت بخواهد از آتش این خاصیت را می‌گیرد مانند ماجرای نجات حضرت ابراهیم علیه‌السلام از آتش نمرود.

توجه به این نوع توحید، باعث می‌شود ما متوجه باشیم که خالق و مالک همه نعمت‌هایی که از آنها بهره می‌بریم، خداست. در واقع خداوند مالک اصلی تمام استعدادها، توان جسمانی، ثروت و سایر امکانات و نعمت‌های مادی یا معنوی (که در ظاهر مالک آن هستم)، است. پس هر نعمتی که داریم به واسطه لطف خداست بدون اینکه قبل از دریافت آن نعمت استحقاقی داشته باشیم.
پس چقدر زشت و ناپسند است که شخصی در ملک خدا و در حضور او بر علیه رضایت مالک و خالق خودش (بوسیله ابزار و نعمت‌هایی که خداوند به او موقتاً امانت داده مثل اعضای بدن، ثروت و ...) به مخالفت با خدا بپردازد، یا او را انکار کند یا به بندگان او ظلم کند. در حالیکه هر لحظه خداوند اراده کند، می‌تواند همه نعمت‌ها از قبیل قدرت جسمی و ثروت و ... که بطور امانت به انسان بخشیده از او پس بگیرد.

3. توحید در پرستش: یعنی تمام خلق باید یک ذات خلق را بپرستند و فقط او مستحق پرستش هست. غیر او هیچ موجودی در عالم لیاقت پرستش ندارد، چون غیر او همه موجودات فقیر و نیازمند هستند و هر چه دارند از خدا دارند و در ذات از خودشان چیزی ندارند.

پس نشانه چنین اعتقادی تواضع در برابر خالق و مشیت او و عدم تکبر نسبت به سایر بندگان خدا است. برتر دانستن و احترام بیشتر ثروتمند در برابر فقیر، تکبر عالم در برابر جاهل، عُجب و تکبر عابد در برابر گناه‌کار (ظاهری و آشکار) خلاف چنین باوری است.
درباره شرک در پرستش باید توجه داشته باشیم، همین قدر که ثروت، قدرت و مقام، همسر یا فرزندان‌مان را در دلمان از خدا بیشتر دوست داشته باشیم، به مرتبه‌ای از این نوع شرک گرفتار هستیم. مثلا فردی که از روی محبت به همسرش و به خاطر عدم ناراحتی او، حاضر شود کاری خلاف رضای خدا انجام دهد، یا بخاطر علاقه به پول و دارایی‌اش حاضر به پرداخت وجوهات شرعی نباشد، مرتبه‌ای از شرک را دارد.

4. توحید افعالی: یعنی همه حوادث عالم زیر دست پرقدرت خداست. اگر قدرتمندی فقیر شود یا برعکس، اگر عزیزی ذلیل شود و برعکس، اگر کسی مریض شود یا بمیرد و ... همه از خداست و هیچ چیز از ید پرقدرت خدا بیرون نیست. به عبارت دیگر، توحید افعالی یعنی باور داشته باشیم که از هیچ کس غیر از خدا کاری ساخته نیست (نه پول نه پارتی نه زن و بچه ...).

در باب توحید افعالی باید گفت که اگر ما عقیده داشته باشیم که خلقت و حیات و مرگ در دست خداست ولی باورمان این باشد که رزق از غیرخداست، یا امثال آن، به نوعی شرک خفی گرفتار هستیم که بسیار مبتلابه هست.
رزق و روزی دست خداست. پس توجه داشته باشیم که ما وظیفه‌ای که خدا مشخص کرده انجام بدهیم و نتیجه هر چه خدا می‌خواهد می‌شود؛ پس واهمه و استرس و نگرانی جا ندارد، چون کار دست خدای مهربان و قادر هست.
امام فرمودند که اگر انگشتر را در دست بچرخانید که آن انگشتر (حالت آن) چیزی را یادتان بیاورد؛ این نوعی شرک خفی است. یعنی اگر توجه و باور ما این باشد که زنگ ساعت به تنهایی من را بیدار کند، یا حالت انگشتر، (بدون واسط) موضوعی را به من یادآوری کند، اشتباه است. درست این هست که باید به آنها به عنوان وسیله و ابزار نگاه کنیم. یعنی باید باور و توجه داشته باشم که خدایا من ساعت را کوک می‌کنم که بوسیله این ساعت من را بیدار کنی، یا خدا من را بوسیله دکتر و این دارو شفا بدهد، یا به واسطه این حالت انگشتر خداوند من را متوجه و یادآور موضوع مدنظر فرماید و ...

بخش‌های بعدی این مقاله:

اصل اول) توحید

اصل دوم و سوم) عدل الهی و معاد

اصل چهارم و پنجم) نبوت و امامت

پیشنهاد می‌کنم برای اطلاع دقیق‌تر درباره استدلال‌های عقلی و نقلی مربوط به عقاید شیعه، به کتاب «ما به چه معتقدیم؟» مرحوم علامه حاج شیخ محمدباقر علم‌الهدی (رحمه الله علیه) مراجعه بفرمایید.
اصول اعتقادیاعتقادات شیعهادله عقلی 5 اصل اسلاماصول دینتوحید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید