چرا درمانده ایم !؟
چرا درمانده ایم سر تیتر کتاب جامعه شناسی خودمانی است
یک بار از یک استادی یک جملهای در مورد فلسفه شنیدم که میگفت:
"آدم هایی که میتونند فلسفه با زبان عامیانه به مردم کوچه و بازار یاد بدند استادهای واقعی فلسفهاند."
اگر استاد اینگونه معرفی کنیم، پس به معنای واقعی کلمه میشه به حسن نراقی استادگفت.
استادی که به سادگی جامعه شناسی تعریف، توضیح و بررسی می کنه، یعنی اینقدر جامعه شناسی خوب توضیح می ده که انگار کلمات سخت و سنگین جامعه شناسی داخل خرد کن ریخته و از اون طرف یک ورمیشل خوشمزه و خوشرنگ بهت تحویل می ده. از تعریف و تمجید نوشتن این نویسنده که بگذریم، میشه گفت سرفصلهای کتاب هم خوب چیده شده است:
با تاریخ بیگانه ایم، حقیقت گریزی و پنهان کاری، ظاهرسازی ما، قهرمان پروری و استبداد زدگی ما، خود محوری و برتری جویی ما، بی برنامگی ما، ریاکاری و فرصت طلبی ما، احساساتی بودن و شعارزدگی ما، ایرانیان و توهم توطئه، مسئولیت ناپذیری ما، قانون گریزی و میل ما به تجاوز، توقع ونارضایتی دائمی ما، حسادت و حسد ورزی ما، صداقت ما، همه چیز دانی ما، نمونههایی دیگر از خلقیات ما و اما سخن آخر....
به نظرم همه ی فصل ها خواندنی و قابل تاملاند به طوری که هر فصل تموم میکنی نمی تونی به راحتی فصل بعد بری، نوشته و کلمات کتاب دستت میگیرند و با خودشون به عمق ماجرای جامعهی ایرانی می برند.
مقدمه کتاب با یک نوشته ی از تولستوی شروع میشه "باید از گفتنیهایی گفت که احتمالاً بسیاری آنها را می دانند ولی جرئت ابراز آنها را حتی برای خودشان ندارند."
در ادامه نویسنده چند جمله که انگار از صمیم قلب خوش بلند شده نوشته :
"اما تنها تعهد و تلاشم بر این خواهد بود که آنچه از تجربه و فکر را که در این پنجاه و چند سال عمر اندوخته ام با صادقانه ترین لحنی که در آن سراغ دارم می نویسم تاجایی که حداقل در خلوت خودتان به تاملی درگفته هایم وادار شوید." (به نظرم این جمله نویسنده کاملا درست و اغراقی داخلش نیست.)
اگه بخوام قسمتی خصوصیاتی کتاب بگم اینکه :
صریح، ساده، بیتکلف ، اشاره به منابع معتبر، نقل قول سفرای مختلف کشورهای غربی
در مورد ایران و ایرانی و ....... فکر کنم همه ی این ها آدم قلقلک بده که فردا پاشه و بره این کتاب بخره
که با این قلقلک من یکی خیلی موافقم .
آخرش هم باید بگم که این نویسنده بزرگ کتابهای دیگهای با عنوانهای :
من آنچه شرط بلاغ است،پی نکتههایی، ناگفتهها و تاریخ چکیده ایران به قلم خود درآورده بود. و جمله ی آخر که متاسفانه با تلخی همراه است اینکه این نویسنده بزرگ در دوم آذر 1399 دار فانی وداع گفت و قلم زیبایش از نوشتن کلمات زیبایش خود را محروم کرد.
نامش جاوید و جملاتش همواره باقی.....