خیلی از دوستانم یا مشتریانم که برایشان نوشتن سخت است، معمولا از من این سئوال را می پرسند. در صورتی که باور من این است برای هر کاری (این همه، نوشتن را هم شامل میشود،) باید سئوال از چرایی شروع شود نه از چگونگی! پس درستتر است بپرسیم:
بیاید به قول اجنبیها «boots on the ground» یا «پاهایمان روی زمین»، حرف بزنیم. مثلا همین نوشته که الان آن را می خوانید اولین #ویرگولنویسی من است. قبل از این که بپرسم چگونه در ویرگول بنویسم از خود پرسیدم چرا باید بنویسم. جواب کمی طول کشید ولی بعد از وضوح و شفافیت پاسخ راه را برایم هموار و آسان کرد.
وصف العیشِ چیزهایی که یاد گرفتهام، اولین دلیل این نوشتهی من است. چیزهایی که در مورد حرف زدن و گفتگو با انسانهای دیگر به دست آوردهام. لذت به اشتراکگذاردن داستانِ این داستانگوییها، لذت تجربهام را دو چندان میکند.
دوست دارم بنویسم، خوانده شوم، نقد شوم و با آنهایی که مثل من، ارتباط انسانها برایشان مهم است و در این راه کار می کنند، آشنا شوم. با آنها حرف بزنم و برای ساختن چیزهایی مهمتر و بزرگتر تلاش کنم. چیزهایی مثل شبکههای اجتماعی، مثل کمپینها چیزهایی مثل همین ویرگول!
زندگی هر لحظهاش ارزش دارد. هر لحظه را باید زیست. حتی لحظههای تلخ هم ارزشمند هستند. در آنچه که الان به آن رسیده ایم نقش داشتند. مهم هستند. پس میتوان آنها را ثبت کرد. دوباره مرور کرد.
در پارادایمهای جدید زندگی های دیجیتال میتوان آنها را روی ابرهایی نوشت که همیشه همراهت باشند. این ابرها اگرچه لطیف هستند، اما از سنگنوشتههایی که با آب باران به مرور سالیان شسته و برده میشوند، پایدارترند. ابرهای فضای دیجیتال را میگویم، ابرهایی که همین ویرگول و ویرگولها روی آنها خانه کردهاند.
میبینی تمام شد. چند لحظهی خود را به چند کلمه، ترجمه و کدگذاری کردم. چون میدانستم چرا، چگونگیاش کاری نداشت. شاید برای شروع راه و مسیر، اولین گام خود مقصد است.