[ این تحلیل در میانه های فصل گذشته نوشته شده و همان طور که در متن به آن اشاره می شود ، به نوعی پیشبینی ادامه روند مسابقات است. ]
...
این تحلیلی که می نویسم و بررسیهایی که خواهم کرد قدری زودهنگام است و می توانم بگذارم تا نتیجه به دست بیاید و این تحلیلی که در ذهنم هست را خیلی قاطعانه تر به آن بپردازم ولی لطف این موقع نوشتنش به این است که یک جورهایی پیش بینی کردن هم هست.
تیم فوتبال استقلال در حال نتیجه گرفتن با سرمربیگری فرهاد مجیدی است. سرمربی که احتمال موفق بودنش زیاد نبود ؛ یعنی خیلی پیشبینی نمی شد که این سرمربی ، آتیه مربیگری بزرگی داشته باشد. البته این نگاه من تنها یک نگاه تماشاگر پشت قاب تلویزیون یا رسانه دیجیتالی است و میتواند ناکافی باشد. ممکن است آن کسانی که از نزدیک با فرهاد مجیدی برخورد دارند بهتر قضاوت کنند که او چگونه توانایی ها و یا برنامه ریزی برای این حرفه داشته است و دارد.
البته قضاوت من از روی نتیجه گیری متوسطش در استقلال و تیم ملی امید هم بود که چنین مسئله ای را برایم مطرح کرد که آیا فرهاد مجیدی در مربیگری موفق است یا خیر ؟
در هر صورت ، این برهه از مربیگری مجیدی تا اینجای کار با موفقیت همراه بوده است. برد - برد - گاهی مساوی و باز برد و برد . تیم او ، بازی شناور یا مالکانهای را ارائه نمی دهد یا اینکه تیم حریف را دور از دروازه خودش نگه نمی دارد بلکه بر عکس ، تیم حریف هم موقعیت های قابل توجهی دارد ولی تیم او خوب دفاع میکند. یک دفاع تیمی منسجم و البته دفاع آخر های کارآمد و اینکه در هر بازی به اندازه کافی موقعیت خوب گلزنی هم خلق میکند و سهمیه گل هر بازی هم محفوظ است. همین برد های اقتصادی و البته آمار گل نخوردن خیلی خوب ، این تیم را در صدر قرار داده است و اختلاف ۶ امتیازی با تیم دوم و یک اختلاف خیلی بیشتر با تیم های سوم به پایین یک نتیجه ی ایده آل است.
یک هفته دیگر شهرآورد تهران است و یک بازی تعیین کننده برای هر دو تیم پرسپولیس و استقلال. پرسپولیس به دنبال کاهش فاصله اش با استقلال است و استقلال هم در صورت برد ، یک فاصله امن و زیادی پیدا می کند و می تواند کم کم خودش را برای قهرمانی آماده کند ولی از طرفی مساوی هم یعنی حفظ شرایط موجود که البته تا حدود زیادی به نفع استقلال است.
فارغ از نتیجه این بازی ، استقلال می بایست نگذارد که برند شکستناپذیری از کنار اسمش جدا شود که البته تا پنجشنبه این هفته به اندازه کافی در خطر است. ولی اگر استقلال بتواند به این هدف خیلی بزرگ دست پیدا کند و آن را در کنار قهرمانی لیگ به طرفدارانش هدیه دهد ، چنین رکورد شکست ناپذیری و قهرمانی بدون شکست در لیگ برتر ایران ، یک اتفاق بزرگ است و تا حدودی این قهرمانی های ۵ ساله و پیوسته تیم رقیب یعنی پرسپولیس را جبران میکند ؛ هر چند اندک.
ویژگی خاصی که تیم مجیدی دارد و میتواند به یک نقطه اتکا تبدیل شود و این نوید را بدهد که این نتایج میتواند دنبال دار باشد این است که تیم او به هیچ بازیکنی به طور خاص وابسته نیست. تجربه جدایی شوکه کننده دو دفاع فیکس و ملیپوش این تیم خللی در عملکرد دفاعی این تیم وارد نکرد و باز بازیکن های توانمند دیگری این مسئولیت را پذیرفتند. این مورد مربوط به هرکدام دیگر از پست های دیگر هم می شود. از دروازه بان گرفته تا مهاجم ها ، در هر کدام ، بازیکن اصلی و ذخیره ای به آن معنا ندارد و این عدم وابستگی ، یک پیام مشخص دارد و اینکه در وهلهی اول ، تاکتیک و تفکر در حال خلق نتیجه است و در قدم بعد ، این توانایی بازیکن هاست که تعیین کننده است.
اگر این رویه ادامه پیدا کند ، به معنای ادامه یافتن این نتیجه گیری خواهد بود. مسئله این نیست که این تیم ترکیب ثابت ندارد بلکه مسئله این است که هیچ محرومیت یا مصدومیتی تاثیر آنچنانی بر نتایج ندارد. از طرفی این تیم بسیار جوان است و این باز خودش یک نشانه مثبت دیگر است.
?مقایسه?
اگر بحث مقایسه باشد ، این تیم را با تیم استراماچونی مقایسه می کنم. نقطه اشتراک این دو تیم روند مثبت آن ها است. هر دو ، یک فوتبال موفق را به نمایش میگذاشتند و می گذارد. ولی من معتقدم تیم استرا یک افق دید آسیایی و حتی فرا آسیایی داشت ، هرچند آن تیم هیچگاه آوردگاه آسیا را تجربه نکرد و حتی یک بازی در آن انجام نداد ولی سبک بازی آن تیم که هر هفته به بلوغ بیشترین می رسید ، گاهی شانه به شانه فوتبال اروپا میزد که خُب ، با مربی اروپاییاش مسئله بعیدی نبود.
اما این تیم فعلی استقلال را در سودای فتح قله های داخلی میبینم. شاید ذهن مخاطب برود به لیگ قهرمانان سال گذشته که استقلال نتایج خیلی خاصی گرفت و حتی از گروه مرگ صعود کرد. آن برد های پرگل را به ارمغان آورد ولی این سبک بازی جدید استقلال بسیار متفاوت از آن تیم است که بی محابا حمله میکرد ؛ پس این سبک از بازی را فعلاً متوجه جامهای داخلی میدانم و سبک تیم استراماچونی برای تسخیر آسیا می توانست حرف هایی داشته باشد هرچند که آن استقلال و آن بازی ها ، تنها یک رویای شیرین چند ماه بود و حتی به اندازه کافی محک نخورد تا بشود قضاوت دقیق تری از آن داشته باشیم.
فرهاد شاید در بازی آسیایی با الهلال به این اکسیر کیمیاگری که اکنون در حال استفاده کردن از آن هست دست یافت ، باید بروم آن بازی را دوباره ببینم تا بشود مطمئنتر این نظر را داد که از کجا او رویهاش را متحول کرد.
پس پرسپولیس چه؟
این ها که گفتیم ، شبیه شان یا کمی متفاوت از آن به صورت موفق و امتحان پس داده را در تفکرات برانکو ایوانکوویچ و بعدتر تا حدودی کالدرون و سپس یحیی گل محمدی می بینیم. کسب افتخارات فراوان که نشان دهنده این تفکرات موفق است. طرف صحبت اما بیشتر با برانکو است که تحلیل و بررسی دلایل موفقیت های او و خلق یک دوره سلطه بر فوتبال ایران و حتی رسیدن به فینال آسیا خود یک بحث مفصل است. اما موضوعی که می خواهم بررسی کنم ، تقابل ایده هاست. راه های موفقیت میتواند متفاوت و گوناگون باشد. هر کدام می تواند به نحوی یک گروه و تیم را به اهدافش برساند. اهدافی که حتی متفاوت از هم هستند ، مثلاً هدف و موفقیت برای یک تیم فتح لیگ یا جام حذفی است و برای تیم دیگری موفقیت به معنای ماندن در لیگ است. برای یک تیم گرفتن سهمیه آسیایی است ولی برای تیم دیگری فتح جام بزرگ قاره است. پس میبینیم هدفگذاری ها هم با هم فرق دارند. آیا تقابل برانکو و شفر واقعاً چگونه بود، اگر هر دو بازیکن های خوب خود را از دست نمی دادند؟ یا تقابل استراماچونی با برانکو ، تقابل کالدرون با فرهاد مجیدی که هر دو بازی های نتیجه گرا ارائه می دهند چی میشد؟ این ها نشان می دهد که تاکتیک های موفق هم میتوانند در کنار هم قرار بگیرند و شاخ به شاخ بشوند. لیگ ایران اما فاقد حجم زیادی از تفکرات مثبت است و اگر کسی مثل برانکو ، اکسیر کیمیاگری موفقیت را داشته باشند قادر خواهد بود زمان زیادی بهترین باشد. ما در جایی مثل لیگ جزیره ، شاهد حضور تعداد زیادی سرمربی صاحب سبک و بازیکن های درجه یک هستیم که هر کدام در هر لیگ دیگری باشند در قامت قهرمان ظاهر میشوند ولی همه آن ها با قدرت مالی بالای تیمهای انگلیسی و سطح کیفی خوب لیگ جزیره در یک نقطه قرار گرفته اند ولی تنها یک جام قهرمانی پریمیرلیگ وجود دارد و یک سرمربی آن را بالای سر خواهد بود. یعنی ممکن است یک مربی خیلی خیلی توانمند باشد و موفقیت های زیادی کسب کند ولی باز هم این احتمال وجود دارد که یک مربی دیگر با توانایی های متفاوت از او سبقت بگیرد.
? حذف از آسیا ?
حذف از آسیا برای فوتبال ایران و به ویژه برای استقلال و پرسپولیس یک فاجعه بود. یک ضعف و کم کاری بسیار تلخ اما همین اتفاق نه چندان خوب ، به عقیده من می تواند یک توفیق اجباری برای فرهاد مجیدی و تیمش باشد. این که دیدگاه و تاکتیک او نیاز به رشد داشت ، پس بهتر همین بود که فعلاً چالش لیگ قهرمانان را نداشته باشد و بتواند با این موفقیت های داخلی به اندازه کافی رشد و نمو پیدا کند. بعد که به بلوغ کافی رسید ، وارد آوردگاه بزرگ تر بشوند و گام بلند تر بعدی را بردارد. باز به این نکته اشاره می کنم که عدم وابستگی تاکتیکها و نتایج این تیم به هیچ یک از بازیکن ها ، به حرکت رو به جلوی آن اصالت می بخشد و یک پیام واضح دارد که این روندی که شکل گرفته ، هر چند با مشکلات و یا شکست هایی هم مواجه شود ولی باز از حرکت باز نخواهد ایستاد.