باسمه تعالی
در دنیایی زندگی می کنیم که رسانه ها قدرت بسیاری پیدا کرده اند. این رسانه ها قادر هستند حقایق را همان گونه نشان بدهند که خودشان صلاح می دانند و از طرفی پول و ثروت های زیادی به سمت این رسانه ها و اهالی آن کشیده شده است. این ها گوشه هایی از قدرت عظیم رسانه است.
تعلیم و تربیت در جزیرهای جدا افتاده قرار نگرفته تا آن را به دور از این خطکشی های تازهی جهان پیش ببریم. پس آموزش و پرورش هم لازم است خود را بروزرسانی کنید و از این قافله جانمانیم.
روزی که قرار بود کار معلمی را شروع کنم ، دوستانی که تجربه ای بیشتری داشتند از این می گفتند که روابط خود را با والدین و ارباب رجوع کنترل کنید و صد البته اینکه محدود کنید تا آنها قادر نباشند در کارتان دخالت کنند و باعث بروز مشکل شوند.
مثلا اینکه پُل ارتباطی شما با آنها تنها یکی از والدین باشد و او هم ، همچون سخنگوی شما رفتار کند و به کلی ارتباط ها محدود و باریک و اندک باشد تا کلاس و محیط کاریتان مصون از دخالت های احتمالی آنها بماند.
آن موقع تصوير ذهنی دقیقی از این موضوع نداشتم. تنها احتمال می دادم که توصیهی کلیدی و قابل توجهی است و لازم است آن را مورد توجه قرار بدهم.
تا اینکه کار را شروع کردیم و این شروع ، همزمان شد با فراگیری اپیدمی کرونا و تمام برنامه هایمان را و آمادگی های قبلی را دچار چالش جدی کرد.
کلاس های درس ، از محیط فیزیکی وارد فضای مجازی شد و از طرفی ، آن توصیه دوستان ، عملا کاراییاش را از دست داد.
این احساس نیاز همواره وجود داشت که لازم است در دنیای رسانهزدهی امروز ، باید به سمتی برویم که آموزش و پرورشمان را مجهز به این تکنولوژی ها کنیم ولی مثل بسیاری از برنامه هایمان در ایران که متاسفانه ، دیر و کند و خسته به سمت آنها حرکت می کنیم ، این مقوله هم مستثنی نبود. تنها زمانی که به صرافت و دشواری افتادیم ، تا حدودی خودمان را جمع جور کردیم که آنوقت هم ، در عمل انجام شده قرار گرفته بودیم.
کرونا و نگرانی های مربوط به آن ، اصلا اجازه برگزاری کلاس های درس حضوری را نمی داد و به اجبار ، کلاس ها را به اینترنت و فضای مجازی منتقل کردیم.
آموزش مجازی هرگز جای آموزش حضوری را نمی گرفت و کمبود های بسیاری داشت و شاید هم عدم آمادگی ها و ضعف های پایهای مان باعث می شد ، کارایی آن بالا نباشد ولی مسئله قطعی این بود که آموزش مجازی هرگز جای آموزش حضوری را نخواهد گرفت .
حضور در چنین فضای تازهای ، ما را بر امکانات گسترده اش واقف کرد و متوجه شدیم که استفاده از این بستر چه ابزارهای مناسبی در اختيار مان خواهد گذاشت.
کنج دار و مریز ، در امتداد اوج و افول امپراطوری کرونا ، کار با آموزش مجازی را ادامه دادیم و هر بار بهتر و بهتر شدیم ولی این به معنای جایگزینی کامل برای فضای حضوری نبود و در اولین فرصت ممکن ابتدا بصورت محدود و بعدتر بصورت کامل به آموزش حضوری برگشتیم و نحوه برخورد بسیاری از همکاران نسبت به شانس دوبارهی استفاده از کلاس های حضوری به گونه ای بود که فقط و فقط ، از دنیای جدید و ناشناخته فضای مجازی فرار کردند و به آغوش امن آموزش حضوری برگشتند.
در آموزش مجازی دسترسی ما به شاگرد ها محدود و کنترل مان بر آنها خیلی کم بود . در این نوع از آموزش ها ، خیلی بیشتر از از قبل ، افرادی فراتر از شاگرد و معلم ، ارتباط مستقیم با جریان کلاس داشتند ، مانند خانواده ها ، همکار ها و .... و این باعث میشد دایرهی جریان کلاس دیگر محفوظ و ایزوله و در چارچوب دیوار های سیمانی کلاس باقی نماند و افراد بیشتری ، از کلاس و اتفاقات و عملکرد ما آگاه شوند.
شاید همین هم بود که چالش های اضافه ای و یا ابزار و امکاناتی وسیع تر فراهم کرد. مثلأ اینکه در امر آموزش از این حاضران جدید کلاسهای مان استفاده ی بیشتری کردیم .
مثلآ زحماتی که خانواده ها برای جبران نبود کلاس های حضوری کشیده و بخشی از یادگیری فرزندانشان و اعضای خانواده شان را به دوش کشیدند.
با اتمام کرونا ، حجم زیادی از همکار ها ، دامنه کاریشان را از فضای مجازی بیرون کشیدند و به چارچوب امن و محفوظ کلاس شان برگشتند.
در صورتی که تجربه من به خوبی آگاهم کرد که بهره بردن از رسانه و فضای مجازی و موازی قرار دادن آن با آموزش حضوری ، چقدر می تواند کیفیت کارم را بالا ببرد.
اکنون تا حد امکان به موارد و موضوعاتی که فضای مجازی به ما کمک می کنند ، می پردازیم :
■اطلاع رسانی ■
برخی از اطلاعات و داده ها که از نظر معلم ضروری است تا خانواده ها و مخاطب های کلاس از آن آگاه باشند ، لازم است به دست آنها برسد و پُل ارتباطی ، معمولا دانش آموز و یا دفترچه یادداشت او است که اصلا کافی نیست یا گاه به گاه جلسه های با اولیا .
حتی پل ارتباطی مثل مدیر و معاون و یا یکی از والدین هم آنچنان کارآمد نیست و دست ما را خواهد بست.
در صورتی که با امکانات فراوانی که اکنون فضای مجازی در اختیار ما گذاشته ، خیلی آسان و کم هزينه و با انواع و اقسام حالت های رسانهای مانند صوتی ، تصویری ، فیلم ، متن ، هر آنچه که مد نظر مان است را به گوش مخاطب هایمان برسانیم !!
●محتوای آموزشی ●
ما به وسیلهی فضای مجازی این امکان را داریم که به کمک حالت های مختلف رسانه ، مانند فیلم و عکس و صوت و متن و ... محتوای تکمیلی آموزشی را به دست شاگرد هایمان برسانیم.
این کار باعث می شود گسترهی آموزشی ما وسیع تر و عمیقتر شود. اینگونه نیست که فقط به کلاس و زمان تدریس بسنده کنیم بلکه با این امکاناتی که در اختیارمان است ، محتوای درسی که مد نظر مان است و سعی می کنیم آن ها را به شاگرد ها منتقل کنیم ، می تواند میزان یادگیری شان را بالا ببرد و از این راه ، خیلی سریع و آسان ، در اختیار شاگرد هایمان قرار گیرد !
★فراتر از کلاس ★
وقتی کارنمای معلمیام در دورهی دانشجویی را بعد از سه سال می خواندم ، متوجه شدم که از همان سال های دانشجویی ، این ایده را در خود پرورش می دادم که معلمی من تنها محدود به شاگرد هایم نیست بلکه این هویت معلمی می تواند آنقدر گسترده باشد که خانواده های شاگرد هایم ، شاگرد های قبلی ام یا دانش آموزان کلاس های دیگر ، همکار هایم و مردم جامعه را هم ، زیر بال و پر خود بگیرد. آن وقت است که معلمی برایم به معنی واقعی کلمه ، معنا پیدا می کند.
بعد متوجه شدم که در امتداد بذری که آن روز ها کاشتم ، تمام این سال ها ، آهسته و گام به گام ، به سمت این هدف متعالی در حال حرکت بودهام.
و در این مسیر ، رسانه ، ابزار خوب و مناسبی بوده تا قادر باشم به کمک آن ، معلمی ام را در آن گسترش بدهم و دانش و آگاهیام در راه تربیت را ، در آن منتقل و پیاده سازی کنم.
♡تشویق ♡
یکی از ابزار های کلیدی تربیت، تشویق و تنبیه است. اینکه رفتار های درست و تلاش های خوب را تشویق کنیم و از طرفی رفتار های غلط و کوتاهی ها را تنبیه و توبیخ کنیم.
توجه به این نکته ضروری است که تشویق شاگرد ها اصلا کار پر هزینه و سختی نیست. به شاگرد ها می شود با ساده ترین روش ها بازخورد مثبت داد. رسانه جای مناسبی برای این کار است. همین که به کمک عکس یا فیلمی و یا متنی ، تلاش ها و یا موفقیت های شاگرد ها را بازتاب بدهیم ، آنها تشویق می شوند.
در صورتی که این کار اصلا هزینه بر و کار سختی نیست و شاگرد ها احساس خوبی دریافت می کنند.
خانواده هایی را می دیدم که چقدر برایشان اهمیت پیدا میکرد که فرزندان شان فعالیتی انجام داده و اینگونه به آن اشاره شده و دیده شده است و کاملا مشخص بود که این رسانه چقدر خوب و موثر است.
ولی در مقولهی تنبیه این کار حساسیت خاصی دارد و تنبیه انفرادی در رسانه ممنوع است زیرا تبعات سنگین و اشتباهی دارد ولی بصورت محدود می توانیم توصیه ها و توبیخ های گروهی و کلی داشته باشیم ، باز اما رسانه محل مناسبی برای تشویق کردن است و تنبیه جنبهی محدودی دارد.
●آگاهی از جریان کلاس●
فعالیت ها و جریان پویای کلاس ما لازم است که دیده شود.
دیگران باید آگاه شوند که این کلاس در حال حرکت است و مخاطب ها ، هر چند محدود ، باید بتوانند گوشه هایی از اتفاقات و فعالیت های کلاس ما را ببیند تا مبادا تلاش های ما و شاگرد هایمان را نادیده بگیرند.
برخی از این مطالبی که در رسانهی شخصی مان و رسانهی کلاس مان به اشتراک می گذاریم ، جنبه ی آموزشی زیادی ندارند یا جنبهی تشویقی آن غیر مستقیم و کم است بلکه در اصل به مخاطب ، تصویری از جریان کلاسمان را می دهد.
تجربه نشانه داده این آگاهیبخشی چقدر میزان رضایت و بازخوردهای مثبت را نسبت به کلاس و فعالیت های آن بالا می برد و تلاش هایمان بهتر دیده می شود.
وقتی که خانواده ها و مخاطب ها می ببیند که شاگرد ها نقشی فعال در جریان کلاس دارند ، احساس خوبی پیدا میکنند.
حتی پیش آمده که خانواده ای ، فرزندش در کلاسمان حضور نداشته ولی عصر ها و شب ها و بعد از اشتراک گذاری این تصاویر و فیلم ها ، با علاقه آن ها را دنبال می کرد و مشتاق بود ، تا ببیند امروز در کلاس ما چه اتفاق تازهای رُخ داده.
حالا تصور کنید فرزند آن خانواده در فلان فعالیت و فلان زنگ ، نقش کلیدی داشته ، آن وقت چقدر احساس خوب و شگفت انگیزی در آن شاگرد و آن خانواده ایجاد خواهد شد!!
¤ و امّا یک نکته ¤
در این موضوع خاص ، افراط و زیادهروی ، خطرات زیادی دارد.
ما یک بلاگر یا فعال رسانه ای نیستیم که بخواهیم از تک تک لحظات کلاس ، محتوا تولید کنیم یا کلاسمان را معطل این کار کنیم که مثلا بخواهیم رسانهای کامل و بی نقصی داشته باشیم.
برای درک بهتر ، این مثال را می زنم ؛ فعالیت و تلاش های ما در کلاس ۹۸درصد از حجم کلاس است و رسانه تنها ۲درصد از وقت و انرژی کلاس را می تواند بگیرد. یا درصدهايي نزدیک به این مثال تقريبي که زدم.
مثال دیگرش مربوط می شود به خلاصه کتابی که در جایی شنیدم.
آن جا می گفت در خانه ی سالمندان به خاطر ملاحظه حال و شرایط افراد سالمند ، تا مقدار زیادی حق اختیار را از این افراد می گیرند تا بتوانند از آنها محافظت کنند ولی این مسئله با روح انسانی آنها منافات دارد ، در صورتی که این افراد ، تا مدتی قبل ، اختیار کامل فعالیت های خود را داشته اند و اکنون به چنین زندگی ایزوله و محدودی محکوم شدهاند و این مسئله باعث می شود که کیفیت زندگی آنها کاهش پیدا کند و این مسئله باعث افزایش افسردگی ها و بیماری ها و مصرف دارو می شد.
تا اینکه افرادی این ایده را مطرح کردند که یک شرایط زندگی برای این افراد فراهم کنیم تا با کنترل های مشخصی کاری کنیم که باز هم بعضی از فعالیت هایشان را به اختیار خودشان انجام دهند و زندگی شان معنا و مفهوم داشته باشد. نتایج چشم گیر و قابل توجه بود.
کیفیت زندگی سالمندان بالا رفت و برخی از مشکلات آنها کاهش پیدا کرد.
این ایده با سختی هایی و پذیرش شرایطی مجوز گرفت و خانه های سالمندان جدیدی و با عنوان جدیدی شکل گرفت.
تا اینجای کار خوب بود و موفقیت این مجموع ها ، افزایش زیادی پیدا کرد ولی مشکل وقتی پیش آمد که خانه های سالمندان دیگر هم که بازار کار خود را در خطر دیدند ، نام خود را تغییر دادند و با تنها تغییرات خیلی کم و محدودی ادعای ارائهی خدمات خانه سالمندان جدید را داشتند در صورتی که عملا همان رویهی قبل را داشتند و این نوع از برخورد باعث شد که این ایدهی خوب و تازه ، از محتوا خالی شود و در نهایت باعث شکست پروژه اصلی شد. یعنی سوء استفاده از یک عنوان خوب ولی خالی از اهداف و آرمان های اصلی.
اکنون هم تاکید می کنم که نتایج این کار رسانه ای شگفت انگیز و زود بازده است ولی به هیچ وجه حق نداریم از این ابزار بصورت غلط بهره ببریم و اصل کلاس را معطل ظاهرسازی خودمان کنیم و به این طریق ، اصل را از محتوا و هویت خالی کنیم .
اصل همان تعلیم و تربیت ما و مخاطب همان شاگرد ها است و رسانه تنها گوشهی خیلی کوچک از کارمان است.
♡پلی ارتباطی ♡
اصل شکل گیری رسانه ها ، ایجاد ارتباط سریع و آسان تر بین انسان ها بود.
ما هم می توانیم از این ابزار بهره ببریم و مطالبی که میخواهیم خانواده از شاگرد شان بدانند را به دست شان برسانیم یا اینکه این امکان را فراهم کنیم تا خانواده ها بتوانند با ما ارتباط برقرار کنند و به راحتی ، ما را در جریان وقایع قرار دهند یا از ما بپرسند.
البته توجه به این نکته ضروری است که این ارتباط ها نباید زندگی بیرونی ما را با مشکل روبرو کند یا وقت و انرژی اضافی برایمان بیافریند.
از طرفی هم در مقابل نقد و پیشنهادها ، اصلا نباید به نحوی پیش برود که حیطه اختیاری ما دچار خدشه شود و آن نگرانی که برخی دوستان دارند که مبادا در کار شان دخالت شود ،
اتفاق بیفتد. ولی از اساس ، نقد و پیشنهاد منصفانه ، بسیار خوب و ضروری است.
ضروری برای بهتر شدنکارمان و رشد کردنمان.
16/4/1402
تایپ و ویراست؛
نیلوفر محمدی