باسمه تعالی
انسانها همواره تشنه شنیده شدن هستند. اگر کسی به خوبی حرف آنها را بشنود ، احساس بسیار خوبی پیدا میکنند. از طرفی هنر خوب شنیدن شاید یک ویژگی کمیاب باشد. آدمها آنقدر که تمنای ابراز کردن خود را دارند ، برای شنیدن دیگران مشتاق و صبور نیستند.
البته اعتراف میکنم ، کار سختی است که خودمان را طوری بار بیاوریم و عادت بدهیم که پیوسته علاقمند به شنیدن و یاد گرفتن باشیم ولی اگر بتوانیم این اتفاق را رقم بزنیم ، آنگاه مجهز به ابزار ویژهای میشویم که در روابط اجتماعی ، در آگاهیمان بسیار به کمکمان خواهد آمد.
در عرصه معلمی هم این ابزار ، کارآمدی غیر قابل کتمانی دارد. ما با گروهی از شاگردها طرف هستیم که حرفهایی برای گفتن دارند و از طرفی ، بدون شک یکی از بزرگترین و مهمترین مخاطبهای آنها معلمشان است که میتواند حرف آنها را بشنود و بعد به آن توجه کند و اگر لازم شد بر اساس آن واکنش نشان دهد.
ابتداییترین اثر این خوب شنیدن این است که شاگرد احساس وجود پیدا میکند ، یعنی احساس میکند که برای کسی اهمیت دارد و شنیده میشود. حتی ما معلمها لازم است بستر و شرایطی را فراهم کنیم که تقریباً تمام شاگردهایمان بتوانند ارتباطی مثبت و با کمترین فاصله را با ما ایجاد کنند و با ما وارد گفتگو و ارتباط بشوند.
معلم لازم است که شاگردهایش را بشناسد. این امری اجتناب ناپذیر است و در امتداد این شناخت است که میشود در تعلیم و تربیت هدف گذاری کرد و اقدامهای ثمربخش انجام داد . یکی از راه هایی این شناخت از طریق گفت و گو و شنیدن اتفاق می افتد.
شاید این تصور غلط وجود داشته باشد که خوب شنیدن یک کار وقتگیر و پر زحمت است در صورتی که برعکس ، به جای آنکه این ویژگی های منفی را داشته باشد بلکه یک مهارت است ؛ مهارتی که باید آموخته شود و به تواناییها و رفتار معمول ما اضافه شود. لازم به یادآوری است که داشتن چنین مهارتی چقدر میتواند ما را در روابط اجتماعی مان موفق سازد.
توضیح واضحتر این مهارت این است که در گفتگوها و ارتباطهایمان صبور باشیم و پیش از اینکه برای گفتن حرف خودمان و اظهار نظر خودمان عجله کنیم برعکس ، تمام گوش و چشم خودمان را معطوف به سخن و پیام مخاطب کنیم ؛ انگار که در جهان ، تنها صدای او به گوش میرسد. همواره وقت برای سخن ما هست.
ممکن است از این بگویید که هر سخنی ارزش این همه توجه و دقت را ندارد. این را میپذیرم و شما میتوانید به مرور زمان افرادی را پیرامون خود قرار بدهید که چنین ویژگی ارزشمند بودن سخن را داشته باشد ولی آنقدر به این اصل خوب شنیدن متعهد باشید که اگر کسی با شما وارد گفتگو شد ابتدا به احترام خودتان و سپس مخاطب ، کاملاً شنوای پیامی باشید که مخاطب به شما منتقل میکند.
در بستر معلمی ، حتی گروه مخاطبها گستردهتر از شاگردها میشود و خانوادهها و مجموعه مدرسه و جامعه هم در این دایره قرار میگیرند که لازم است معلم به عنوان نقطه ثقل مدرسه و نقطه مرکزی دایره اجتماع ، کاملاً پذیرای شنیدن حرفها و دریافت پیامها باشد.
این حرفها و پیامها ، برای ما آگاهی و احترام به ارمغان میآورند و در ادامه این احترام و ارتباط اجتماعی صحیح ، محیط سالم را خلق میکند و آن آگاهی برایمان عملکرد اثرگذارتر را به ارث میگذارد