بسمهتعالی
کار ناتمام امام علی (علیهالسلام)
بخشهایی از خطبه ۱۹۲ نهجالبلاغه؛
آگاه باشید! خداوند مرا به جنگ با سرکشان تجاوزکار، پیمانشکنان و فساد کنندگان در زمین فرمان داد. با ناکثان پیمانشکن [طلحه و زبیر] جنگیدم و با قاسطین [معاویه] تجاوز کار جهاد کردم و مارقین [خوارج] خارجشده از دین را خوار و زبون ساختم.
و رهبر خوارج بانگ صاعقهای قلبش را به تپش آورد و سینهاش را لرزاند و کارش را ساخت. حال تنها اندکی از سرکشان و ستمگران باقی ماندند، که اگر خداوند مرا باقی گذارد، با حمله دیگری نابودشان خواهم کرد و حکومت حق را در سراسر کشور اسلامی پایدار خواهم کرد ، جز مناطق پراکنده و دوردست.
برنامه اصلاحی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با همه مشکلاتی که وجود داشت خوب پیش رفته بود. حتی کار به شمشیر کشیدن هم رسید، زیرا این زمامداری سیساله افراد ناحق و البته ناتوان، حسابی حکومت و امت اسلامی را به انحراف برده بود که قسمتهایی از انحراف جز به شمشیر، درست نمیشد.چیزی شبیه یک سرطان! بر خلاف آن موفقیت های ظاهری سی ساله که با فتح سرزمین های دیگر همراه بود و سرازیر شدن ثروت های هنگفت ولی انحراف واقعی خود را در این مشکلات درونی حکومت اسلامی نشان داده بود که باعث شد بخش اعظم تلاش و تمرکز امام (علیه السلام) به آن ها پرداخته شود.
امیرالمؤمنین مثل یک مربی بود که تیم خوبی نداشت ولی باز بهترین بازیها را از آنها میگرفت. کوفیان عصای دست بدی برای ایشان بودند ولی باز پیروزیهای بزرگ به دست آوردند و حتی این نکته را بیان میکنند که بخش زیادی از کار پیش رفته و فقط اندکی از سرکشان باقی ماندهاند که آن هم کسی نبود جز معضلی به نام معاویه و عمروعاص که البته کار آنها هم در همان جنگ قبل تمام بود ولی کارشکنی کردند اهل کوفه.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) حتی سرباز به اردوگاه فرستاد و فرمان جنگ داد تا این غائله را ختم کند که باز البته عدهای جمع نشدند و اینکه درنهایت شهادت ایشان اتفاق افتاد.
فروردین ۱۴۰۰