آوای کلیکهای مداوم و روشنایی آبیِ لپتاپ، اتاق کوچک نرگس را پر کرده بود. ساعت از نیمهشب گذشته بود و او همچنان درگیر جستجوی پاسخ سوالات و نیازهایش در این دنیای وسیع مجازی بود. چیزی که میخواست، هرگز یکی دو چیز نبود؛ گاهی دنبال یک دستور غذای جدید بود، گاهی جستجویی خستهکننده برای بهترین گوشی میانرده از نظر عملکرد و قیمت، و گاهی هم مطالعاتش دربارهی مطالب حقوقی یا بیمههای عمر.
روزها و شبها نرگس ساعتها وقتش را در اینترنت گم میکرد. هر جا چیزی مییافت، ولی انگار هیچ کجا همه چیز نبود. از وبسایتهای پُر از تبلیغات تا نوشتههایی که تا میخواندی، میفهمیدی اصلاً به کارت نمیآید. او به دنبال چیزی بزرگتر و جامعتر بود؛ جایی که بتواند همه دغدغههایش را یکجا، بدون اذیت و آزار دنیای مجازی، پیدا کند.
آن شب که بار دیگر نرگس از تبهای متعدد باز شده در مرورگرش خشمگین بود و نمیدانست دقیقاً کجا باید برود، ناگهان روی یک لینک ساده چشمش ایستاد: مجله ویوز - weuse.ir.
فکر نکرد و روی لینک کلیک کرد. با خودش گفت: «حتماً باز هم یکی از همان سایتهای شلوغ و خستهکننده است.»
صفحه بارگذاری شد و نرگس با سایتی روبرو شد که حس متفاوتی داشت. صفحهای تمیز، بدون انبوهی از تبلیغات آزاردهنده. در نگاه اول، مجلهای جامع به نظر میرسید ولی هنوز نمیتوانست قضاوتی عمیق کند.
به سرعت پایین رفت و چشمش به دستههایی جامع و سازماندهیشده افتاد.
نرگس با خودش گفت: «بیایید امتحان کنیم...» و مستقیم بهسراغ آموزش آشپزی رفت. او عاشق پخت و پز بود، اما همیشه دستورهای پیچیده و ناکارآمد موجود در سایتها آزارش میداد. کلیک کرد و وارد دنیایی از دستورهای متنوع و جذاب شد. از غذایی ساده برای یک روز شلوغ تا یک منوی ویژه برای میهمانیهای خانوادگی.
صفحه را آرام پایین کشید و مقالهای با عنوان «طرز تهیه برگر گیاهی با کمترین مواد» توجهش را جلب کرد. عکس زیبا و سادهای همراه دستور غذا بود و از اولین خط، نرگس عاشقِ قلمِ توضیحات نویسنده شد. نه پیچیده و نه خیلی ابتدایی؛ عیناً چیزی که دنبالش بود.
اما او فقط دلش نمیخواست امروز غذا بپزد. موبایلش قدیمی شده بود و برای خرید یک مدل جدید بهدنبال راهنمایی میگشت. صفحات بسیاری را در اینترنت طی کرده بود ولی هر بار با چند خط توضیح کسلکننده و هزار تا لینک تبلیغاتی روبرو میشد. نگاهی از بالا به فهرست سایت انداخت و بخش راهنمای خرید را پیدا کرد. «این همون چیزیه که میخوام!» با خودش گفت و کلیک کرد.
مقالات جامع و دقیق جلوی چشمش صف کشید. یکی نوشته بود: «راهنمای خرید بهترین گوشیهای میانرده در سال ۲۰۲۴». همان چیزی که نیاز داشت! این مقاله با جزئیات کامل، از قیمت گرفته تا ویژگی و عملکرد، همهچیز را بررسی کرده بود. بدون تعصب به یک برند خاص یا تلاش برای فروختن، تنها اطلاعات مفید و منطقی.
نرگس بعد از گذراندن چند دقیقه در این بخش، تصمیم نهاییاش برای خرید گوشی را گرفت. با لبخندی زیرچشمی، به فکر خرید رفت. ولی همچنان کنجکاو بود. زندگی نرگس فقط به آشپزی و خرید گوشی ختم نمیشد. او بهتازگی به فکر بیمه عمر افتاده بود. تصمیم داشت خودش را بیمه کند اما هیچ جا نتوانسته بود بهطور کامل متوجه شود که موضوع بیمه عمر به چه درد میخورد و چگونه باید بهترین بیمه را انتخاب کرد.
پس اینبار سراغ بخش حقوق و بیمه رفت. "بیمه عمر چیست و چه فوایدی دارد؟" عنوان مقالهای بود که دقیقاً جواب سوالات او بود. تمام سؤالاتی که مدتها ذهنش را مشغول کرده بود، به زیبایی و با بیانی ساده، در این مقاله پاسخ داده شده بودند. از ابتداییترین نکات گرفته تا سریعترین راههایی که میتوانست بهترین طرح بیمه را انتخاب کند.
نرگس دیگر خسته نبود. احساسی عجیب وجودش را فرا گرفته بود؛ انگار حالا نیازی نبود به دنبال سایتهای مختلف بگردد و از این گوشه به آن گوشه اینترنت سرک بکشد. محتوا واضح، پویا، و البته جامع بود. دقیقاً همان وبسایتی که همیشه در خیال خودش تصور میکرد: از آشپزی، تکنولوژی، راهنمای خرید، تا حتی بیمه و مسائل حقوقی. تمام نیازهایش را یکجا دیده بود.
او به صفحه اصلی بازگشت و به لوگوی سایت نگاهی انداخت: مجله ویوز - weuse.ir.
با یک نفس عمیق، لبخند زد. دیگر خیالش راحت بود؛ چرا که «ویوز» برای او، مانند کشف گنجینهای بود که سالها به دنبال آن میگشت؛ یک وبسایت جامع که میتوانست همهی نیازهایش را بهسادگی و با اطمینان برآورده کند. نیازی نبود همه وقتش را در گوگل به دنبال سایتهای مختلف بگردد.
شبی طولانی بود که به آرامی به پایان رسید، اما برای نرگس پایان جستجوهای بیثمری بود که روزها و شبهای او را میخوردند. حالا همدمی پیدا کرده بود که همیشه پاسخگوی نیازهایش بود: مجله ویوز، همان وبسایتی که خیال داشتنش همیشه همراه او بود.
پایان