می توان متدولوژی چابک را با متدولوژی های سنتی ترکیب نمود و متدولوژی جدیدی به نام متدولوژی ترکیبی یا هیبریدی (Hybrid) ساخت. مثالی که می توان از متدولوژی جدید ترکیبی بیان نمود، اجرای فاز مهندسی(Engineering) پروژه های EPC به روش چابک و اجرای بقیه فازهای این نوع پروژه، یعنی فازهای تدارکات (Procurement) و ساخت (Construction) به همان روش آبشاری یا سنتی است. این کار، نوعی هیبرید کردن یا ترکیب نمودن فازهای پروژه و رسیدن به متدولوژی سومی به نام متدولوژی هیبریدی یا ترکیبی است.
هر دو متدولوژی چابک و آبشاری، دارای نقاط قوت و ضعف خود هستند. کلید تصمیم گیری در توجه به پروژه و خواسته های شما از نتیجه پروژه است. آیا پروژه شما به سرعت در حال تغییر است؟ اگر چنین است، متدولوژی چابک را انتخاب کنید. اما اگر دقیقا می دانید که نتیجه پروژه چه خواهد بود، شاید متدولوژی آبشاری، بهترین گزینه باشد. از طرفی و با در نظر گرفتن جنبه های مثبت هر دو متدولوژی و از ترکیب متدولوژی های چابک با هم و یا ترکیب متدولوژی چابک و آبشاری ،به متدولوژی سومی می رسیم که به متدولوژی هایبرید یا ترکیبی (Hybrid ) معروف است. جالب است که بر اساس آخرین تحقیقات موسسه PMI ؛ بکارگیری از این متدولوژی سوم، در بسیاری از پروژه ها، به شدت در حال افزایش است.
قشنگی روش مدیریت پروژه هیبریدی آنجا است که به تیم اجازه میدهد در ابتدای پروژه، کار خود را برنامه ریزی کنند، همچنین فرآیند انجام پروژه را به بخش های زمانی کوچکی به نام اسپرینت تقسیم میکند که پیش بینی زمان پروژه را امکان پذیر تر کند.
علاوه بر این، روش هیبریدی می تواند از پس تغییر نیازمندی ها و تعاریف پروژه به خوبی برآید؛ چرا که به خاطر ماهیت بازه های زمانی کوتاه و تکرار شونده آن (iterative) می توان پروژه را در چندین مرحله تحویل داد. به محض اینکه پروژه به جایی برسد که بتوان آن را به عنوان بخشی از محصول به مشتری عرضه کرد، تیم می تواند آن را تحویل دهد و روی بخش های دیگر کار کند.
در روش مدیریت پروژه هیبریدی، برنامه ریزی به صورت آبشاری انجام می شود، اما اجرا و تحویل آن براساس روش اجایل انجام میشود. در این حالت، تطبیق دادن تیم و پروژه با تغییر نیاز های بازار در اسرع وقت، سریع تر و همچنین تخمین زمان پروژه به صورت دقیق تر انجام می شود.
بهتر است از روش ترکیبی، برای مدیریت پروژههایی استفاده شود که نیاز به برنامهریزی و ساختار منظم در آنها، با نیاز به انعطافپذیری و تکرار یا اصلاح فرآیندها، برابری میکند. این حالت، معمولا در پروژههایی با ابعاد متوسط که نسبتا پیچیده، اما دارای بودجه ثابت هستند، رخ میدهد. در این حالت، معمولا ایدهای از محصول نهایی وجود دارد، اما در عین حال نیاز به تجربه، آزمودن و تکرار برخی فرآیندها نیز محسوس است. به همین دلیل، همکاری و تعامل اعضای تیم در روش هایبرید لازم است.