ویرگول
ورودثبت نام
ادریس
ادریسدر تبریز پزشکی می‌خوانم. قبل‌تر در شریف برق خوانده و بعد از دو سال انصراف داده‌ام. به نوشتن علاقه دارم ولی چیزهای زیادی هست که باید بخوانم. هر دو را اما شدیدا دوست دارم هم نوشتن و هم خواندن را.
ادریس
ادریس
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

می‌بخشیم ولی نمی‌توانیم فراموش کنیم

دو روز قبل خبر مرگ ناگوار یکی از دانشجویان نخبه‌ی شهرمان، مصطفی تیموری، همه را شوکه کرد. از طریق یکی از دوستان می‌شناختمش. حتی قرار بود فرصتی برخسانیم و بعد از کورونا [اگر بعد از کورونایی در کار باشد اصلا] بتوانم ببینمش و هم‌کلامش شوم. فرصت دست نداد و مصطفی زودتر از کورونا رفت. خودخواسته و احتمالا سبک‌بال.

در یادداشت‌هایی که از او به جا مانده و این طرف و آن طرف دست به دست می‌شود، تقریبا چیزی که هر دانشجویی تجربه می‌کند یعنی سنگ اندازی و ممانعت و تبعیض از سوی مسئولین و دانشگاه به چشم می‌خورد نکته‌ی عجیب اینکه این مساله رد بسیار پررنگی در نوشته‌هایش دارد. بعد از خواندن یکی از این نوشته‌ها دلم به درد آمد و اکانت ریاست دانشگاه کردستان در اینستاگرام را پیدا کردم و این را برایش نوشتم. سین نکرده هنوز. شاید هیچ وقت هم نکند. ولی دوست دارم جایی بماند. مدرکی وجود داشته باشد از آنچه بر دانشجویان پرشماری مثل مصطفی می‌گذرد و در گردن دیگران بماند. چه اینکه این خیال برشان ندارد و نپندارند که صرفا ستمی کرده‌اند و بر آن‌هاست که می‌گذرد. این هم یکی مثل بقیه طور...

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام خدمت ریاست محترم دانشگاه کردستان آقای صادقی

بنده دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز و از همشهری‌های مصطفی تیموری دانشجوی متوفی کارشناسی اقتصاد دانشگاه کردستان هستم که دوارودور او را می‌شناختم.

به دنبال مرگ مصطفی سیری از پیام‌های تسلیت، اظهار ناراحتی و تاسف از سوی دوستان، دانشگاهیان و اساتید دانشگاه از جمله جنابعالی منتشر شد که این قدرشناسی را البته باید گرامی دانست.

من اینجا نه صرفا به جهت همشهری بودن، نه صرفا به جهت آشنایی با مصطفی و حتی نه صرفا به جهت ابراز گلایه بلکه صرفا جهت آگاه ساختن حداقلی جنابعالی از این‌که در این بوروکراسی‌های وسیع اداری منتج از سنگ‌اندازی‌های همکارانتان و عدم همکاری با یک دانشجوی علاقه‌مند و مستعد - و احتمالا بسیاری دانشجوها‌ی دیگر، چه مستعد و چه دانشجوی عادی - چقدر انرژی و توان و امید از جوانان و دانشجویان گرفته میشود و چه اندازه بذر نا امیدی و سکون و خمود در دل‌هایشان کاشته، خواستم تذکری داده باشم.

ابتدائا از آن‌جا که تصور می‌کردم این نوشته‌ی من هیچ تاثیری در هیچ چیز نمی‌تواند بگذارد و معتقد بودم مرگ این‌چنینی یک دانشجوی مستعد که در حد سرمایه‌ای ملی است به خودی خود پتانسیل به استیضاح کشاندن مقامی در حد وزیر علوم را دارد از مطرح‌ کردن آن ابا داشتم. اما با دیدن نوشته‌ای از مصطفی که از نامرادی‌هایی که بر سرش آورده‌ شده شکایت کرده بود دلم آرام نگرفت و خواستم حداقل اقدامی که بتواند به گوش مسئولی برسد در جهت جلوگیری از ادامه‌ی این روند آسیب‌زا انجام داده باشم.

نمی‌دانم واکنش‌ها نسبت به شخص جنابعالی چه بوده، من حتی نمی‌توانم بگویم مقصر تمام و کمال، دانشگاه و ساختارهای صرفا اذیت‌کن آن بوده‌اند. نیک اما می‌دانم شما و مجموعه‌ی تحت اختیارتان آنطور که از گفته‌های خود مصطفی برمی‌آید آنچه توانسته‌اید برای دلسردکردن و نا امید سازی او انجام داده‌ و از انجام هیچ اقدامی دریغ نکرده‌اید.

تسلیتتان را هنوز هم گرامی می‌داریم. شما را و همه‌ی همکارانتان را هم می‌بخشیم (چاره‌ی دیگری هم انگار نداریم) ولی نمی‌توانیم - نه اینکه نخواهیم - نمی‌توانیم فراموش کنیم.

در نهایت آقای صادقی

ریاست محترم دانشگاه کردستان

دو کلمه‌ی دیگر را در انتها از من بپذیرید:

الله اکبر

خدای ما از هر چیزی بزرگتر است.

من جمله از همه‌ی صندلی‌های‌ شما و دوستانتان

ایام به کام

#مصطفی_تیموری

#دانشگاه_کردستان

#اقتصاد #دانشجوی_اقتصاد

تصویر پروفایل تلگرام یکی از دوستان مصطفی (م. م.)
تصویر پروفایل تلگرام یکی از دوستان مصطفی (م. م.)


۷
۲
ادریس
ادریس
در تبریز پزشکی می‌خوانم. قبل‌تر در شریف برق خوانده و بعد از دو سال انصراف داده‌ام. به نوشتن علاقه دارم ولی چیزهای زیادی هست که باید بخوانم. هر دو را اما شدیدا دوست دارم هم نوشتن و هم خواندن را.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید