ادریس·۳ سال پیشزمانی برای آدمبودننوشتهی رو دیوار کلیشه است و از تکراریترینها. ولی خب ترکیبش با تاریخش و البته حس و حالی که این روزها دارم، برایم زنده و دیدنیاش کرد. این…
ادریس·۴ سال پیشسفیدهاعکس از سید مجید موسویانامان از شستن لباسها. از سختترین کارهای دنیا است. از آن وقتهایی است که با تمام وجود حس میکنی که چهقدر بیانصاف ب…
ادریس·۴ سال پیشنامناپذیرفکر میکنم بیشتر از میانگین بقیهی آدمهای دور و ورم به چراییها فکر میکنم و فکر میکنم که بیشتر از بقیهی چراییها به چراییِ «وجود» فکر ک…
ادریس·۴ سال پیشنوشتاری در باب لذت و شیدایی!شهر کتاب تبریز - ۱۱ دی ۱۳۹۹میگه: «تو که قرار نیست اینا رو بخونی - چون خبر داره کلی کتاب دارم که نخوندمشون اینو گفت احتمالا - پس بهتره یکیش…
ادریس·۴ سال پیشتسویه حسابهمهی مُهرها را گرفته بودم جز یکیشان. از اولینشان که مهر مرکز مشاوره بود و کارگر نیفتادن نصیحتهای پدرانهی مسئول آنجا که هر راه حلی که…
ادریس·۴ سال پیشجرثقیلپای چپش را چفتِ کنج تیر بتونی برقِ استوارِ دروازه میکند. سه تا قدم بلند بر میدارد؛ قدم سوم که تمام شد سنگ بزرگ و کبود توی دستش را طوری د…
ادریس·۴ سال پیشبرای امیرمحمد، برای تراژدیپست اینستاگرام چهارشنبه ۲۳ مرداد ۹۸ امیرمحمد دو هفته قبل بود. چهارشنبه بود. چهارشنبهای مثل امروز. کمی گرمتر. کمی پرحرارتتر. غروب بود. غر…
ادریس·۴ سال پیشعشق!با استمداد از تجربیات و مشاهداتم سعی کردم گوشهای از نگاه ناکاملی که نسبت به مقولهی عشق دارم رو توصیف کنم. از جهت اینکه بالاخره دل دارم ؛…
ادریس·۴ سال پیشمیبخشیم ولی نمیتوانیم فراموش کنیمدو روز قبل خبر مرگ ناگوار یکی از دانشجویان نخبهی شهرمان، مصطفی تیموری، همه را شوکه کرد. از طریق یکی از دوستان میشناختمش. حتی قرار بود فرص…