در میان فایلها و کلیپهایی که از گوشی امیرحسین به یادگار مانده، قطعهای هست که او به آن توجه ویژه داشت و بارها گوش میداد؛ ابیاتی پر از ناله، اشتیاق و دلدادگی به حضرت زهرا سلاماللهعلیها:
«مرا در عالم ذر حضرت زهرا سوا کرده
برایم آبرو دار آبرویی دست و پا کرده...»
این چند خط ساده و سوزناک، بازتابی روشن از روحیهٔ درونی امیرحسین بود.
او خود را کوچک، فقیر و محتاج میدید، اما امیدش را به شفاعت و دستگیری حضرت زهرا(س) بسته بود.
مثل کودکی که در بازار غربت دست مادر را رها کرده و دوباره با گریه دنبالش میگردد،
امیرحسین هم با این نوا آرام میشد و دلش را قرص میکرد.
او این اشعار را نه صرفاً به عنوان یک شعر، بلکه بهعنوان ذکری دائمی برای خودش انتخاب کرده بود؛
یادآوری اینکه همهٔ تواناییها، تلاشها و ادعاهای انسان هیچ است
اگر دست مادر اهلبیت(س) را نگیرد و به او پناه نبرد.
برای امیرحسین، حضرت زهرا(س) ملجأ امید بود؛
آبروی دنیا و آخرت،
و تکیهگاهی که در سختترین لحظات زندگی به او قوت قلب میداد.
شاید همین دلبستگی خالصانه،
همین محبّت پاک و بیریا،
امیرحسین را یاری کرد تا در جوانی کوتاهش،
به آن مقام بزرگ برسد.
راوی: برادر شهید
