احسان کریم خانی
احسان کریم خانی
خواندن ۳ دقیقه·۷ سال پیش

زاویه دید

مسئولی که اتفاقا عدالت خوانده و نهج البلاغه قورت داده است قصد سفر می کند. دفتر محترم هماهنگی های لازم و معمول را انجام خواهد داد. مسئول فیلان در فیلان ساعت جهت سرکشی به امورات ملت به قصد قربت به سمت شهرستانی دور و مظنون به محرومیت می رود. مقصد را خبردار می کنند . بلیط پرواز را به آژانس همکار اداره سفارش می دهند. آژانس همکار هم از ایرلاین معتبری بلیط فرست کلاس می گیرد . نه اینکه بخواهد سرویس اشرافی خدای ناکرده به مسئول ما بدهد. خیر اما خب حاشیه سود فرست کلاس برای آژآنس مزبور و معاش کارمندان نان خورش و ...

مسئول محترم صبح نماز خوانده و صبحانه خورده کیف سفر به دست به درب منزل می آید سلام گرمی به راننده می کند و با تعارف بسیار از اینکه کیف سفرش را راننده در صندوق عقب می گذارد کراهت دارد. اما تسلیم شده ماشین را دور می زند و در صندلی جلو کنار راننده جای می گیرد. گوشی موبایلش را در میاورد و در مسیر تفوقات مناسب را برای راننده ای که زحمت رساندنش را می کشد نثار می کند.

از پاویون عمومی و گمنام در حالی که آکنده از حس ساده زیستی است به سمت هواپیما می رود. کارت پروازبه دست به مهماندار سلامی می کند و در صندلی خود می نشیند و شروع به خواندن سرمقاله روزنامه می کند که اتفاقا نشان میدهد روزنامه های کشور همه به جز اندکی از اختلاف سلیقه های سیاسی تشخیص بیماری دیگری در سازمان کشور نداده اند. نگاهی به میز روزنامه ها می کند. مطمئن می شود که مشت نمونه خروار است . و ابدا انتخابی که برای رسانه کرده است انتخاب دارای خطای شناختی اولیه در ورود نبوده است. در دل خدارا شکر می کند که توفیق خدمت گذاری دارد و اندکی هم لبخند عمیق و دلنشین می زند که جزو مسئولین این نظام موفق است.

داخلی مسیر بازدید کارخانه

کارگری زمخت و بد دهن فریاد می کشد که بیمه نان حقوق یک ساله عقب افتاده بیمار صعب العلاج فرزند. گرانی و تورم و بیکاری و ....

بلافاصله دستور می دهد کارگر مزبور را که احتمالا استثنای سیستم حکومت است را پیدا کرده و به وضعش رسیدگی کنند.

داخلی قطار مسیر مشهد

قطار کهنه آلمانی زمان رضا شاه که صندلی های چوبی سابق کوپه هایش را با صندلی های زرشکی راحتی عوض کرده اند ارزانترین وپر استفاده ترین قطار مسیر است. زمستان ها بسیار گرم است و تهویه توسط باز کردن درب کوپه یا پنجره امکان پذیر است. و تابستان ها بسیار گرم و با بکار بردن ابزای مانند بادبزن یا همان پنجره کنترل هوشمند دما ممکن است. مسافر لقمه غذای دیشبش را داخل پلاستیک گذاشته و مطمئن می شود وسایل سفرش را داخل اتوبوس واحد جا نگذاشته باشد. مسیر چندین ساعته در پیش است و به دختر خردسالش می گوید مراقب باشد دستش به در دیوار و پنجره نخورد . مامور قطار وسوسه صبحانه و نهار چلو مرغ و کباب و ... می دهد و مادر فورا و با حالتی تدافعی طرف را رد می کند و بعدش از این می گوید که این غذا ها مسمومیت می آورد و همین لقمه سالم تر هم هست. اصلا هم مسئله هزینه نیست. و در دل آٰزو می کند که این سفر امام رضا برای خرج عملش گشایشی دهد و خود دارانه پر اشکش را پاک می کندو اغراق شده می خندد و شوخی می کند.

عدالتساده زیستیمدیریت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید