احسان کریم خانی
احسان کریم خانی
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

سرباز کم نداریم، ژنرال نداریم


این روزها که می گذرد و آشفتگی های گوناگون در حوزه های فرهنگ و اقتصاد و سیاست و ... می بینم. بیشتر به این مفهوم فکر می کنم که مشکل چیست؟


زاویه دید کنونی
زاویه دید کنونی

در میان این همه تصمیم سازان و تصمیم گیران و مجلس و دولت و اندیشکده های گوناگون واقعا کسی نیست که به زمین بازی بنگرد و بر اساس تحلیل های عمیق و .... پیش بینی های از جنس آینده کند. این همه روزمرگی و مردگی در ساختاری های اداری و تشکیلاتی و تصمیم سازی و اجرایی ما برای چیست؟

چه میشود که با ابزاری مثل تلگرام وقتی که عمده کشور دچارش می شوند و بهره میبرند و نیازهایشان را رفع می کنند در بالاترین سطوح امنیت ملی درگیر می شویم. مگر ما عصر چت روم های یاهو و هنگ اوت گوگل و وایبر و .... را ندیده ایم. مگر سیر گرایش جهانی به سوشال مسنجرها را ندیده بودیم؟

پس این عقلای قوم کجا هستند؟ این کسانی که بایستی از وقایع و حوادث ، حکمت را استخراج کنند و سازمان دهی کنند و تصمیم سازی و ...

خلاصه هر چه بیشتر می گذرد به این نتیجه میرسم که گیری وجود دارد. گیری که سطوح مختلف درگیر آن هستند و متاسفانه معدودی تصویر کلی و کلان این اشکال را ترسیم می کنند.

سوالم اینست که اساسا فقه اسلامی توان ورود به عرصه نظام سازی را دارد و اگر پاسخ آری است. چرا و چگونه؟

ما در جایی از تاریخ خود جا مانده ایم و در غفلت و تاریکی قدم گذاشته ایم که هنوز از آن بیرون نیامده ایم. انقلاب اسلامی شاید نشان داد که باید راه را بازگردیم و طور دیگر ببینیم. زکات که دارای جنبه‌های فردی است و گذشت و اعطای «ما یحب» را به انسان می‌آموزد که خود این یک تجربه و آزمون بسیار مهم است، امّا یک ترجمان اجتماعی دارد؛ خب اینها نوعی از روایت است که توان بالقوه را اشاره می کند اما چه کسی و چرا باید به بالفعل کردن این توان بیاندیشد؟ چه طور انسانی بزرگ‌ترین معروفها را در درجه‌ی اوّل عبارت ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ می داند و باور دارد؟

تعارف را کنار بگذاریم و صراحتا بدین نکته اعتراف کنیم، که نظام ‏سازی و سیستم ‏سازی نوین، دستاورد رنسانس مغرب زمین است، و دانشمندان اسلامی در این زمنیه تلاش چندانی نکرده‏اند.به همین جهت منابع این بحث در تمدن و فرهنگ اسلامی ریشه ‏ای مستقل و رشد یافته ندارد، و اصولا تفکر دینی در میان دانشمندان اسلامی، در طول قرون گذشته، از زاویه سیستمی و ساختاری مورد توجه قرار نگرفته است.نگرش به متون دینی در میان دانشمندان اسلامی، عمدتا جهت‏گیری فردی داشته، و بررسی حیات اجتماعی به صورت ساختاری و نظام یافته، کمتر مورد توجه بوده است.برای جلوگیری از یک اشتباه مهم در این بحث، تأکید می‏کنم که باید بین نگرش سیستمی و نظام سازی، با حث گاه به گاه در مسائل اجتماعی فرق گذاشت.آنچه در گذشته بدان توجه نشده، همانان موضوع اول است، در حالی که کتب دانشمندان اسلامی و خصوصا مفسرین، آگنده از اشاره به مسائل اجتماعی بوده و هست.اما طرح یک مسأله اجتماعی یا نظام ‏سازی زمین تا آسمان فاصله دارد، و چه بسا که بسیاری این دو را با هم خلط می‏کنند.بحث حاضر، در موردنظام ‏سازی و نگرش سیستماتیک است و نه فقط بررسی چند مسأله اجتماعی که از رهگذر حیات فرد در اجتماع پدید می‏آید.تعریف کوتاه و فشرده نظام‏ سازی عبارت است از:«ایجاد منسجم ‏ترین و معقول‏ ترین ساختار بین اجزای یک مجموعه که کوتاه ‏ترین و سریع ‏ترین مسیر به سوی هدف را موجب شود».

به این مقاله بالا که رسیدم دیدم هر چه میخواستم بگویم گفته. همان را بخواند. والسلام.

دل نوشتهنظام سازیاستراتژیانقلاب اسلامینگرش سیستمی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید