بسیاری از شرکت ها می خواهند فرایندهای خود را بهبود ببخشند ، اما آنها نمی دانند کدام مدل فرآیند را دنبال کنند تا در اجرای فرآیند پیشرفت کنند. این برای بسیاری از افراد در صنعت فناوری اطلاعات سردرگمی است ، زیرا این مدل های فرایند به عنوان مانعی برای کار کارآمد و مستندات بیش از حد فرآیند تلقی می شود
ممکن است روی بهره وری آنها تأثیر بگذارد. همچنین ، در دنیای سریع امروز ، مشتریان فشار زیادی را به پیمانکاران خود می آورند تا سریعتر تحویل دهند ، اما آنها نمی خواهند این تحویل سریع کیفیت کار را به خطر بیندازد.
بنابراین این سوال مطرح می شود ، "چگونه می توان کیفیت محصول نرم افزاری خود را تضمین کرد (اعم از وب سایت یا هر محصول / برنامه نرم افزاری دیگر)؟" این امر هنگامی پیچیده تر می شود که شما یک تیم توسعه دهنده بزرگ داشته باشید. و علاوه بر این ، هنگامی که تیم هایی دارید که در مناطق مختلف جهان یا شهرهای مختلف یک کشور توزیع می شوند. بدون یک روند مشخص ، ارتباط با تیم های توزیع شده می تواند پیچیده شود
حال ممکن است از خود بپرسید CMMI چگونه به شما کمک می کند؟ CMMI بسیار گسترده است ، و هر عملی که در این مدل ذکر شده ممکن است برای همه مفید نباشد ، که ممکن است برای بسیاری از افراد سعی در استفاده از آن در طول اولین کار غیر عملی باشد
ما باید در اینجا چند سوال از خود بپرسیم: چه چیزی سعی در بهبود آن داریم؟ آیا این یک فرآیند ، یک محصول یا یک تیم است؟ آیا درآمد است که برای وجود شرکت در طولانی مدت مهم است؟ اجرای CMMI سرمایه گذاری زمان و هزینه است ، اما این سرمایه گذاری مطمئناً بازگشت سرمایه را برای شرکت در سال فراهم می کند
خوب ، متخصصان مدیریت ارشد شما در سازمان باید قبل از اینکه تیم های تحویل دهنده را مجبور کنند یا به تیم های تحویل دهند بگویند که در هر کاری که انجام می دهند ، فرآیند گرایش پیدا کنند و ارزش واقعی بهترین روش های CMMIرا درک کنند.
ممکن است در اینجا تعجب کنید ، "چرا مدیریت ارشد؟" خوب ، چرا که نه؟ آنها افرادی هستند که بیشتر تصمیمات را در سازمان می گیرند ، بیشتر به نفع سازمان است. این وظیفه آنها است که تولید محصولات و نتایج مورد نیاز را برای تیم تحویل آسانتر کنند.
رویکرد از بالا به پایین بیشتر سازمانها کار می کند. اگر مدیریت ارشد با موضوعی موافقت کند ، می تواند اطمینان حاصل کند که بخشنامه توسط بقیه دنبال می شود. در غیر این صورت ، تیم هایی که در سطح پایین تری قرار دارند ، در پیگیری رویکرد فرآیند گرا احساس عدم تمایل می کنند ، زیرا آنها آن را به عنوان سربار می دانند ، که این تصور اشتباهی است.
و چرا این یک تصور غلط است؟
زیرا هر قدم یا اقدامی که ما در پروژه یا توسعه محصول خود انجام می دهیم ، خود یک فرایند است ، گرچه همیشه این را نمی دانیم. به عنوان مثال ، نوشتن کد برای یک ماژول و انجام آزمایشات واحد نیز بخشی از یک فرایند است.
CMMI در مورد تمام زمینه های مختلف فرایند صحبت می کند که یک سازمان فرآیند گرا باید تعریف و دنبال کند. همه این مناطق فرآیندی کدامند؟ یک فرایند را می توان به عنوان مجموعه ای از فعالیت های مرتبط با هم تعریف کرد که مقداری ورودی می گیرند و سپس با یک هدف مشخص تولید می کنند. به طور کلی ، یک روند شامل ابزارها و روش ها است. به بیان ساده تر ، شما می توانید فرآیند را به عنوان یک سری اقدامات یا گام هایی که برای دستیابی به یک هدف خاص برداشته شده تعریف کنید. یک فرآیند معمول این است که:
• ساده است
• به خوبی مستند شده است
• قابل اندازه گیری است
• قابل انعطاف است
• پایدار است
فرآیند مهم است زیرا کیفیت محصول بستگی زیادی به کیفیت فرآیندهایی دارد که برای ایجاد آن استفاده می کنیم. به همین دلیل است که CMMI با این وجود توسعه یافته است ، کیفیت فرآیند برای کیفیت محصول نهایی بسیار مهم است. CMMIبا تأکید زیادی بر رابطه بین فرآیند و کیفیت محصول توسعه یافته است.
CMMI در مورد جمع آوری خصوصیات فرایندهای موثر و سپس استفاده از این اطلاعات برای ارائه راهنمایی برای بهبود فرایندهای سازمان است. هدف نهایی تسهیل کار برای یک سازمان برای بهبود محصولات یا راه حل ها با بهبود توانایی خود در مدیریت توسعه ، تملک و نگهداری محصولات یا خدمات خود است.
CMMI یک مدل است. این به ما می گوید که چه کاری انجام دهیم ، اما نه اینکه چگونه این کار را انجام دهیم. این مجموعه ای از روش ها و متدلوژی ها نیست . این مفهومی است که ما باید برای رسیدن به سازمان از نظر فرآیند به سازمان بکار گیریم.
یکپارچه سازی مدل بلوغ قابلیت (CMMI) یک مدل بهبود قابلیت است که می تواند برای حل هر مسئله عملکرد در هر سطح از سازمان در هر صنعت سازگار باشد. این مدل رهنمودها و توصیه هایی برای کمک به سازمان شما در تشخیص مشکلات و بهبود عملکرد ارائه می دهد. CMMI با استفاده از بیش از 5000 سازمان در بیش از 70 کشور در سراسر جهان به شما کمک می کند اهداف تجاری قابل اندازه گیری را شناسایی و به دست آورید. — CMMI Institute
CMMI توسط گروهی از متخصصان خبره صنعت ، دولت و موسسه مهندسی نرم افزار (SEI) در CMUتوسعه یافته است. مدل CMMI مجموعه ای از راهنماها است و می تواند به عنوان چارچوبی برای ارزیابی بلوغ فرآیند یک سازمان مورد استفاده قرار گیرد. CMMI در حال حاضر به سه حوزه مهم مورد توجه پرداخته است:
• توسعه محصول و خدمات - CMMI برای توسعه (CMMI-DEV)
• استقرار ، مدیریت خدمات - CMMIبرای خدمات (CMMI-SVC)
• خرید محصول و خدمات - CMMIبرای اکتساب (CMMI-ACQ).
CMMI-DEV v1.3 یک مدل مرجع است که فعالیت های توسعه محصولات و خدمات را پوشش می دهد. این روزها ، بسیاری از سازمان ها از صنایع مختلف (به عنوان مثال ، نرم افزار ، دفاع ، هوا فضا ، بانکداری ، اتومبیل ، تولید و ارتباطات از راه دور) بهترین شیوه های صنعت CMMI-DEV v1.3را پیاده سازی و دنبال می کنند.
CMMI-DEV شامل روش هایی برای زمینه های فرآیند (به عنوان مثال ، مدیریت پروژه ، مدیریت فرآیند ، مهندسی سیستم ، مهندسی سخت افزار ، مهندسی نرم افزار و پشتیبانی) است که هم در پروژه های توسعه و هم نگهداری اجرا می شوند.
ما به عنوان متخصص باید از قضاوت و عقل سلیم خود برای تفسیر مدل برای سازمان خود استفاده کنیم. نواحی فرآیندی توصیف شده در این مدل رفتارهایی را توصیف می کند که به عنوان بهترین روش برای بیشتر کاربران در نظر گرفته شده است.
زمینه ها و روش های فرآیند باید با استفاده از دانش عمیق CMMI-DEV ، محدودیت های سازمانی و محیط کسب و کار شما تفسیر شود.
درک هدف تجارت برای هر سازمانی بسیار مهم است و آن نقشی اساسی در ارتقا و تداوم سازمان دارد. همچنین می تواند سودآوری و سهم خود را در بازار بهبود بخشد. هدف تجاری می تواند موفقیت سازمان را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین ، اهداف سازمان فقط باید توسط مدیریت ارشد توسعه یابد. برخی از اهداف تجاری CMMI-DEV شامل موارد زیر است:
• محصولات را در بودجه و به موقع تحویل دهید
• بهره وری را با یک درصد مشخص در یک بازه زمانی مشخص بهبود بخشید
• رتبه بندی رضایت مشتری را حفظ کنید
• زمان عرضه به بازار محصولات جدید یا انتشار خدمات را در یک بازه زمانی مشخص با درصد مشخص بهبود دهید
• میزان فراخوان محصول را با یک درصد مشخص در یک بازه زمانی مشخص کاهش دهید
• در بازه زمانی مشخص شده هزینه نگهداری محصولات قدیمی را با درصد مشخص شده را کاهش دهید
CMMI در مورد تعریف اهداف تجاری سازمانی صحبت می کند. چندین روش خاص Specific Practices (SPs) وجود دارد که اهداف تجاری زمینه اصلی تفسیر و به کارگیری این روش را فراهم می کنند. در تمام سطوح بلوغ ، ما مناطق فرآیندی داریم که این روشها را حفظ می کنند.
CMMI توسط SEI (انستیتوی مهندسی نرم افزار) و با حمایت مالی وزارت دفاع آمریکا (وزارت دفاع) تأسیس شد. این پروژه متشکل از اعضای صنعت ، دولت و دانشگاه کارنگی ملون بود. در اوایل دهه 1980 ، بسیاری از پروژه های نظامی ایالات متحده که شامل پیمانکاران فرعی نرم افزاری بود ، از برنامه عقب مانده بودند. پیمانکاران فرعی هم در ایالات متحده و هم در خارج از ایالات متحده پراکنده بودند و هر سازمانی مجموعه دستورالعمل های خاص خود را برای انجام کار مشابه داشت. از این رو ، برای DOD(وزارت دفاع) و NDIA(انجمن صنایع دفاع ملی) دشوار بود كه بتواند حاصل از چندین پروژه یا فروشندگان مختلف را ادغام كند. یک مدل کاری جدید مورد نیاز بود که هر سازمانی را قادر می سازد تا مسیر مشابهی را برای ساخت محصول یا راه حل جدید دنبال کند.
مدل بلوغ قابلیت (CMM) بر اساس مطالعه و داده های جمع آوری شده از سازمان های مختلف که به عنوان فروشنده با وزارت دفاع ایالات متحده کار کرده بودند ، ساخته شد. در CMM ، اصطلاح بلوغ به بهبود فرآیندها به طور مداوم اشاره دارد.
به درخواست نیروی هوایی ایالات متحده (USAF) ، هامفری و SEI با هم چارچوب بلوغ فرآیند را ایجاد کردند تا به عنوان بخشی از روند اعطای قرارداد کار به وزارت دفاع ایالات متحده ، برای ارزیابی توانایی فرایند توسعه نرم افزار فروشندگان خود کمک کنند.. نمایش کامل مدل بلوغ قابلیت (CMM) در سال 1991 توسعه داده شد و در سال 1993 به عنوان نسخه 1.1 به روز شد. در سال 2000 ، تیم CMMIمدل اصلی CMMI را برای روش آموزش و ارزیابی خود منتشر کرد که شامل مهندسی نرم افزار و سیستم بود. این طرح شامل پشتیبانی کامل از ادغام آینده سایر رشته ها میباشد. نسخه فعلی مدل CMMIدر زمان نگارش ، CMMI V1.3 است که در سال 2010 منتشر شد
یک سوال واضح وجود دارد: چرا باید از آن استفاده کنید؟ دلایل زیادی برای انتخاب CMMI وجود دارد اما یکی از مهمترین آنها عملکرد است. هدف اصلی CMMI بهبود عملکرد موجود استانداردها ، فرایندها و رویه های سازمانی است. CMMI همچنین برای سازمانی که می خواهند توانایی خود را برای ارائه مداوم و قابل پیش بینی محصولات ، خدمات و کالاهایی که مشتریانش می خواهند ، بهبود ببخشد مفید است. از این رو ، به سازمانها نیز کمک می کند تا به اهداف عملکردی خود دست یابند.
برای پاسخگویی به پیشرفتهای جامع فرآیند کسب و کار ، CMMI دارای 25 قسمت مختلف فرآیند است. هر حوزه فرآیند از دو نوع هدف (هدف کلی و هدف خاص) و دو نوع عمل تشکیل شده است. همچنین اطلاعات زیادی برای کمک به مدیریت در جهت توسعه استراتژی ها وجود دارد. در CMMI ، سه صورت فلکی برای کمک به بهبود یک نیاز تجاری خاص وجود دارد که به شرح زیر ذکر شده است:
• توسعه: برای بهبود توسعه راه حل ها
•اکتساب: برای بهبود خرید محصولات ، خدمات و یا راه حل ها
• خدمات: برای بهبود ارائه خدمات و ایجاد سیستم های خدماتی برای راه اندازی راه حل
همانطور که قبلاً ذکر شد ، CMMI توسط گروهی از متخصصان متخصص در صنعت نوشته شده است. در نتیجه ، مدل CMMI مجموعه ای از بهترین شیوه های صنعت را شامل می شود. سازمان ها و صنایع ITاز مدل CMMI به عنوان معیاری برای بهبود فرایندهای خود استفاده می کنند.
سازمان ها همچنین از CMMI برای ارزیابی کل سازمان یا فقط یک واحد تجاری حاضر در یک یا چند مکان استفاده می کنند. ارزیابی با استفاده از بهترین روشهای تعریف شده در مدل انجام می شود.
CMMI توسط هر سازمانی کوچک یا بزرگ که می خواهد قابلیت ها و عملکرد خود را بهبود بخشد ، قابل استفاده است. این روزها ، CMMI در سراسر سازمان و در زمینه های مختلفی از جمله هوانوردی و هوا فضا ، شبکه های رایانه ای ، نرم افزار رایانه ای ، فناوری اطلاعات ، دفاع و فضا ، بیمارستان و مراقبت های بهداشتی ، دولت ، بیمه ، مشاوره مدیریت ، برون سپاری و موارد دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. CMMIهمچنین توسط بسیاری از سازمانهای تجاری و دولتی برای کمک به تعریف بهبود فرآیند برای مهندسی سیستم ، مهندسی نرم افزار و تولید محصولات و فرایندها استفاده می شود. بسیاری از سازمانها از این فرایندها برای توسعه ، به دست آوردن و نگهداری محصولات و خدمات و همچنین برای محک زدن خود در برابر سایر سازمانها استفاده می کنند. فرآیندهای بهتر منجر به کاهش مجدد کار می شود که این امر باعث کاهش هزینه کلی و بهبود کیفیت محصول می شود.
بسیاری از صنایع IT نمی دانند که آیا نقشی در اجرای CMMI دارند یا خیر. و اگر آنها نقشی برای بازی دارند ، چگونه آن را آغاز می کنند؟ با بررسی همه افرادی که ممکن است درگیر شوند. این شامل مدیر عامل ، CTO ، معاونان رئیس جمهور ، روسای واحدهای تجاری ، مدیران برنامه ها ، مدیران پروژه ها ، مدیران کیفیت ، رهبران تیم / فناوری ، تحلیل گران تجارت ، معماران سیستم ، طراحان ، توسعه دهندگان ، آزمایش کنندگان ، SQA ها ، کنترل کننده های پیکربندی و بخشهای آموزش می باشد. اگر به هر یک از دسته های فوق الذکر متصل باشید ، تقریباً در اجرای CMMI نقش دارید. در آینده ، ممکن است نقش های بیشتری با اتصال به CMMIایجاد شود
اما در اینجا روش مختصر تری برای بیان اینکه چه کسی در CMMIسهیم است وجود دارد: هر کسی که در برنامه ریزی و اجرای یک پروژه IT نقش دارد - چه از نظر مهندسی ، مدیریت پروژه ، یا از نظر پشتیبانی و فرایند - در اجرای شیوه های CMMIنقش دارد.
بنابراین سوال بعدی که به ذهن خطور می کند این است: "چقدر راحت می توانیم این مدل را درک کنیم و سازگار کنیم؟" بیایید با شکستن طراحی مدل CMMI DEV شروع کنیم. CMMIمخفف چیست؟ و توسعه یا DEV چیست؟ CMMI مخفف ادغام مدل بلوغ قابلیت است که:
• قابلیت: وقتی می خواهیم در یک فرایند فردی ، فرآیند را بهبود بخشیم و به آن دست یابیم.
• بلوغ: وقتی می خواهیم در مجموعه ای از مناطق فرآیند که از پیش تعریف شده اند ، فرآیند را پیاده سازی و به دست آوریم.
• مدل: از چارچوب CMMI تولید شده است.
• ادغام: این رویکرد از ترکیبی از مدلهای انتخاب شده (به عنوان مثال ، CMMI برای نرم افزار ، مهندسی سیستم و توسعه محصول یکپارچه) استفاده می کند که در یک چارچوب واحد ، CMM-Iادغام شده اند. "من" مخفف ادغام است. (اولین مدل توسعه یافته CMMI برای توسعه بود).
در CMMI ، هر سطح بلوغ فرآیند را توصیف می کند. هر سطح بلوغ شامل مناطق فرآیندی است (که قبلاً تعریف شده اند) و این سطوح به صورت تدریجی حاصل می شوند. قابلیت و بلوغ به ترتیب با سطح توانایی و سطح بلوغ مرتبط هستند. هر دو نوع سطح ، مسیرهای بهبود را برای آغاز اجرای CMMI توصیف می کنند. بنابراین ، چگونه سطح توانایی را توصیف می کنیم؟
سطح توانایی راهی است که اطمینان می دهد یک سازمان به طور فزاینده ای یک منطقه فرایند یا گروهی از فرایندها را بهبود می بخشد. تمرکز بر مشخصات یک فرآیند مشخص به یک سازمان کمک می کند تا سطح توانایی خود را در آن بخش فرآیند بهبود بخشد. چهار سطح قابلیت وجود دارد:
ناقص است - ناقص به معنای عدم رضایت اهداف خاص برای حوزه فرآیند است. همچنین ، اهداف عمومی برای این سطح وجود ندارد.
انجام شده است - انجام شده به معنای انجام کار مورد نیاز و برآورده شدن اهداف خاص منطقه فرآیند است. در سطح توانایی 1 ، بهبود فرآیند باید نهادینه و حفظ شود ، در غیر این صورت ممکن است در طی یک دوره زمانی کاملاً از بین بروند.
مدیریت شده - مدیریت شده به معنای برنامه ریزی و اجرای فرآیند شما است ، همانطور که توسط سازمان شما تعریف شده است:
o شامل تیمی از افراد ماهر است
o تولید خروجی به صورت کنترل شده
o ذینفعان را درگیر می کند
o فرآیند شما کنترل ، کنترل و بررسی می شود
o شامل ارزیابی توصیف فرآیند شما برای پیوستن به فرآیند پایبندی فرایند در سطح 2 قابلیت اطمینان از حفظ سازمان شما در مراحل مهم را تضمین می کند.
تعریف شده است - تعریف شده بدین معناست که متناسب سازی فرآیندها از فرآیندهای تعریف شده شما در سازمان با رعایت دستورالعمل های اجرایی آن انجام می شود. در سطح توانایی 3 ، سازمان ها همچنین به دارایی های فرآیند سازمانی که در طول اجرای فرآیندها به دست می آیند ، تجارب کمک می کنند. ممکن است تعجب کنید که چگونه بین سطح توانایی 2 و 3 تمایز قائل می شوید.
در سطح قابلیت 2 ، یا فرایند کامل یا برخی از توصیفات آن از یک پروژه به پروژه دیگر متفاوت است. به عبارت دیگر ، فرایندها در کل سازمان معمول نیستند.
در سطح توانایی 3 ، فرایندهای استاندارد در کل سازمان معمول است. فرایندها مجاز به طراحی برای یک پروژه یا واحد سازمانی هستند. اجرا با پیروی از دستورالعملهای اجرایی تعریف شده برای سازمان انجام می شود.
در سطح 3 ، فرایندها به صورت دقیق نوشته می شوند و بصورت پیشگیرانه مدیریت می شوند. فرایندها سازگارتر در نظر گرفته می شوند و تنها تفاوتهای محسوس توسط دستورالعملهای اجرایی مجاز است.
هنگامی که یک سازمان در مناطق فرایندی که برای بهبود در نظر گرفته شده بودند ، به سطح 3 رسید ، می تواند با تمرکز بر اجرای مناطق فرآیند با بلوغ بالا (به عنوان مثال ، عملکرد فرایندهای سازمانی ، مدیریت کمی پروژه ، تجزیه و تحلیل علل و حل و فصل ، و مدیریت عملکرد سازمانی).
سطح بلوغ مسیری است که سازمان ها را قادر می سازد مجموعه های متوالی مناطق فرآیندی خود را به روشی افزایشی بهبود بخشند. هر سطح بلوغ دارای یک سری فرایندها است که اگر با هم اجرا شوند به شما کمک می کنند تا به یک سطح بلوغ کامل برسید (به عنوان مثال ، از سطح 1 به سطح 2 بروید).
پنج سطح بلوغ در مراحل افزایشی از سطح 1 به سطح 5 پیشرفت می کنند
• سطح 1: اولیه
• سطح 2: مدیریت شده
• سطح 3: تعریف شده است
• سطح 4: به صورت کمی مدیریت می شود
• سطح 5: بهینه سازی
اولیه به معنای موقت بودن فرایندها است. موفقیت بستگی به توانایی چند نفر در این کشور دارد. سازمانی که به عنوان قهرمان دیده می شود و بر اساس فرایندهای موجود نیست. در آینده ، هنگامی که این چند نفر از افراد قهرمان سازمان را ترک می کنند ، تیم قادر به تکرار موفقیت نیست. در یک سازمان سطح 1 بلوغ ، محصولات ساخته شده و خدمات ارائه شده بیشتر اوقات به خوبی کار می کنند. با این حال ، بودجه و برنامه همیشه تحت تأثیر قرار می گیرد و از برنامه های مستند آنها منحرف می شود. همچنین ، مشاهده شده است که تیم های سطح 1 با مشتری خود بیش از حد تعهد می کنند. این به این دلیل است که ، در زمان بحران (به عنوان مثال ، یک رویداد که بر برنامه تأثیر می گذارد) ، کل تیم فرایند را رها می کند تا سریعتر تحویل انجام شود به همین دلیل ، آنها قادر به تکرار موفقیت نیستند.
مدیریت شده به معنای پیوستن پروژه ها به فرایندهای تعریف شده توسط سازمان است. تیم / منابعی که روی پروژه کار می کنند دارای مهارت های مناسب برای تولید خروجی های کنترل شده هستند:
• پروژه ها و محصولات کاری آنها کنترل ، کنترل و بازبینی می شوند
• پروژه ها و محصولات کاری آنها برای رعایت توصیف فرآیند ارزیابی می شوند
• مدیریت از وضعیت محصولات کار در فواصل زمانی مشخص آگاه است (به عنوان مثال ، در نقاط عطف مهم و در انجام کارهای اصلی)
• تعهدات در میان ذینفعان مربوطه قابل مشاهده است
در مرحله بلوغ 2 ، نظم و انضباط فرآیند به اطمینان از حفظ روشهای موجود در زمان استرس در پروژه کمک می کند. با دنبال کردن روند ، پروژه ها طبق برنامه های مستند انجام و مدیریت می شوند.
تعریف شده به این معنی است که فرایندها به خوبی تعریف شده ، مستند ، قابل فهم و از طریق ابزارهای مختلف دنبال می شوند (مثلاً از طریق روش ها ، روش ها یا ابزارها). فرایندهایی که به صورت روزمره دنبال می شوند با گذشت زمان در سطح سازمانی بیشتر بهبود می یابند:
• فرایندها در سطح بلوغ 3 به ایجاد این احساس در بین اعضای تیم کمک می کنند که در پیگیری فرآیند در سطح سازمان یا سطح واحد تجاری ، سازگاری برقرار است.
• پروژه ها مطابق با رهنمودهای اجرایی متناسب با فرآیندهای تعریف شده خود عمل می کنند
اگر عوامل متمایز بین سطح بلوغ 2 و 3 را بررسی کنیم مشاهده میشود.
در سطح بلوغ 2 ، روند کامل یا توصیفات آن می تواند از یک پروژه به پروژه دیگر متفاوت باشد. به عبارت دیگر ، فرایندها در کل سازمان معمول نیستند. در سطح بلوغ 3 ، فرآیندهای استاندارد در سراسر سازمان معمول است. فرایندها را می توان برای یک پروژه یا واحد سازمانی با مراجعه به رهنمودهای اجرایی تعریف شده سازمان تنظیم کرد. درست مانند سطح قابلیت 3 ، فرایندهای بلوغ سطح 3 به صورت دقیق نوشته شده و بصورت پیشگیرانه مدیریت می شوند. از این رو در سطح 3 ، فرایندها سازگارتر در نظر گرفته می شوند و تنها تفاوت های محسوس توسط دستورالعمل های اجرایی مجاز است.
از نظر کمی مدیریت شده به این معنی است که یک سازمان اهداف کمی را برای کیفیت و عملکرد فرآیند در سطح سازمانی و پروژه تعیین می کند. سپس از این اهداف کمی به عنوان معیار مدیریت پروژه ها استفاده می کند:
• اهداف کمی با ارزیابی نیازهای مشتری ، کاربران نهایی و سازمان و مجری فرایندها تعریف می شود
• کیفیت و اهداف عملکرد فرایند از طریق ابزار آماری مشاهده شده و در طول عمر پروژه ها مدیریت می شوند
• خطوط اساسی و عملکرد عملکرد فرایند اجرا می شوند که به تعیین کیفیت و اهداف عملکرد فرایند کمک می کنند. این به یک سازمان در دستیابی به اهداف تجاری خود کمک خواهد کرد
بنابراین ، فاکتور مهم تشخیص بین بلوغ سطح 3 و 4 چیست؟ در سطح 4 ، ما می توانیم عملکرد فرآیند را پیش بینی کنیم.
پروژه و زیرفرآیندهای انتخاب شده با استفاده از روشهای آماری و سایر روشها کنترل می شوند. همچنین ، پیش بینی ها با انجام تجزیه و تحلیل آماری بر روی داده های فرآیند تصفیه شده انجام می شود.
بهینه سازی به این معنی است که یک سازمان با درک اهداف تجاری و نیازهای عملکردی خود (از نظر کمی) بر بهبود فرآیندهای خود به طور مداوم تمرکز دارد. همچنین ، سازمانها برای درک تغییرات ذاتی فرآیند و علل نتایج فرایند از رویکرد کمی استفاده می کنند:
• هدف بهبود عملکرد فرآیند با پیروی از یک رویکرد افزایشی و ابتکاری است
• اهداف و کیفیت عملکرد و عملکرد در سطح سازمانی تعریف می شوند
• فرآیندهای تعریف شده و فناوری پشتیبانی برای کمک به سازمانها در دستیابی به پیشرفتهای قابل اندازه گیری ، با هم ترکیب می شوند
در اینجا عوامل مهم متمایز کننده بین سطح بلوغ 4 و 5 وجود دارد:
• در مرحله بلوغ 4 ، تیم های سازمانی و پروژه ای عملکرد را در سطح زیر فرایند درک و کنترل می کنند و از این نتایج برای مدیریت پروژه ها استفاده می کنند
• در سطح بلوغ 5 ، سازمان بر مدیریت و بهبود عملکرد سازمان تمرکز دارد. این امر با جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های پروژه های مختلف تضمین می شود