این را در یک صفحۀ هواداری هری پاتر دیدم: میدانید اولین سوالی که پرفسور اسنیپ از هری پرسید چی بود؟ استاد درس معجونهای جادویی برای گرفتن حال هری پاتر سوال سختی از او پرسید: «پاتر! اگر اگر ریشۀ آسیابشدۀ گل سوسن (Asphodel) رو به محلول دمکردۀ گیاه افسنطین (Wormwood) اضافه کنیم چی به دست میاد؟» (صفحه ۱۵۸ «هری پاتر و سنگ جادو» ترجمۀ سعید کبریایی، کتابسرای تندیس - لغات انگلیسی، از متن اصلی کتاب برداشته شده)
اینجا دو گیاه داریم: Asphodel که از دستۀ خانواده سوسنها (Liliaceae = Lily family) است و در اساطیر یونانی، ارتباط ویژهای با دنیای مردگان دارد و Wormwood که به تلخی معروف است (لغتنامه دهخدا تعبیر غریبی در این مورد دارد: «تلخی آن به صبر نزدیک است»). کنار هم قرار گرفتن نام این دو گیاه، اتفاقی نباید باشد. بلکه با سابقهای که از عشق ناکام اسنیپ به لیلی، مادر هری پاتر داریم و اطلاعاتی که از مرگخوار بودن اسنیپ و کشته شدن لیلی پاتر به دست لرد ولدمورت میدانیم، سوال خیلی معنادار میشود. میشود اینکه برخلاف ظاهر ماجرا، مرگ لیلی برای اسنیپ خیلی خیلی تلخ است. حالا جنبۀ نشانهشناسی ماجرا را رها کنیم و برگردیم به متن کتاب و خود سوال، اگر ریشۀ آسیابشدۀ سوسن را به دمکردۀ افسنطین اضافه کنیم چی به دست میاد؟ داستان اینطوری جواب میدهد:
«پاتر! محض اطلاعت بگم که از گل سوسن و گیاه افسنطین معجون خوابآوری درست میکنند به اسم شربت زندگی فلاکتبار که خیلی قوی و مؤثره.» (همان کتاب، صفحه ۱۵۹) در نسخۀ اصل داستان، اسم شربت هست living death؛ زندگی شبیه به مرگ، زندگیای که اسنیپ پس از لیلی تجربه کرد. عشق، همچین چیزی است!