احسان وائقی
احسان وائقی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

استخراج ایده

با این که خودم چنین چیزی رو قبول ندارم، همیشه به عنوان فردی باهوش ازم یاد میشده. کسی که به طور کلی ذهنش خوب کار میکنه و قائدتا دستیابی به یک ایده جدید، نباید براش کار سختی باشه. اما چالشی رو به روم قرار گرفت که برای بار چندم بهم اثبات کرد که حتی اگر آدم باهوشی باشی، نمی‌تونی فقط به ذهنت تکیه کنی.

به عنوان اولین تکلیف دوره کارآموزی طراحی محصول ام، می‌بایست به یک ایده ناب و جدید برای یک اپلیکیشن کاربردی فکر می‌کردم و برای این کار فقط یک روز وقت داشتم.

به روش عادی فکر کردن همیشگی‌م، شاید ساعت‌ها فکر کردم. قبل از خواب، وسط روز و زمان‌های دیگه... ایده‌هام رو یادداشت کردم، به جزئیات و نکاتش کلی فکر کردم و یکی از ایده‌ها رو نهایی کردم. به صورت رسمی و در قالب یک صفحه توضیحات نوشتنش و ارائه دادم.

انتظار نتیجه بهتری داشتم اما به عنوان اولین تکلیف، هر دو ایده نهایی‌م رد شد و مقداری دلسرد شدم. متوجه شدم که می‌بایست ایده‌ای ارائه می‌کردم که به خودی خود نیازی رو از کاربر برطرف کنه و صرفا واسطی بین کاربر و راه حل نباشه.

در مرحله بعد روش جدیدی به نام Mind Map به من معرفی شد که می‌بایست با استفاده از اون، تکلیف ناقصم رو کامل می‌کردم. وظیفه تحقیق و درک مفهوم Mind Map بر عهده خودم بود و فقط اسم این روش بهم معرفی شد. Mind Map رو گوگل کردم و در ویکیپدیا در موردش خوندم. به منابع دیگه هم نگاهی سرسری انداختم.

به طور خلاصه میشه گفت Mind Map یا نقشه ذهنی، یه نمودار درختیه که برای مرتب کردن اطلاعات استفاده میشه و ایده پردازی، در حل مسئله و تصمیم گیری استفاده میشه. در ادامه، نمونه‌هایی از این نمودار رو هم دیدم و روی کاغذ کارم رو شروع کردم.

در مرکز صفحه عنوان Problems (مشکلات) رو نوشتم و مشکلات روزمره‌ای که افراد زیادی با اون‌ها دست و پنجه نرم می‌کنن رو در دسته‌بندی‌های مختلف لیست کردم. برخی از این مشکلات راه‌حل‌های خوب و مشهوری داشتند که در جامعه جا افتاده بود.

روی مشکلاتی که کمتر بهشون پرداخته شده بود تمرکز کردم. دسته‌هایی مثل مالی، تحصیلی و سلامت. هدف اصلی این بود که به یک ایده Wow برسم. به ایده‌های جالبی رسیدم اما هیچکدوم اون ویژگی Wow که دنبالش بودم رو نداشتم.

برتری ای که مایند مپ نسبت به روش عادی فکر کردن داشت این بود که امکان اکسپلور کردن بیشتری به من می داد. همچنین وجود امکان دسته بندی باعث می‌شد بتونم به شکل مستند و مرتبی از جایی به جای دیگه برسم که در این مورد از "مشکلات" به "راه حل ها" بود.

صفحه‌ام مقداری شلوغ شده بود برای همین اطلاعات رو به GitMind منتقل کردم. GitMind یک ابزار رایگان و آنلاین برای ساختن مایند مپ هاست که ساده و کاربردیه. در نهایت ایده‌های منتخبم رو انتخاب کردم و مایند مپ ام رو ارائه کردم. مایند مپ نهایی این بود و ایده نهایی ای که برای پروژه انتخاب کردیم "اپلیکیشن مدیریت مالی شخصی" بود.

همونطور که در مایند مپ نهایی میشه دید، تعداد مشکلات، یا حداقل مشکلاتی که هنوز راه حل جامع و خوبی براشون وجود نداشت بالای ده عدد بود در صورتی که در مرحله اول و بدون استفاده از این روش، تمام ایده‌های خوبی که یادداشت کردم چهار عدد بیشتر نبودن!

در گذشته هم از کلمات کلیدی برای مرتب کردن اطلاعات استفاده کرده بودم اما نه به صورت نمودار درختی. Mind Map بهم این اجازه رو داد تا دقیقا همونطور که روی کاغذ از مرکز به بیرون میرم و کلمات بیشتری رو حول موضوع اصلی می‌نویسم، توی ذهنم هم حول مسئله اصلی فکر کنم و فراتر برم. از این شاخه به شاخه دیگری برم و به ایده هایی برسم که در حالت عادی نمی‌تونستم برسم.


مایند مپریسرچایدهتفکر واگرافکر
طراح تجربه کاربر – www.ehsan.cc
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید