توی خیابان فتح, سه روز پیش ساعت 7 صبح بود که یه گربه مرده گوشه خیابون افتاده بود انقدر بد تصادف کرده بود که سرش دیده نمیشد.امروز روز چهارم بود که با که ماشین از کنارش رد میشدم, دیدم که ازش یه پوست مونده که چسبیده به زمین.
نه کاری به مردنش دارم نه اینکه چرا هیچ کس جسد حیوون ها رو بر نمیداره,حتی بندازه تو آشغالی .فقط به این فکر میکنم که هروز ی که گذشت آیا روح گربه منتظر این بود که کسی برش داره یا این خزوعلات و امید های واهی به دیگران فقط ساخته پرداخته ذهن منه...
به نظرم گربه ها این مسایل رو خیلی زودتر ازین برای خودشون حل میکنن این ما ادم ها هستیم که از بچگی یک سری ارزش مثل هم نوع دوستی و مهربونی و کمک به دیگران رو میکنن تو مغزمون...بعدم که بزرگ میشی و میبینی که اگه بخوای مستقل شی اگه بخوای رو پای خودت وایستی اگه بخوای برای یادگیری وقت بزاری....یا اگه دوستات تو این مسیرن....باید یه مدت دور این چیز ها رو خط بکشی...خودت باشی و خودت... نه برات مهم باشه که مادر دوستت تو کرونا مرده نه دوستت براش مهم باشه که آیا تو ازش خبر میگیری یا نه؟
یک جوری نا امیدی از دیگران... یا توقع نداشتن ازشون... یک جور رهایی عجیب ...که میفهمی از اول اخر این دنیا خودتیو خودت... و خیلی خیلی خوش شانس خواهی بود اگه قبل از مرگت هنوز فرهنگ دفن و کفن مد باشه ...که نکنه دور از جونت جسدت چند روز یه گوشه بیفته . درست مثل گربه تو خیابون فتح...
به نظرم یه خوشبختی که ما ادم ها هنوز تو 2021 داریم اینکه وقتی میمیریم یکی میاد کارامون رو انجام میده.... ولی اینو میدونم که تو کشورهای پیشرفته ادم ها مثل گربه داستان میدونن که کسی قرار نیست بیاد...از قبل یه وصیت مینویسن با یه شرکت مسیول مراسم تدفینم هماهنگ میکنن و پولشم میدن وکیل بده....
ما هم خیلی راهی تا اونجا نداریم...حداقل منی که همیشه از بچگی تو مراسم های تدفین پای ثابت بودم تا همه ناراحت نشن اینو میخواستم که مرده ام واس کسی دردسر درست نکنه...
فکر کنم یه شرکت تاسیس کنم به اسم "بدرقه" با شعار تبلیغاتی "ما همیشه کنارتیم مخصوصا وقتی که نیستی"