Elham Habibi
Elham Habibi
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

معرفی کتاب" تَنگسیر"

مردی و مردانگی در این مرد زنده است!

خلاصه:
کتاب درباره‌ی زایر محمد است که برخی شهرنشینان بندری سرمایه او را به امانت گرفته و خرجش کردند. حالا او می‌خواهد از آنان انتقام سختی بگیرد...

صادق چوبک با تمام جانش زایر محمد را خلق کرد طوری که رسول پرویزی داستان کوتاهی با نام شیر محمد به چاپ رساند. محمد با تمام اعتقاداتش و آن هیکل مردانه‌اش آمده بود تا این کتاب را سنگین‌تر از همیشه کند و دل خواننده را با خود ببرد. محمد خانواده دوست، با آن لهجه‌ی بوشهری‌اش طوری در ذهن خواننده جاگیر می‌شود که فراموش کردنش کار کرام الکاتبین است!

کتاب با روایتی سورئال که مخصوص سبک صادق چوبک است، روایتی دل انگیز و پر چالش انگیز را در پیش می‌گیرد. گفت و گوهایی که گاهی به دیوارِ مملکت و گاهی درِ حکومت می‌زند، بحث برانگیز ترینش می‌کند.


"وختی ما می‌بینیم یه آدمی با ریش و پشم و محرر و قرآن پهلوی دستش تو خونش نشسته و می‌گه من جانشین پیغمبرم،ما هم زود ازش قبول می‌کنیم. اما بندریا چون همشون تو دروغ و دغل بزرگ شدن به این زودی گول نمی‌خورن"


زایر محمد با درگیری‌هایی که داشت، تفنگچی‌ها به سراغش می‌آمدند و او مدام در حال فرار بود. محمد تنگسیر آمده بود تا ظالم را ریشه کن کند و به جایش عدالت را برپا کند. محمدی که وقتی پیش یکی از آشناهایش مخفی شد، به محمد گفت؛ "همه مردم پشتتن اگه لوت بدم تکه تکه‌ام می‌کنن". این‌که کل شهر پشت یک مرد و مردانگی‌اش باشد، حس خوبی را به خواننده می‌دهد.


زایر محمد را با این جمله که "چرا باید تو دنیا ظالم باشه؟" می‌توان شناخت. او باورش است و اعتقاداتش را با مشت و خشم نشان می‌دهد. اما با این حال لطافتش را در پیش شَهرو، همسرش و دختر و پسرش، حفظ می‌کند. وقتی در کتاب این جمله گفته شد "هر کس کارش گیر پیدا می‌کرد به سراغ محمد می آمد. "، یعنی شخصیت محمد به خوبی پردازش شده و طوری او را نترس و شجاع خلق کرد که با اره ماهی نیز درگیر می‌شود و او را از تک و تا می‌اندازد!

توصیفاتی که در خلال داستان‌ بیان شد، درست و به جا بود و طوری که شخصیت محمد را بیش از پیش بیان کرد. این کتاب انگار در این دوره نوشته شده و اصلا برای سال‌ ۱۳۴۲ نبود. انگار نه انگار که ۲۳۲ صفحه بود. این کتاب سنگین‌تر از چند برگ و چند صفحه کاغذ بود. صادق چوبک و آن قلم بحث برانگیزش را از دست ندهید لذت ببرید.

|•نوشته‌ی الهام حبیبی•|





تنگسیرصادق چوبکمعرفی کتابنویسندگیسورئال
می‌نویسم تا روحم آرام گیرد☁️? عضو اختصاصی انجمن کافه تک رمان✏️
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید