انزجار از رخداد وقایع، شرم از نگاه شهوت، انحطاط فکر.
همه کس ایستاده اند به صف و صدای تقی گوششان را می خراماند، شادمان به جلو میروند مردمی که در صف به عیاشی می گذارنند.
صدای تق و گام کوچکی به جلو به شادی افراطیشان می افزاید.
می دانند که سعادتشان صدای تق هاست و رسیدن به آن مهلکه.
گام به گام جلو میروند و جلو میرند.
و تق.
دگر چیزی نخواهند دانست.
گیوتین که بر گردنشان فرود آمد، تمام گام هایی که قدم به قدم به سمت گیوتین برمی داشتند را در وهله آخر پر از کثافت و لجن میبینند.
آدمی در آن لحظه فریاد میکشد و عقبیان بر صف حمل بر شادی رسیده به مقصد میکنند.
چه سخت در صف هایمان گام به گام به جلو میرویم، بدون خبط و خطایی از الفبای زیستن.
الهه
(صرفا جهت تست:تازه ورود)