این روز ها اینستا رو که باز میکنی، پر شده از محتواهای روانشناسی زرد که می خوان به زور این دروغ رو به خوردمون بدن که ما بهترینیم! ما میتونیم اون تغییری باشیم که می خوایم! به هرچیزی فکر کنیم و اراده کنیم میرسیم! و...
تو این مقاله می خوام تجربه خودم رو از موفقیت و شکست با یه دیدگاه متفاوت بگم. اگه دوست داشتی با من همراه باش.
شاید در نگاه اول خیلی مایوس کننده باشه؛ اما باید بپذیریم که به احتمال زیاد ما ثروتمندترین فرد دنیا نخواهیم بود، جایزه اسکار یا نوبل برنده نمیشیم. بهترین پدر یا مادر دنیا نخواهیم بود. بهترین دانشگاه دنیا درس نخواهیم خوند و...
اما این ها بد نیست! ابدا. ما باید بپذیریم که ذره ذره خودمون رو اصلاح کنیم. همین که امروز یه نکته رو میدونیم که دیروز نمیدونستیم؛ امروز یک مرتبه ذهنیت خودمون رو به جلو هدایت کردیم و...کفایت میکنه.
رسانه ها می خوان بگن تا پاتو از پله یک برداری بزاری پله آخر. اما اینجوری نمیرسی طبقه بالا. فقط احتمالا پات میشکنه!
اینجا یه جمله نسبتا کلیشه ای هست که میخوام یه بار دیگه بگم: "هدف مهم نیست؛ مسیر رسیدن به هدف مهمه"
واقعا هرچقدر بخوام در مورد اهمیت جمله بالا بگم بازم کم گفتم. مطمئنم هممون معنیشو میفهمیم اما کمتر کسیه که درکش بکنه. همیشه به فکر دست آورد ها هستیم. اما بیاید با خودمون صادق باشیم. اگر راه موفقیت زندگیتو بخوای از 0 تا 100 رده بندی کنی، چه عددی میدی؟ چقدرشو طی کردی؟...به احتمال زیاد عددی که میدی زیر 50 هست درسته؟ هنوز معتقدی که کلی راه نرفته داری. کلی کار نکرده و این امر کاملا مستقل از جایگاه فعلیته. یعنی هرچقدر هم که جلوتر از دیگرون باشی، بازم خودت رو از خیلیای دیگه عقب تر میدونی!
این توهمی هستش که همیشه به انتهای مسیر نظاره داریم در حالی که هیچ انتهایی وجود نداره. مرگ تنها انتهاییه که میشه متصور شد. ولی این بار بیا به مسیر فکر کن. واقعا یکی از مسیرهای زندگیت رو تجسم کن. حتما تا الان کلی چیز یادگرفتی. مواردی که حتی می خوای به دیگرون هم انتقال بدی.
یکی از دستاورد های بزرگ زندگیتو در نظر بگیر. اون لحظه اونجا خوشحال بودی نه؟ آیا الان هم عینا به همون اندازه خوشحالی؟ به احتمال زیاد نه دیگه.
اما اینبار، یکی از شکست هات رو مرور کن. به احتمال زیاد اگر شکست اتفاق نمی افتاد تو الان نسبت به خیلی از مسائل آگاه نمیشدی. خیلی از اتفاقاتی که یهو با خودت گفتی: "عهه. چرا من این همه مدت متوجه این موضوع نشده بودم". اگر داشته ای داریم که کمابیش امروز به اون ها میبالیم، قطعا یک شکست پشتش بوده.
اگه بخوام خودم رو بگم؛ اگه من زمان دبیرستان دچار افسردگی نمیشدم، الان انقدر حساب و کتابم با زندگیم مشخص نبود. اگه تو سوم راهنمایی سر کلاس هنر معلممون پرتم نمیکرد بیرون(کی رو دیدین معلم هنر تو راهنمایی بندازتش بیرون آخه!:))، الان تو رشته طراحی موفق نبودم. اگه پندمی کرونا نبود هیچوقت وارد حوزه استارتاپ نمیشدم و مهم تر از همه اگه تصادف نمیکردم، شاید هیچوقت به این اندازه قدر زندگی رو نمیدونستم!
تو تابستون سال 97 در حالی که داشتم پیاده از عرض خیابون رد میشدم، یه ماشین بهم زد و دو سه متر جلوتر زمین خوردم و نمیدونم چطور شد که با اینکه کل شیشه جلوی ماشینی که بهم زده بود خورد شد، اما هیچ اتفاقی برام نیفتاد. همین اتفاق باعث شد تا احساس مرگ رو بهتر درک کنم و قدر زندگی رو بدونم.
سعی نکن شکست هات رو کم تر کنی رفیق! بلکه اتفاقا اثرشون رو تو زندگیت پر رنگ تر کن. نه اینکه عمدا بخوای دنبال دردسر بگردی برا خودت ها! اما بزار شکست باعث دردت بشه. اون لحظه شاید واست سخت باشه، اما همون درد حقایقی رو از زندگی واست آشنا میکنه و چنان قدرتی بهت میده که میتونی بدون ترس و خیلی کله شق ادامه بدی به مسیرت.
یادمون نره همه ما انسان ها از خاک آفریده شدیم. و خاک هرچقدر بیشتر تحت فشار و حرارت قرار بگیره، مثل آجر و سنگ پخته تر و مستحکم تر میشه.
ذهنت خلاق و تنت سلامت:)