بعضی از ستارههای جهانی موسیقی، برای موفق شدن به یک استراتژی کلاسیک استارتاپی روی آوردهاند: با محصولی رایگان رشد کن، و سپس کاربران پروپاقرصت را به مشتریان بالفعل تبدیل کن. ابل تسفی (Abel Tesfaye) معروف به The Weeknd در مصاحبهای از چگونگی شروع فعالیتش گفته که با انتشار چند مجموعه آهنگ در سال ۲۰۱۱ آغاز شد.
این خواننده ۲۷ ساله اهل تورنتو در مصاحبه با فوربس میگوید: «میخواستم آدمهایی که واقعا ذهنیتی از من نداشتند، پروژهام را گوش کنند. نمیتوانید این کار را با پول گرفتن از آنها انجام دهید.»
ایده این بود که موسیقی او به گوش حداکثر تعداد آدمهای ممکن برسد. این ایده با درک این موضوع شکل گرفت که کنسرت زنده منبع درآمد زیادی است و این جریان درآمدی تنها از طرفداران پروپاقرص نشأت میگیرد.
تسفی میگوید: «ما در دنیایی زندگی میکنیم که دیگر هنرمندان نمیتوانند مانند دوران طلایی موسیقی از آن پول به دست بیاورند. تا زمانی که پا به صحنه کنسرت نگذاری، واقعا پولی عایدت نمیشود.»
توضیح مترجم: خلاصه ماجرا این است که تسفی در ابتدای کارش با انتشار آهنگهای خود به صورت رایگان، توانست تعداد قابل توجهی طرفدار پیدا کند. سپس با عرضه آلبوم رسمی و آغاز اجرای زنده، این طرفداران را به کنسرتهای خود کشاند و از آنها درآمد کسب کرد. بنابراین جذب مخاطب برای یک موزیسین، در ابتدای کارش از هر چیزی مهمتر است و باید زمان و هزینه قابل توجهی به جذب مخاطب اختصاص یابد. به عبارت دیگر، نباید با دید یک شبه پولدار شدن (کسب درآمد در کوتاه مدت) به کار هنری نگاه کرد، بلکه کاری است که در طی زمان نتیجه میدهد.
تسفی تنها ستارهای نیست که متوجه شده مدل «فریمیوم» که مدل محبوب شرکتهای حوزه تکنولوژی محسوب میشود، مدلی کارآمد در عصر جدید موسیقی است.
اندرو گرترلر، مدیربرنامه شان مندس (Shawn Mendes)، خواننده و ترانهسرای ۲۰ ساله، ماه پیش در مصاحبه با بیزینس اینسایدر گفت: «به زبان ساده، موسیقی باید برای طرفداران هنرمند و خود هنرمندان همه جا و به سادهترین شکل ممکن در دسترس باشد ... مخصوصا برای هنرمندی که هنوز در حال رشد است.» او اضافه میکند: «خود موسیقی به اندازهای که به عنوان یک ابزار مارکتینگ جریانهای درآمدی دیگر ایجاد میکند، درآمد ندارد.»
جریانهای درآمدی دیگر تنها شامل رویدادهای زنده و تبلیغات برندها نمیشود، بلکه فرصتهایی در حوزه تلاقی موسیقی و تلویزیون (یا در کل ویدیو) را نیز در برمیگیرد که گرتلر میگوید مرز بین این دو روز به روز در حال محو شدن است. فوربس همچنین اشاره میکند که تسفی درآمد زیادی از اجراهای زنده در کنسرتها و جشنوارههای موسیقی داشته و قراردادهایی با شرکتهای بزرگی مثل اپل بسته است.
تسفی و مندس فهمیدهاند که اگر چه خود موسیقی شاید نتواند مانند قبل درآمدزا باشد، اما همچنان راهی است تا هنرمندان بتوانند دیده شوند. اگر هنرمندی محصول ارزشمندی داشته باشد، دیده شدن او به جذب طرفداران وفادار میانجامد که به ایجاد جریان درآمدی واقعی کمک میکنند.
توضیح مترجم: هنرمندان چند سالی میشود که این استراتژی را در پیش گرفتهاند و اتفاق جدیدی نیست. حتی به استارتاپ هم ربطی ندارد و سالهاست در حوزههای مختلف چنین متدی اجرا میشود. نکته اینجاست که گه گاهی آدمها مینشینند و برای چیزهایی که حتی قدیمی هستند، اسم جدیدی پیدا میکنند و آن را به عنوان یک موضوع نوآورانه مطرح مینمایند؛ مانند Design Thinking که همان مهندسی صنایع خودمان است اما با این اسم گویا کلاس بیشتری دارد. البته چنین روشی باعث میشود هر کسی با کمی مطالعه خودش را صاحب نظر بداند. با این حال مطرح کردن متدها و استراتژیهایی که تحت هر عنوانی در دنیای واقعی پیاده شدهاند، باعث میشود چشمان ما به روی مسائل و راهکارها باز شود و بتوانیم از دانش خودمان برای ایجاد راهکارهای کاربردی استفاده کنیم.