نویسنده: الکس گِلَدشتاین
ترجمه: مجتبی یکتا
بیش از 12 سال از خلق بیتکوین گذشته و همچنان بدون شکست به راه خود ادامه میدهد. قیمت آن از 5 دلار به 50 دلار و به 500 دلار و به 5000 دلار رسید و حالا 50000 دلار را رد کرده است. تعداد کاربران جهانی رقمِ 100 میلیون نفر را ثبت کرده است. امنیت شبکهی سیستم، تعداد برنامهنویسان، و تعداد برنامههای جدید برای کار با بیتکوین در بالاترین سطح ممکن قرار دارد. دهها شرکت از جمله تسلا و Square بخشی از ذخایر ارزیِ خود را به بیتکوین اختصاص دادهاند.
موفقیت جهانیِ بیتکوین به این معنی نیست که مردم برای توقف پروژهی ارز دیجیتال تلاش نکردهاند. در واقع، از حملات مختلفی جان سالم به در برده، در برخی موارد تا مرز نابودی کامل هم پیش رفته است. تهدیدات شامل دو جریان اصلی میشود: حملات سایبریِ شبکه به زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری، و حملات حقوقی به کاربران بیتکوین. قبل از واکاویِ حملات و دلیل شکست آنها، بیایید از ابتدا شروع کنیم.
پروژهی جاهطلبانهی بیتکوین، در ژانویه 2009، به عنوان شبکهی مالی متن باز، توسط کدنویسِ مرموزی با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو راهاندازی شد؛ تا بانکداری مرکزی را با سیستمی پراکنده (decentralized)، نظیر به نظیر، و بدون قانونگذار و دخالت حکومت جایگزین کند. بیتکوین از توکنهایی تشکیل شده که برنامهنویسی شده و قابل جایگزین (اموال مثلی) هستند و میتوانند مانند پول نقد الکترونیکی هزینه شده یا مانند طلای دیجیتال پسانداز شود. این پولها به مرور و طبق زمانبندی، ضرب شده و بین بخشی از کاربران در سراسر جهان توزیع میشود. این کاربران در ازای دریافتِ بیتکوینِ تازه ضرب شده به عنوان جایزه، در فرایندی رقابتی با صرف انرژی و قدرت پردازشی، امنیت و یکپارچگی زنجیرهی بلوکی را حفظ میکنند.
در آغاز، بیشتر مردم به طور قابل درکی نسبت به این پروژه تردید داشتند و تنها تعداد اندکی از مردم توجه نشان دادند. قبلا تلاشهایی برای خلق پول الکترونیک (ecash) صورت گرفته بود، اما همه با شکست روبرو شدند. تا آن زمان کسی نتوانسته بود بفهمد چگونه میشود ضرابخانهای پراکنده و فسادناپذیر ساخت، یا چگونه میتوان سیستمی توسعه داد که حکومتها نتوانند از گسترش آن جلوگیری کنند.
اما جامعهی کوچکی در میدان مغناطیسیِ بیتکوین شکل گرفت و به امید رسیدن به همین اهداف با یکدیگر همپیمان شدهاند. این گروهِ بتشکن به رهبری ساتوشی و هال فینی (Hal Finney)، با بحث و تبادل نظر در گروههای ایمیلی، رفع عیب و بهبود نرمافزار، در سال اول، توانستند با استفاده از رایانههای خود هر 10 دقیقه 50 بیتکوین استخراج کنند. سرانجام، یک نفر به این نتیجه رسید که این توکنهای مجازی آنقدری ارزش دارد که بتوان آن را در ازای فروشِ کالایی در دنیای واقعی، دریافت کرد. در تاریخ 22 مه 2010، برنامهنویسی به نام لازلو هانیچ (Laszlo Hanyecz) برای خرید دو پیتزای پاپاجان (Papa John) مبلغ 10 هزار بیتکوین را با نرخ تبادل ارزِ یک دهم سنت به ازای هر بیتکوین، پرداخت کرد. هیچکس حتی فکرش را هم نمیکرد سفارش پیتزای لازلو روزی چنین گرانقیمت بشود: امروز، این سفارش بیش از 500 میلیون دلار میارزد.
بیتکوین از همان روزهای آغازینِ استخراج رایانهای، مثل جاده ابریشم، به پدیدهای جهانی تبدیل شد. هیچکس نمیداند ساتوشی کیست، اما اگر خالق بیتکوین یک شرکت بود، جزء 10 شرکت ارزشمند جهان میشد. طرفداران ساتوشی و بیتکوین از چند اسم ناشناس در تالارهای سایفرپانک[1] به تایید و لایک شخصیتهایی چون جک دورسی مدیرعامل توییتر، ایلان ماسک از تسلا، نایل فرگوسن استاد دانشگاه هاروارد، ابی جانسون مدیرعامل شرکت فیدلیتی، لیندسی لوهانِ بازیگر، سولجا بویِ خواننده، تونی هاوکِ اسکیت باز و پل تودورِ سرمایهگذار، گسترش یافته است. بیت کوین حالا دیگر کاراکترِ یونیکد مخصوص به خود را دارد، ₿ با شمارهی 0x20bf (در نرمافزار مایکروسافت ورد مقدار 20bf را تایپ کرده و بعد دکمههای ALT+X را بزنید، مقدار عددی به کاراکتر یونیکد تغییر خواهد کرد). در یک کنفرانس صنعتی که همین ماه با تمرکز بر چگونگی افزودن بیتکوین به صندوق ذخیرهی شرکتها برگزار شد، نمایندگان بیش از 6000 شرکت حضور داشتند. دانشگاه MIT یک مرکز تحقیقاتی برای کمک به امنیت بیتکوین در بلندمدت راهاندازی کرده است.
بازارهای بیتکوین تقریبا در هر کشوری و در اکثر شهرهای بزرگ ظاهر شدهاند، تاجران همه جا از کاراکاس تا مانیل و تا مسکو مشتاق خرید بیتکوین در ازای پرداخت پول محلی هستند. اکنون میلیونها نفر در نیجریه، آرژانتین، ایران، کوبا و دیگر کشورها برای فرار از سیستم ارزیِ کشور خود رو به بیتکوین آوردهاند، مردم چیزی را انتخاب میکنند که در حفاظت از ارزش دارایی آنها سابقه بهتری نسبت به نایرا، بولیوار، ریال یا پزو داشته باشد. مردم میتوانند بیتکوین خود را با استفاده از یک کلید خصوصی (چیزی مثل رمز عبور) که میشود آن را روی تلفن همراه، حافظهی USB، کاغذ یا حتی ذهن ذخیره داشت، کنترل کرده و ارز را بدون کسب مجوز از هرگونه نهاد قدرت برای خانواده یا دوستان خود ظرف چند دقیقه به هر کجای دنیا ارسال کنند.
تصویر رسانههای جریان اصلی از بیتکوین مانند سهام پنی[2] است که موقتا طغیان کرده یا چیزی بیش از لالهشیداییِ دیجیتال[3] نیست. اما در واقع بیتکوین پروژهای سیاسی است و میتواند سیستم اقتصادی کنونی به رهبری داووس را با ایجاد اختلال اساسی به لرزه درآورد، همه اقتصاددانانِ این جریان از جانت یلن[4] تا کریستین لاگارد[5] ترس خود را از ظهور بیتکوین ابراز، و خواستار اعمال و تنظیم مقرراتِ محدودکننده بر آن شدهاند.
حکومتها بخشی از قدرت خود را از طریق ضرب و کنترل پول حفظ میکنند. بیتکوین مدل جدیدی از ضرب و حفظ امنیت پول، بدون دخالت دولت است. بنابراین سوال بزرگ و اصلی این است: چرا دولتها و اَبَرشرکتهای چندملیتی جلوی آن را نگرفتهاند؟ و اگر آنها سعی کنند در آیندهی نزدیک به بیتکوین حمله کنند، این حمله به چه شکل خواهد بود؟
در اینترنت حدس و گمانهای فراوانی در مورد چگونگی حمله به بیتکوین مطرح شده است، ولی تعداد کمی به این موضوع میاندیشند که چرا تاکنون این حملات اتفاق نیفتاده و هنوز بیتکوین متلاشی نشده است. پاسخ این است که هر روز مردم بیشتر و بیشتری انگیزههای سیاسی و اقتصادی برای رو به جلو سوق دادن این سیستم و تقویت امنیت آن دارند، و از طرفی بازدارندههای قدرتمند سیاسی، اقتصادی و فنی موجب دلسردی حملات شده است.
قطعا بیتکوین آنقدر کوچک نیست که حکومتها به فکر حذف آن بیفتند. تلاشهای آنلاینِ موازیِ قبلی برای ساخت ارزهای دیجیتال، مثل e-Gold و Liberty Reserve، قبل از رسیدن به ارزش 10 میلیارد دلار سرمایهی بازار، توسط حکومت آمریکا پایین کشیده شد. اکنون ارزش بازار سرمایهی بیتکوین بیش از 1 تریلیون دلار است. هر روز که بیتکوین به بقای خود ادامه میدهد، قویتر میشود، و پنجرهها برای پیکان حملات به سرعت در حال بسته شدن است.
توزیع شبکهی بیتکوین در سطح جهانی یکی از دلایلی است که این پدیده را اینقدر سرسخت کرده است. اکثر قریب به اتفاق عملیات استخراج بیتکوین خارج از ایالات متحده، در چین و آسیای میانه انجام میشود. اما به نظر میرسد اکثر قریب به اتفاق دارندگان و خریداران بیتکوین مردم و نهادهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا باشند، با این حال هسته اصلی توسعهدهندگان و گرههای شبکه (که سرورهای بیتکوین را میزبانی میکنند) در سراسر جهان پراکنده شدهاند. مهمترین فرد در بیتکوین؛ مخترع آن، دیگر مطرح و خبری از آن نیست، حتی ممکن است مرده باشد[6].
کدنویسی، استخراج، فراهم کردن زیرساخت، و بازارها همه مستقل هستند، و در حوزههای قضایی متفاوت و حتی متضاد و از نظر ژئوپلیتیکی رقیب، اتفاق میافتد، این فعالیتها اغلب توسط کنشگران ناشناس یا مستعار با فلسفه و اهداف متفاوت صورت میگیرد، اما با یک انگیزهی واحد: ادامهی بیتکوین.
برخلاف سایر رمزارزها، هیچ هسته مرکزی برای شکستن وجود ندارد. بیتکوین نه مثل دوجکوین خالقی به نام ویتالیک بوترین دارد که با توییت ایلان ماسک یک شبه میلیاردر شود، نه بنیاد اتریوم از آن حمایت میکند، نه مثل تتر بانک دلتک (Deltec) به آن اعتبار میدهد، نه مثل کوینبیس دفتر مجلل در سانفرانسیسکو و تیم وکلایی دارد، نه توکنهای آن توسط حکومتها ضرب میشود، نه از سمت سرمایهگذاران خطرپذیر پشتیبانی میشود، نه مثل ریپل از پیش استخراج شده است، نه مثل پای دارای شورای سیاستگذاری کوچکی است، و نه والها میتوانند قیمت را زیاد دستکاری کنند. این معماری پراکنده از قبل بیتکوین را در برابر بالاترین سطح حملات ایمن کرده است. هر چقدر هم که بیتکوین داشته باشید، باز هم نمیتوانید قوانین را تغییر دهید، پول بیشتری ضرب کنید، سانسور کنید، بدزدید، یا دسترسی به شبکه را قطع کنید.
در دسامبر 2020، قدرتمندترین قدرت مالیِ جهان (که البته جای بحث دارد) یعنی ایالات متحده آمریکا به فرماندهیِ وزیر وقتِ خزانهداری، استیون منوچین (Steven Mnuchin)، حمله به بیتکوین را آغاز کرد. از آن دست حملاتِ قوی نبود، اما بالاخره نام حمله میتوان بر آن گذاشت. دولت بازارهای مبلادلات ارز را ملزم کرد، وقتی افراد از کیف پول خود که تحت کنترل بازار است بیتکوین برداشت میکنند، اطلاعاتی را جمعآوری کنند، اطلاعاتی بیشتر از آنچه بانکهای بزرگ و اصلیِ آمریکا جمعآوری میکنند. دانشی که این اطلاعات به دولت میدهد، از اطلاعات گردش مالی بیتکوین بسیار بیشتر است، و این یعنی کمک به حکومت برای نظارت حداکثری روی شهروندان. اما این سرکوب با شکست مواجه شد، چون با ائتلاف گستردهای از مخالفان و اپوزسیون مواجه و متوقف شد، منوچین هم از وزارت خزانهداری رفته است.
احتمالا حکومت جدیدِ آمریکا سیاستهای تهاجمی کمتری داشته باشد. در حقیقت، رئیس جدید کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، گری گنسلر (Gary Gensler) قبلا یکبار بیتکوین تدریس کرده است. سینتیا لومیس (Cynthia Lummis)، حامی پرشورِ بیتکوین و سناتوری که به تازگی از وایومینگ انتخاب شده به کمیتهی بانکداریِ سنا معرفی شده است. یعنی یکی از قدرتمندترین نهادها در سیستم مالی ایالات متحده اکنون از عضوی که اخیرا در مورد بیتکوین توییت نوشته، حمایت میکند. او در توییتر نوشته بود: «من برای ذخیرهی ارزش آمدم. من برای مقاومت در برابر سانسور ماندم». لومیس به وارن دیویدسون (Warren Davidson) و دیگرانی در کنگره ملحق شده که قول دادهاند از بیتکوین دفاع کنند.
بزرگترین حمله در تاریخ بیتکوین سال 2017 در سطح نرمافزار رخ داد. در آن بهار تعداد انگشتشماری از مهمترین فعالان صنعت بیتکوین، گرد هم آمدند و آنچه را که توافقنامه نیویورک مینامند، امضا کردند. نویسندگان این توافقنامه متعهد شدند بیش از 83% قدرتِ هَش[7] برای استخراج بیتکوین، بیش از 50 عدد شرکت در 22 کشور، بیش از 20 میلیون کیف پول و سهم عظیمی از زیرساختِ پرداخت را در زیستبوم فراهم کنند. این اتحادی بین استخراجکنندگان چینی، دره سیلیکون و وال استریت بود برای افزایش حجمِ بلاکها، تا به بهانهی ارتقای بیتکوین و افزایش امکان پردازش تراکنشها در هر ثانیه، اصل تمرکززدایی و امکان کاربران خانگی برای پایش و حسابرسی پولها و تراکنشها را قربانی کرده و از بین ببرند.
در عین نابرابری، تعداد اندکی از فعالان مردمی در نهایت توانستند جنبشی راه بیندازند که به طرز حیرتانگیزی اتحاد نیویورک را شکست بدهد. تا نوامبر 2017، طرح سازمانی «SegWit2X» (که تحت پیمان نیویورک شکل گرفته بود) شکست خورد و بیتکوین پراکنده باقی ماند. بعد از «جنگهای مقیاسبندی»، مشخص شد که نه استخراجکنندگان و نه شرکتها هیچ کدام بیتکوین را کنترل نمیکنند. بله، استخراجکنندگان تراکنشها را پردازش میکنند، و توسعهدهندگان برای ارتقاء نرمافزار پیشنهاد خود را ارئه میکنند، اما دهها هزار کاربری که رایانه یا سرور خود را برای نگهداری زنجیره بلوکی اختصاص دادهاند، تعیین میکنند که کدام تراکنش معتبر و کدام نسخه از نرمافزار به تصویب رسیده و با شبکه سازگار است.
اگر حکومتی اکثریت نرخِ هَشِ بیتکوین را تحت کنترل بگیرد (نرخ هش به مجموع قدرت محاسباتیِ لازم برای استخراجِ ارز و پردازش تراکنشها گفته میشود)، باز امکانِ تغییرِ قوانینِ نهفته درونِ بیتکوین را ندارد، و نمیتواند بیتکوین بیشتری چاپ کند، یا داراییهای دیگران را بدزدد. بدترین کاری که آنها میتوانند انجام دهند، بهرهگیری از توان خود برای استخراج نسخههای جدیدی از بیتکوین است (البته تلاش کردند و نسخههای B2X، BCH، و BSV را ایجاد کردند اما به طرز خیرهکنندهای شکست خوردند)، یا اینکه میلیاردها دلار را برای آسیب رساندنِ موقت به شبکه با استفاده از حملهی 51% بسوزانند. در چنین حملهای، اکثر استخراجکنندگان میتوانند با هم متحد شوند و از نرخ هش برتر خود برای این کار بهره ببرند تا برای لحظاتی عملکرد شبکه را خفه کنند. هزینه سختافزاری مورد نیاز برای این حمله چیزی حدود 5 میلیارد دلار است.
حتی اگر حکومتی بخواهد با چنین حملهی عجیب و غریبی تا این حد خطر کند، بعید به نظر میرسد بتواند ظرفیت ارزشمندِ تولیدِ محدودِ شرکتهای سازندهی نیمههادی جهان را به این هدف بسیار نامحتمل اختصاص دهد. اخلال در سفارشاتِ بازارِ خرید و فروش نیمههادیهای موجود با توجه به کمبود جهانی آن بعد از همهگیری کووید-19، میتواند امنیت ملی دولتهایی مثل چین یا ایالات متحده را در معرض خطر قرار دهد. گزینهی دیگر میتواند هجوم و ضبطِ اکثر تجهیزات استخراجِ جهان در عملیاتی نظامی باشد. اما تدارکات برای یافتن و دستگیریِ خشونتآمیز صدها هزار دستگاهِ 2.5 کیلوگرمیِ متعلق به صاحبان اغلب ناشناس در دهها حوزهی قضایی متفاوت، کاری به شدت خلاف عرف بینالملل و ممنوع است.
گمانهزنی در مورد سایر حملاتِ فنی به بیتکوین زیاد است: استخرهای استخراج بیتکوین ممکن است تراکنشها را سانسور کرده و آنها را در زنجیرهی بلوکی قرار ندهند (در این حالت استخراجکنندگانی که دنبال سانسور نیستند، میتوانند استخرِ متخلف را تحریم کرده و سراغ استخر دیگری بروند، همچنین میتوانند دستگاههای خود را با نرمافزارهایی که سانسور در آن غیرممکن است، سازگار کنند)، قطع جهانی اینترنت (میتواند اختلال ایجاد کند اما کشنده نیست)، وجود دربِ پشتی در سختافزارِ استخراج (این مورد در واقع اتفاق افتاد، اما مورد سوءاستفاده قرار نگرفت، و این تهدید در حال از بین رفتن است)، رایانههای کوانتومی رمزنگاری بیتکوین را بشکنند (به گفته کارشناسان جدی گرفته نشود)، و فعالان بدی که ممکن است بهروزرسانیِ مضری در کد اصلی اضافه کنند (این کار در برابر چشمان صدها توسعهدهندهی چیرهدستِ بیتکوین شانسی نخواهد داشت).
واقعیت این است که، علیرغمِ ترسِ مداوم از چگونگی شکست بیتکوین، تاکنون همهی کاربران همیشه قادر به معامله بودهاند. تا به امروز هیچ سانسور قابل توجهی در کار نبوده است. اختلال در پروتکل یا زیرساختِ شبکه تلاشی بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود و تازه هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد. همانطور که در سال 2017 دیدیم، حتی اگر قدرتها بتوانند اکثریت مطلق نرخ هش را جمع کنند، باز هم از طریق معماری پراکندهی بیتکوین میتوان آنها را شکست داد. حملات به خود کاربران بسیار آسانتر و بسیار محتملتر است.
چندین سناریوی کابوسوار وجود دارد که بیتکوینداران از آن میترسند و جزء سناریوهای علمیتخیلی هم نیست، اینکه حکومتها در ماموریتی غیرممکنطور برای توقیف میلیاردها دلار انرژی و تجهیزات استخراجِ بیتکوین، متحد شوند. چنین ترسی در چهار رقمِ 6102 خلاصه میشود.
در 1933 دولت فرانکلین روزولت فرمان اجرایی 6102 را تصویب کرد. بر طبق آن شهروندان از داشتن طلا منع شده و مکلف شدند هر طلایی دارند، به حکومت تحویل دهند. حکومت آمریکا یا هر حکومت دیگری ممکن است با الگو گرفتن از همین اتفاق، درگاهی تعیین کنند تا مردم از طریق آن بیتکوینِ خود را به دولت بفروشند، یا در غیر این صورت با زندان روبرو خواهند شد.
جامعهی بیتکوین در حال آماده شدن برای چنین حملهای است. یکی از دلایل موفقیتِ بسیار بالای 6102 این بود که دولت به راحتی میتوانست به بانکهایی که به نیابت از شهروندان طلا نگه داشتهاند مراجعه و اموال آنان را توقیف کند. نظر به همین تهدید، کاربران هر سوم ژانویه روز «اثبات کلید» را جشن میگیرند، روزی که رسم است کاربران، بیتکوینهای خود را از بازارها و شرکتهای شخص ثالث برداشته و به کیف پول شخصی خود انتقال دهند. شعار «کیف پول ارزونیتون کلید نمیدیم بهتون» اولین بار توسط مربی بیتکوین آندریاس آنتونوپولوس (Andreas Antonopoulos) رواج یافت و به ذکرِ جامعهی بیتکوین تبدیل شد. با توجه به اینکه بیش از 10 درصد آمریکاییها بیتکوین دارند، اگر اغلب کاربران از کیف پولهایی با کلید اختصاصی (self-custody) استفاده کنند، آنگاه حملهی 6102 تاثیر زیادی نخواهد داشت. بنا بر شکلِ کلیدِ بیتکوین که معمولا به صورت 24 کلمه-دانه (seed words) است و میتوان آنها را جایی نوشت، پنهان یا رمزنگاری کرد و یا به خاطر سپرد، حملهی نظامیِ خانه به خانه نمیتواند خیلی جواب دهد و تازه مجموعهی عظیمی از نقض حقوق بشر را به دنبال خواهد داشت.
تهدید نظارتیِ دیگر، مالیات بر سودِ تحققنیافتهی بیتکوین است که برای پساندازکنندگان با برنامهی بلندمدت، ویرانگر خواهد بود. یا قوانین سختگیرانهی جدید با عنوان «مشتری خود را بشناس»، که خرید بیتکوین از صادرکنندهی غیرمجاز را جرم تلقی میکند. چنین قوانینی موانع بسیاری دارد: متمم اول و چهارم قانون اساسیِ ایالات متحده آمریکا، بسیاری از سناتورها و نمایندگان کنگره که در تلاشند سیاستهای بیتکوین-شمول را تشویق کنند، و صنعت بزرگ و در حال رشد رمزارز که به شدت علیه چنین قوانینی لابی میکند.
ممکن است حکومتها با معرفیِ جایگزینهایی سعی کنند بیتکوین را به حاشیه برانند؛ چیزی مثل ارزِ دیجیتالِ بانکِ مرکزی. اکثر بانکهای مرکزی در سراسر جهان در حال آزمایشِ ایدهی جایگزینیِ اسکناس با توکنهای دیجیتالی هستند که شهروندان میتوانند در کیف پولهای تلفن همراهِ خود نگهدارند. استدلالی که مُروجان این سیستمها مطرح میکنند این است که خود این کارها میتواند به تشنگی بیشتر مردم برای روی آوردن به بیتکوین کمک کند. با این حال، در نهایت، سیستمهای CBDC (ارزِ دیجیتالِ بانکِ مرکزی) نظیر DCEP (پرداخت الکترونیکی ارز دیجیتال) در کشور چین نمیتواند با بیتکوین رقابت کند چون قیمت جهانی و شناور آنها به ارزهای فیاتِ[8] کنونی گره خورده و ناگزیر به تدریج ارزش آنها در برابر بیتکوین سقوط خواهد کرد. با توجه به عرضهی تعداد محدود و ثابتِ بیتکوین در جهان، با گذشت زمان قدرت خرید آن افزایش خواهد یافت، همچنین سطحِ آزادی معاملات و حریم خصوصیِ بیتکوین در برابر دولت به حدی است که هیچ CBDC نمیتواند لاف آن را بزند.
پیکان حملهی دیگر میتواند اعمال ممنوعیت بر خود عمل استخراج بیتکوین درون کشورهای دارای دموکراسی باشد. امروزه، بسیاری از مقالات رسانههای جریان اصلی، بیتکوین را به عنوان فاجعهای زیستمحیطی توصیف میکنند. اما واقعیت این است که درصد بالایی از مصرف برقِ استخراجکنندگان، متکی به انرژیهای تجدیدپذیر است (تخمینها از 39 تا 74 درصد برآورد میشود)، مقدار زیادی هم از انرژیهای مازاد یا متروک مصرف میکنند. با افزایش استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، بیتکوین به خوبی میتواند آیندهای سبز داشته باشد. اما با توجه به روایتهای مغرضانه یا از روی ناآگاهی در مورد این موضوع، میتوان جهانی را تصور کرد که در آن دولت بایدن به عنوان بخشی از توافقِ جدید سبز (Green New Deal) استخراج بیتکوین را محدود کند.
امروز مسالهی «دو-بیتکوین» شاید بزرگترین تهدید برای کاربران بیتکوین باشد. اگر 25 بازار تبادل ارزِ بزرگ جهان در ایالات متحده، اتحادیه اروپا و شرق آسیا بر پایان دادن به برداشتهای کاربران و انتقال پول از کیف صرافی به کیف خصوصی، توافق کنند، این کار با موفقیت سیستم را دچار انشعاب خواهد کرد. بیتکوینِ داخلِ حباب، در «لیست سفید» قرار میگیرد و بیتکوینِ خارج از حباب ممکن است در «لیست سیاه» قرار بگیرد، در این صورت اگر فروشنده یا فروشگاهی از شما بیتکوینی دریافت کند که در لیست سفید نیست آنگاه ممکن است دچار مشکلات قانونی از سمت دولت شود. مهم نیست که چقدر با بیتکوین حریم خصوصی خود را حفظ کنید، اصلا این موضوع اهمیت نخواهد داشت. برای استفاده از بیتکوین باید افرادی را پیدا کنید که از شما بیتکوین غیرقابل ردیابیِ موجود در کیف پول اختصاصی را قبول کنند. چنین قوانینی کاربران را مجبور به ورود به بازارهای نظیر به نظیر میکند، جایی که خریداران به سابقهی معاملات ارز اهمیتی نمیدهند.
همین الان هم موانع زیادی در برابر این حمله وجود دارد. در صورت وقوع این حمله بازارهای مبادلات ارزهای دیجیتال میلیونها کاربر و میلیاردها دلار را از دست خواهند داد. زیستبوم دیفای [9] به طور بالقوه ممکن است از هم بپاشد، با توجه به این که این زیستبوم کاربران را قادر ساخته تا با دلار، رمزارزِ اتِریوم را از صرافیهای بزرگ خریداری کرده و سپس آن پول را به سکوهای خرید و فروش ارز مثل Uniswap منتقل کنند. شرکتهای فعال در این فضا به شدت در برابر هر تغییری که مانع از برداشت بیتکوین یا هر رمزارز دیگری و انتقال آن به کیف پولهای خصوصی و تحت کنترل شهروندان شود، مقاومت خواهند کرد.
همانطور که این مثالها نشان میدهد، انواع مختلفی از حملات با رویکرد قانونی و نظارتی وجود دارد که باید کاربران بیتکوین را نگران کند، و موفقیت این حملات بسیار بیشتر از حملات کریپتوگرافیک و حملات نرخ هش روی شبکه خواهد بود، اما واقعیت این است که حملات حقوقی زیادی قبلا اتفاق افتاده، و تاکنون بیاثر بوده است.
در سال 2017، حزب کمونیست چین قابلیت تبادل رنمینبی [10] با بیتکوین را برای شهروندان محدود کرد. اندکی پس از آن، و به دنبال پاکستان و چند کشور دیگر، حکومت هند هم همین کار را انجام داد. به عبارت دیگر، دو تا از بزرگترین حکومتهای جهان تلاش کردند، دسترسی شهروندانِ تبعهی خود به بیتکوین را در نقطهای که واضحترین نمود رمزارزها وجود دارد، قطع کنند: صرافیهایی که در آن مردم رمزارز میدهند یا میگیرند و در ازای آن پول محلی را در مبادلات ارزی، دریافت یا پرداخت میکنند.
سال گذشته دادگاه عالی هند این قانون را برداشت و در معاملات بیتکوین دیگر محدودیتی وجود ندارد. حکومت مجددا به دنبال تصویب لایحهی منع بیتکوین و همهی رمزارزهای غیردولتی است، در عین حال در حال راهاندازیِ ارز دیجیتالی است که به وسیله بانک مرکزی هند (Reserve Bank of India) صادر شده باشد، با این وجود استفادهی مردم محلی از رمزارزها هر روز بیشتر میشود. در چین بعد از محدودیتهای 2017، برخی شرکتها به کشورهای دیگری در شرق آسیا نقل مکان کردند، اما به تجارت خود با مشتریان چینی ادامه دادند. دو عدد از بزرگترین صرافیها در بازار چین، Huobi و OKCoin، هنوز هم به میلیونها چینی سرویس میدهند. در پاکستان، بیتکوین عملا ممنوع است، اما استفاده و ذخیرهی این رمزارز در بین مردم در حال انفجار است.
در نیجریه، حکومت تهدید کرده که حساب بانکی هر شهروندی را که به عنوان خریدار یا فروشندهی بیتکوین شناسایی کند، مسدود خواهد کرد. این رژیم قبلا انواع شیوههای مشابه را امتحان کرده، اما همهی آنها شکست خوردهاند. چنین اقداماتی تنها کنترل بازارهای نظیر به نظیر را برای شهروندان دشوارتر کرده است، و مردم را به آغوش کارآفرینان ریسکپذیری سوق داده که برای کمک به همشهریان خود جهت دسترسی به سیستمهای مالیِ بهتر، فعال شدهاند.
در ایالات متحده، حملهی لحظه آخریِ وزیر منوچین به کنار، قوانینی همچون قانون رازداری بانکی (Bank Secrecy Act که برای مبارزه با پولشویی است) به طور فزایندهای در حال کنترلِ فعالیتِ مالیِ آمریکاییها است. در راستای همین تحولات، صرافیهای رمزارز، مشتریان خود را ملزم کردهاند تا هویت خود را با نیازمندیهای دقیقتری مشخص کنند. با این حال، همچنان آمریکاییها به مدد متحدانِ قدرتمندِ جدید، قادر به خرید و انتقال رمزارز به کیف پول اختصاصی خود هستند.
سناتور لومیس و نمایندگان کنگره دیویدسون، مک هنری (McHenry)، اِمِر (Emmer)، سوتو (Soto)، و همچین رهبران ایالتی نظیر فرنسیس سوارز (Francis Suarez) شهردار میامی، همگی خود را به عنوان حامیان بیتکوین معرفی کردهاند، چه از طریق میزبانی اوراق سفیدِ (whitepaper) بیتکوین در وبسایت خود، و وعدهی جلوگیری از تصویب مقرراتِ بیش از حد محدودکننده، و چه با تعهد بر حمایت از نوآوری و فعالیتهای کارآفرینانه روی بیتکوین در حوزهی تحت نفوذ خود. به عنوان مثال، شهردار سوارز، کارمندان شهر میامی را تشویق میکند تا درصدی از حقوق خود را با بیتکوین دریافت کنند، به این ترتیب شهروندان میتوانند مالیاتهای خود را نیز با بیتکوین پرداخت کرده و بیتکوین تبدیل به بخشی از سبد سرمایهگذاری شهر میشود.
برخی معتقدند که شرکتهای آمریکایی ممکن است به بیتکوین حمله کنند. اما تاکنون این طور به نظر رسیده که شرکتهای بزرگ به جای حمله تلاش میکنند به مهمانی بپیوندند. در چند ماه گذشته، تسلا، Grayscale، Square، Microstrategy و دیگران میلیاردها دلار بیشتر از مقدار تولید شده از طریق استخراج، بیتکوین خریداری کردهاند. و همانطور که سرمایهگذاران باهوش متوجه خواهند شد، در نهایت شما نمیتوانید بیتکوین را از ماهیت سایفرپانک آن جدا کنید. بیتکوین تنها به دلیل تمرکززدایی است که داراییِ ارزشمندی محسوب میشود، چون هیچ کس نمیتواند خودسرانه قوانین آن را تغییر دهد یا تصمیم بگیرد پول بیشتری چاپ کند. وال استریت، بنابر منافع شخصی، ممکن است از قضا یکی از بزرگترین مشوقان این فناوری جدید باشد، چیزی خارج از کنترلِ واشنگتن.
تا اینجا به نظر میرسد هرگاه حکومتها سعی کردهاند بیتکوین را محدود یا ممنوع کنند، در نهایت مصرف و خرید این رمزارز در کشورشان تسریع شده است. حکومتهایی که در جنگ با مواد مخدر به طرز رقتباری شکست خوردهاند، چگونه میخواهند نگهداریِ بیتکوین را ممنوع کنند؛ چیزی که غیرقابل مشاهده، بدون مرز، و قابل انتقال به هرجایی است. در کشورهای دموکراتیک، دولتها با موانع بزرگی در صنایع مالی و فناورانه روبرو خواهند شد، اما همچنین با این حقیقت مواجه میشوند که در هنگام اعمال محدودیت بر بیتکوین در واقع با آزادی بیان، حریم خصوصی، و حفظ مالکیت خصوصی درگیر شدهاند. مصادرهی اموال، وحشیگری میخواهد، و روشن نیست که همهی حکومتها توان یا جرئت این کار را داشته باشند.
در پایان، بزرگترین مدافع بیتکوین، طبیعت انسان است. ما حریص و به فکر منافع خود هستیم، و این در مورد حکومتهای ما نیز صدق میکند. همین الان هم، برخی از قدرتها شروع به استخراج یا تشویق به استخراج بیتکوین کردهاند. این اتفاق در همه جا از پکن تا کنتاکی، سیبری و اوکراین شروع شده است. با افزایش قیمتِ بیتکوین، مردم بیشتری برای ذخیرهی ارزش در بلند مدت، و حفظ دارایی خود در برابر تورم به آن روی میآورند. همانطور که بعضی از حکومتهایی که ارزهای ضعیف دارند مجبور به خرید دلار شدهاند، برخی دیگر نیز در آینده مجبور به ذخیرهی بیتکوین میشوند. ما در سیارهای رقابتی زندگی میکنیم.
وقتی حکومتی میتواند با انحصار انرژی و توانایی چاپِ پولِ فیات برای خرید بیتکوین ثروت بیشتری به جیب بزند، چرا به آن حمله کند؟ افراد ثروتمند و قدرتمند همیشه سیستمهایی را طراحی میکنند که قبل از بقیه آنها را منتفع کند. نبوغ بیتکوین اینجاست که از همین واقعیتِ اساسی استفاده کرده و ثروتمندان و قدرتمندان را ترغیب میکند تا به جای حمله، درگیر بازی شده و به اجرای آن کمک کنند.
در جهانی با قانونگذاریِ حامیانهی ایالات متحده، رژیمهای دغلکاری که برای پارو کردنِ دلار بیتکوین استخراج میکنند، و شهروندانِ جهانی که خواستار داراییِ مقاوم در برابر تورم هستند، انگیزهی حمله به بیتکوین روز به روز کاهش مییابد.
در پایان، به نظر میرسد تنها راهِ از بین بردن بیتکوین عدم نیاز به آن است. هرگاه همهی انسانها به نوعی دارایی که در برابر سقوط ارزش ایمن است، مقاوم در برابر سانسور است، به کسب مجوز نیاز ندارد، بدون مرز، تبعیض و قابل انتقال به هر نقطهای است، نیاز نداشتند، آنگاه کسی به بیتکوین انرژی و اعتبار نخواهد داد و بیتکوین خواهد مرد. شاید بشریت بتواند در آینده با فناوری دیگری این نیازها را برطرف کند.
اما تا آن زمان کامیابی با بیتکوین است.
الکس گِلَدشتاین (Alex Gladstein) مدیر ارشد استراتژی بنیاد حقوق بشر است، سازمانی غیرانتفاعی که از آزادیهای مدنی در جوامع استبدادی حمایت میکند. میتوانید او را در توییتر از طریق شناسهی @gladstein دنبال کنید.
منبع: Quillette
ماهنامه پیشران (آیندهپژوهی کسبوکار)/شماره 50
مرداد ماه 1400
[1] سایفرپانک (Cypherpunk) به شخص یا نهادی گفته میشود که با استفادهی گسترده از رمزنگاریِ قوی و فنآوریهای حامیِ حریم خصوصی برای تغییرات اجتماعی و سیاسی، اقدام کند. ریشههای فنی ایدههای سایفرپانک به کارهای یک رمزنگار به نام دیوید چوم (David Chaum) برمیگردد. وی در مقالهی خود که در سال 1985 با عنوان «امنیت بدون شناسایی: سیستمهای تراکنشی برای کنار گذاشتن برادر بزرگتر»، منتشر شده در زمینههایی مثل پول دیجیتالِ ناشناس و سیستمهای اعتبارسنجی با نام مستعار، کار کرده است.
[2] سهام پنی (Penny Stock) معمولا به سهام یک شرکت کوچک گفته میشود که هر سهم از آن کمتر از ۵ دلار معامله میشود. اگرچه برخی از سهام پنی در بورسهای بزرگ مانند بورس اوراق بهادار نیویورک معامله میشوند، اما بیشتر آنها از طریق معاملات خارج از بورسِ OTC و یا از طریق بولتن الکترونیکی هیئت مدیره (OTCBB) معامله میشوند.
[3] لالهشیدایی (Tulip mania) به دورهای در عصر طلایی هلندی (مابین سالهای ۱۶۳۴ تا سال ۱۶۳۷ میلادی) گفته میشود که قیمتِ پیاز تازهی گل لاله به سطح فوقالعاده بالایی ارتقا یافت و سپس بهطور ناگهانی سقوط کرد. لالهشیدایی اولین حادثهی حباب اقتصادی و یکی از سه حباب اقتصادی بزرگ در تاریخ معاصر اروپا به شمار میآید.
[4] جانت یلن (Janet Yellen)، اقتصاددان، از 26 ژانویه 2021 به عنوان هفتاد و هشتمین وزیر خزانهداریِ ایالات متحده آمریکا فعالیت میکند.
[5] کریستین لاگارد (Christine Lagarde)، سیاستمدار، بازرگان و وکیل فرانسوی است که از نوامبر 2019 به عنوان رئیس بانک مرکزی اروپا فعالیت میکند.
[6] هال فینی یکی از اولین توسعهدهندگان بیتکوین که اولین تراکنش زنجیرهی بلوکی را از ساتوشی ناکاموتو دریافت کرد. او در سال 2014 و در سن 58 سالگی بر اثر عوارض ALS (همان بیماری استیون هاوکینگ) درگذشت و بدن او برای بازیابی احتمالی در آینده منجمد شد.
[7] قدرت هش، به قدرت پردازش شبکهی بیتکوین اشاره دارد. این مقدار با توجه به میزان انرژی مصرفیِ استخراج کنندگان در رقابتشان برای پردازش معاملات تعیین میشود: در حال حاضر این مقدار بیش از 140 کوینتیلیون (quintillion) در ثانیه است. قدرت هش بالاتر به معنای ایمنتر بودن شبکه است.
[8] ارز فیات یا پول بیپشتوانه مانند دلار آمریکا، در واقع یک پول قانونی است که ارزش خود را از دولت صادرکنندهاش میگیرد و برخلاف پولِ کالایی، ارزش آن به یک کالای فیزیکی بستگی ندارد. فیات از واژه لاتین به همین نام و به معنی «بگذارید انجام شود» گرفته شده است. دولتی که پول فیات را چاپ میکند، عامل تعیینکننده در ارزش آن است. در حال حاضر بسیاری از کشورها از سیستم ارز فیات برای خرید کالا، خدمات، سرمایهگذاری و سپردهگذاری استفاده میکنند. این سیستم پولی در واقع جایگزین استاندارد طلا و پول کالایی شده است.
[9] امور مالیِ پراکنده با نام اختصاری دیفای (DeFi یا Decentralized finance) زیستبومهای مالی جدید بر پایه فناوری زنجیرهی بلوکی است که هدف اصلی آن ارائه آسانترِ خدمات متنوع مالی نظیر رمزارزها به مردم به صورت پراکنده و بدون واسطههایی مثل بانکها و موسسات مالی است. بیشتر این زیستبومها در بستر اتریوم فعال هستند. بهطور دقیقتر، عبارت مالی پراکنده ممکن است به جنبشی اطلاق شود که هدفش ایجاد یک زیستبوم خدمات مالی متن باز، بدون نیاز به مجوز و شفاف است. همچنین در دسترس همه قرار دارد و بدون هیچ مرجع نظارتی فعالیت میکند. به این ترتیب، کاربران کنترل کامل بر داراییهای خود دارند و از طریق برنامههای کاربردیِ پراکنده (DApps) و نظیر به نظیر با این زیستبوم ارتباط برقرار میکنند.
[10] رنمینبی (Renminbi) نام رسمی ارزی است که جمهوری خلق چین در بدو تأسیس آن در سال 1949 معرفی کرده است. ترجمه تحتاللفظی آن به معنی «ارز مردم» است. یوان نام واحدی از واحد پول renminbi است، اما به معنای renminbi نیست. امروزه روی تمام اسکناسهای چینی کلمه یوان یا jiӑo و عکس مائو را خواهید دید ولی در بورس ارواق بهادارِ دنیا، واحد پول چین بهصورت RMB بهکار میرود.