شرکتهای بزرگ آیتی مدتی است برای راهاندازیِ گفتگویِ صوتی در اتاقهای مجازی با امکان شرکتکنندگان نامحدود، با بکدیگر رقابت میکنند. نرمافزارهای پیامرسان، شبکههای اجتماعی و یک نرمافزار اختصاصی به نام کلابهاوس وارد این میدان شدهاند. با اینکه چنین قابلیتی نیازمند فراهم آوردن پهنای باند و سرورهای قوی است اما در آینده به سرعت این محدودیتهای زیرساختی برطرف خواهد شد. در طول شش دههی گذشته، قیمت حافظهی رایانه تقریبا هر دو سال یکبار به نصف کاهش یافته است. در این مدت قیمت حافظههای پرسرعت که علاوه بر ذخیرهی صِرف اطلاعات برای انجام محاسبات نیز مناسب هستند به رقم شگفانگیز ده تریلیون بار ارزانتر رسیدهاند. بنابراین مهندسان برای فراهم آوردن زیرساخت لازم نگرانی چندانی ندارند.
بعد از همهگیریِ کووید-19، درخواست برای استفاده از نرمافزارهای برگزاری جلسات نظیر اسکایپ، گوگل میت و زوم به شدت افزایش یافت. اما قابلیت جدیدِ مورد بحث ما کاربرد دیگری دارد؛ گفتگویی عمومی که شرکت در آن برای همه آزاد است. توییتر با قابلیت Space، و تلگرام با قابلیت Voice Chat در تلاشند رقابت را به کلاب هاوس نبازند و سایر شرکتها نظیر فیسبوک، لینکداین، اسپوتیفای و اسلَک هم در حال پیادهسازی سرویس پخش صوتی زنده هستند.
بین سرویسهای گفتگوی صوتی تفاوتهای کوچکی وجود دارد. در Space تعداد سخنرانان محدود به 11 نفر است و تنها میتوان Space را به صورت عمومی راه انداخت ولی تعداد حضار در یک Space نامحدود است. در مقابل، کلابهاوس اجازه میدهد دهها سخنران همزمان صحبت کنند، و ایجادکنندگان اتاق میتوانند اتاق را به صورت عمومی یا خصوصی تعریف کنند. حداکثر تعداد کاربران در یک اتاق کلابهاوس محدود به 8000 نفر است. در نسخهی بهروزشدهی تلگرام به قابلیتِ Voice chat 2.0 ویژگیهایی شبیه به نرمافزار کلابهاوس افزوده شده است. در این بهروزرسانی کاربران میتوانند چتهای عمومی با تعداد نامحدود کاربر راهاندازی کنند. شرکتکنندگان در جلسه میتوانند با لمس دکمهای به صورت مجازی دست خود را بالا ببرند و از مدیر برای صحبت کردن، اجازه بگیرند. تفاوت دیگر تلگرام در این است که شما میتوانید با انتخاب گزینهای، گفتگو را ضبط کنید. بعد از اتمام جلسه فایل صوتی گفتگو به پیغامهای ذخیره شدهی مدیر گفتگو ارسال خواهد شد.
سنت گفتگو و تصمیمگیری گروهی از دیرباز و از زمان یونان باستان در غرب وجود داشت. در نزد یونانیان، برترین پیوند افراد انسانی، در یک شهر، پیوند شهروندی بود که در شهرهای مستقل یونانی میان مردمان آزاد و برابر، در بیرون قلمرو خانه سامان مییافت. شهروندان یونانی برای اخذ تصمیمات مهم در میدان شهر جمع میشدند و در مورد امورات شهر به بحث و گفتگو میپرداختند. اما فرهنگ شفاهی در اروپا و بعد در امریکا به مرور تحت تسلط فرهنگ مکتوب قرار گرفت در حالی که در تمدنهای دیگر کمتر شاهد این تغییر بودیم. بعد از رشد شبکههای اجتماعی، بسیاری از روشنفکران غربی با مشاهدهی هجوم فرهنگ شفاهی با ترس و نگرانی به این پدیده نگریستند. با اینکه در نرمافزارهایی نظیر توییتر در آغاز تولید محتوا در قالب متن بنا نهاده شده بود، اما نوع پیامها بیشتر بیانگر فرهنگ شفاهی است و شباهت کمتری به فرهنگ مکتوب دارد. برعکس در مواردی قالبِ بیان، گفتار است اما مربوط به فرهنگ مکتوب است، مانند اخبار تلویزیون که شباهتی به گفتگوی مردم در کوچه و بازار ندارد. با اینکه قابلیت گفتگوی صوتی در حوزهی تمدنی غرب که در آن فرهنگ مکتوب مسلط است با نگرانی و ترس همراه بوده، اما در دیگر تمدنها همچون تمدنهای خاورمیانه که فرهنگ شفاهی، استبداد و یک طرفه بالای منبر رفتن وجه غالب آن است، نوعی جریان تازه در جهت گفتگو و آزادی بیان راه انداخته است.
البته هنوز برای قضاوت زود است، چراکه این نرمافزارها هنوز لبهی دیگر خود را نمایان نکردهاند. در آغاز وقتی اینترنت به تازگی راهاندازی شده بود، به نظر میرسید مدل کسب درآمد از طریق تبلیغات بهترین راه برای گسترش اینترنت و سرپا ماندن وبسایتها باشد. اما امروز میدانیم که این رویکرد به توسعهی «تجارتِ توجه» به بدترین شکل خود انجامید. شبکههای اجتماعی و وبسایتهای مختلف، برای جذب بازدید و لایکِ بیشتر و به تبع آن کسب درآمد بیشتر، از اخبار زرد و دروغ و طعمهکلیک پُر شد. در پی آن هم اخبار و منابع درست در لابلای حجم انبوه مزخرفات گم شد. در اتاقهای کلابهاوس گاهی اوقات دیده شده که مدیری در مخالفت با مدیرهای دیگر توانسته است کنترل کامل اتاق را به دست بگیرد و کل گفتگو را به سمت مورد نظر خود هدایت کند. به علاوه همچنان این امکان وجود دارد که افرادی با نظرات مشابه در یک اتاق جمع شوند و ایدهها و تفکرات خود را تبلیغ کنند، بدون اینکه اجازهی شنیدن نظرات مخالف را به شرکتکنندگان بدهند. به این ترتیب همان «اتاق پژواک» که در شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک، توییتر و یوتوب به وجود آمده بود به این معنی که کاربران در تایملاین خود تنها محتوای مورد علاقه و تاییدکنندهی نظر خود را مشاهده میکردند، به راحتی میتواند در نرمافزارهای گفتگوی گروهی نیز شکل بگیرد.
یکی از ویژگیهای جالب در نرمافزارهای گفتگوی صوتی این است که شرکتکنندگان در آن تمایل کمتری به ناشناس ماندن دارند. یا اگر ناشناس هستند امکان فعالیت زیادی در اتاقهای گفتگو ندارند. این ویژگی از این جهت مهم است که در شبکههای اجتماعی بسیاری از کاربران با نام و هویت ناشناس فعالیت میکنند. همین ناشناس بودن موجب شده است که کاربران بدون ملاحظات اخلاقی و بدون فکر و تلاشی برای یافتن سند و مدرک، انبوه توهین، ناسزا و اطلاعات غلط را در اینترنت نشر دهند. اما به محض اینکه همان فرد با هویت مشخص و صدای خود وارد اتاق میشود به نظر میرسد محدودیتهای اجتماعی و اخلاقی به او اجازهی پرداختن به صحبتهای بیپایه و اساس، نمیدهد. ویژگی جالب دیگر این است که اتاق توسط تعدادی مدیر اداره میشود و برخلاف شبکههای اجتماعی نظیر توییتر که هر کس میتواند در هر موردی نظر دهد در این اتاقها ابراز نظر به شکلی کنترل شده صورت میگیرد.
با اقبال و پذیرش این امکان توسط کاربران، در آینده نیاز به آرشیو گفتگوها و جستجو درون کلمات و جملاتی که در فایلهای آرشیو شده موجود است بیش از پیش احساس خواهد شد. در حال حاضر یکی از اهداف نرمافزارهای رایگانی چون کلابهاوس جمعآوری دادهی انبوهی (Big Data) از گفتگوها و صداهای مردم است. این دادهی انبوه کمک بزرگی برای الگوریتمهای هوش مصنوعی است تا بتوانند برای تحلیل، درک و جستجوی گفتار و صدای افراد مختلف با زبان و لهجههای گوناگون تعلیم ببینند. شبکههای عصبی مصنوعی صرفا از راه مواجهه مکرر با دادهها میتوانند چیزهای بسیار پیچیدهای را در حافظهی خود ذخیره کنند. آموزش یا تعلیم هوش مصنوعی، همان قرار گرفتن در معرض دادهها است. اگر فرایند آموزش با حجم بزرگی از دادهها انجام شود، آنگاه شبکهی عصبی میتواند محاسباتی بسیار پیچیده را یاد گرفته و پردازش کند. شرکت گوگل چند سالی است که متن صوتیِ ویدئوها را در یوتوب، ایندکسگذاری و ترجمه میکند. اگر کلمهای را به انگلیسی در گوگل جستجو کنید احتمالا مشاهده خواهید کرد که نتایج جستجو در یوتوب با نمایش زمان دقیق ادای آن کلمه در فیلم نشان داده میشود.
فرهنگ شفاهی برای انباشت و ذخیرهی انواع خاصی از دانش مناسب نیست. در فرهنگ مکتوب توانایی تفکر پیچیدهی مفهومی، استنباطی و پیدرپی وجود دارد. در متنهای فلسفی و علمی میتوان اجتماع ارزشمند دلایل و نظم در استدلال را مشاهده کرد. نویسندگان در فرهنگ مکتوب تا آنجا که میتوانند سعی دارند تا از تناقضگویی اجتناب کنند چون میدانند که به سرعت چرندیاتشان برملا شده و آبرویی برای آنها باقی نمیماند. برخلاف فرهنگ شفاهی، در فرهنگ مکتوب نیازی به پاسخگویی سریع و بدون تامل به نظرات دیگری نیست، نویسندگان میتوانند با صبر، تحمل و تاخیر پاسخ یکدیگر را بدهند. با این حال به نظر میرسد قابلیت گفتگوی شفاهیِ مجازی برای جامعهی بیشتر شفاهی و کمتر مکتوب ایرانی که در آن جریانهای متضاد و معاند فراوانی با یکدیگر مبارزه میکنند، فرصت کمنظیر و تاریخیای را ایجاد کرده باشد. چراکه این قابلیت جدید میتواند بستری برای گفتگویی کمسابقه میان طیفهای گوناگونِ سیاسی و فکری ایران فراهم کند.
مجتبی یکتا
فروردین 1400