هنگام شروع به اسکچ زدن بر روی دفتر طراحی ام ابتدا سعی می کنم به تقریب شکل نهایی را در نظرم مجسم سازم تا اواسط نقاشی کردن و بریدن و چسب زدن راهی را که می خواستم بروم را اشتباهی طی نکنم. برای این کار ابتدا داخل گوگل می چرخم و با سرچ کلید واژه های مربوط به کار خودم مساله را برای خودم ملموس تر می کنم و سپس وارد نرم افزار پین تریست می شوم که پر از تصاویر الهام بخش و پر ایده هاست. بعد از حدود یک ساعتی گشت و گذار داخل اینترنت و گرفتن چندین الگو و طرح حدودا مسیر را پیدا کرده ام. و حال نوبت شروع کار است. قبل از آن که قلمم را تیز کنم و یا برگه هایی را که قصد بریدن آن ها را دارم دم دست قرار بدهم دوباره بر می گردم و یک بار دیگر تمامی تصاویر ذخیره شده را چک می کنم و دوباره عمل رصد کردن را انجام می دهم. شاید بپرسید خب این چه لزومی دارد؟
این یک قانون شخصی است. سعی کرده ام همواره در زمینه کار هایی که علاقه زیادی به عالی انجام دادنشان دارم این رویه را پیش بگیرم. این قانون کمی بیشتر است. کمی بیشتر تحقیق و تفحص بر روی الگو های گوناگون شاید بتواند ایده های دقیقه نودی خوبی برایم به ارمغان بیاورد. همگی ما ارزش این دقیقه های نود را خیلی خوب می دانیم. دقیقه های نود و حتی شاید کمی بیشتر از دقیقه نود. وقت اضافه هایی که بازی ما را جذاب تر خواهند کرد. همین طور ادامه می دهم. کمی بیشتر الگو پیدا می کنم. کمی بیشتر برای کشیدن تصویر و طرح دلخواهم زمان می گذارم و کمی بیشتر برای سایه ها و رنگ ها ارزش قائل می شوم. این کمی بیشتر ها تا مرحله آخر دنبال یکدیگر ردیف می شوند. و نتیجه چه می شود؟ کاری که یک مرحله نسبت به چیزی که می خواسته است در بیایید تبدیل شده است.
در امر نوشتن نیز همین قانون برای سه مرحله اصلی نوشتن مقاله سر لوحه کارم قرار گرفته است. قبل از نوشتن مقاله ، خود نوشتن مقاله و بازبینی و اصلاح نوشته. سه مرحله ای که آن چنان که باید نمی توان از هم تفکیک شان کرد. و نوشتن را کسی نمی تواند بداند در کدام مرحله الگو گرفتن و پیدا کردن موضوع اصلی فهمیده می شود. چه زمانی می توانیم طرح را آماده کنیم و آیا اتود زدن های ما بر روی مقاله دقیقا بعد از پیش نویس های ما اتفاق می افتد؟ همه مراحل نوشتن به نوعی بهم دیگر گره خورده است . پس کمی بیشتر را چطور اجرا کرده ام؟
وقتی می خواهم بنویسم از قبل تمام وسایلی که به آن ها احتیاج دارم را بر روی میز کارم می گذارم و مقدمات نوشتن را به خوبی و با حوصله آماده می کنم. مقدماتی از قبیل ساعت مشخص نوشتن ، روش نوشتن معهود و همیشگی ، چیز هایی که قرار است بخورم و در نهایت محیط باز طراحی شده اطرافم که بتواند ارتباطی معنا دار با نوشتن پیدا بکند. خب راس ساعت شش صبح لپ تاپ را روشن می کنم و می روم سر وقت نوشتن در ابتدا قهوه ام را می گذارم کنار دستم تا مابین نوشتن جرعه جرعه آن را سر بکشم. هر دو دست را بر روی کی بورد می گذارم و تق و تق دکمه ها بلند می شود، آیا همه چیز تمام است ؟ اما کمی صبر کنید این جاست که قانون کمی بیشتر دقیقا رو به روی صورتم قرار می گیرد. داخل استیکر زرد رنگی کنار صفحه لب تاب. کمی بیشتر بر روی آن نوشته شده است، افزودن به مقدمات مورد نیاز چه می تواند باشد. یک موسیقی آرام و بدون کلام برای جدا شدن از محیط اطراف. کنار کشیدن پرده اتاق تا به نور ملایم صبحگاه مجوز ورود به اتاق را بدهد. و یا می توانم نوشته های پراکنده گذشته ام را اول مطالعه کنم و سپس با توجه بیشتری به سبک نوشتاری خودم دوباره به سمت کی بورد برگردم. اینطور اواسط نوشتن با کمی صدای اضافی حواسم پرت نمی شود. به این شکل می توانم یک ساعت بی وقفه بنویسم. این ها پیش از نوشتن بودند. چیز هایی که ربطی به عمل نوشتن و نگارش ندارند اما بسیار بر روی آن تاثیر گذار هستند. خواب پریشان خودش می تواند بر روی آن وقفه ایجاد کند. خود نوشتن قانون کمی بیشتر را در تک تک لحظات به دنبال دارد. هر جمله ای را که تمام کرده ایم می شود از خودمان بپرسیم باز هم می توانم ادامه اش بدهم و یا بالعکس اگر لازم باشد آن جمله را کوتاهش کنم. اگر واژگان جایگزینی می توانند وارد جمله ها شوند پس چرا با عجله کردن از روی آن ها بپرم. اینگونه می توانم کمی بیشتر باشم. طرح کامل شده است. آزمون و خطا هایی که لازم بوده اند را امتحان کرده ام اما آیا نمی توانم بازم کمی بیشتر تجربه کنیم و متن را خراب و سپس بازسازی کنم؟ و برای بعد از نوشتن و اصلاح و بازبینی متن نوشته شده بهتر است چندین و چند بار آن را از نو بخوانم و وقتی خیالم راحت شد که متن ایراد کمی دارد برای کمتر شدن ایراد های پیش بینی نشده چرا کمی بیشتر را امتحان نکنم.
همین جا باید ذکر کنم که کمی بیشتر ممکن است شما را به تله کمال گرایی بیاندازد که البته این نیز به نوعی قابل پیش بینی نیز هست و کمال گرایی به نوعی چرخه معیوبی برای به تعویق انداختن کار ها و اقدام هاست برای بهانه های مختلفی از قبیل کمبود دانش و یا کمبود مهارت و یا نیز نبود زمان کافی. این درست است اما بیایید از جنبه دیگری به آن نگاه کنیم و در جبهه موافق قانون کمی بیشتر در بیاییم. قانون کمی بیشتر برای زمانی است که کاری را به مرحله ارائه رسانده اید. مثلا پنج دقیقه قبل از انتشار پست اینستاگرامی زمانی که همه چیز آماده و محیا شده است که آن را بفرستید نگاهی دوباره به متن کپشن آن از نگاه یک قضاوت گر می تواند به بهبود آن کمک زیادی بکند اما کمال گرایی مربوط به قبل از تمام این مراحل است. مربوط به زمانی است که خود را آدم کاملی دانسته اید. این باور که همواره سعی دارید تصویری بی نقص از خود به نمایش بگذارید کاملا با باور کمی بیشتر در تضاد است. کمی بیشتر بر روی این باور استوار است که ما می توانیم سعی مان را بکنیم تا نمونه بهتری از کاری که در سطح کار های خودمان است را بیرون بدهیم. می دانیم که متن کپشن پر از ایراداتی از قبیل کمبود مهارت های نویسندگی است و می دانیم خیلی از حرف هایی که داخل پست گفته ایم پایه ای علمی ندارند و ممکن است به آن نقد وارد بکنند اما کاری برای این نکات در آن پنج دقیقه آخر نمی توانید انجام دهید. فقط آن لحظه است که باید تصمیم های دقیقه نود شما همان کار را که ترکیبی از قوت ها و ضعف هاست را به نحوه زیباتری به دست بقیه برساند. پنج دقیقه قبل از خارج شدن از خانه به قصد رفتن به مهمانی می توانیم کمی بیشتر به ظاهر لباس ها و ظاهر رفتار هایمان بدهیم تا بتوانیم نسخه بهتر و کامل تری از خودمان بشویم. خودمان که می دانیم همچنان ایرادات اساسی زیادی با این وجود داریم. لباس هایی که با هم دیگر ست نیستند و علت آن سهل انگاری در خرید کردن و یا شستن لباس های هم رنگ بوده است. مثال هایی که زده ام دم دستی بودن این قانون را نشان می دهد. اما قدرت آن نه فقط برای کاربرد های سطحی بلکه هدف اصلی این متن برای رسیدن به الهام بخشی است. اگر بتوانید این قانون را وارد بطن زندگی رفتاری تان بکنید چه اتفاقی ممکن است بیافتد.
لحظه های بی شماری هستند که خودمان ، خودمان را لو می دهیم. خودمان حرف هایی می زنیم و یا رفتار هایی را انجام می دهیم که کاملا مخالف اراده و عقل سلیم است. گذشته خودمان را لو می دهیم و یا نکته ریز اخلاقی خود را به نمایش در می آوریم که اگر به انتخاب خودمان بود هیچ وقت نمی خواستیم شخصی از آن ها مطلع شود اما خودمان زمانش که رسید و آن زمان قطعا زمان هشیاری نیز هست خودمان را لو می دهیم و از آن کیفور می شویم. برای این مشکل به خصوص قانون کمی بیشتر را کمی بیشتر توضیح می دهم. فکر کنید در لحظه ای که دوست شما رازی از خودش را به شما گفته است شما هم میل وافری پیدا می کنید که سریعا با توجه به موضوع بحث مثالی از خودتان بگویید و سریعا خودتان را مثل دوست تان برهنه و عریان از پیچیدگی کنید. خودتان دست به خودشکافی می زنید و مورد مشابه و یا داستان شخصی خصوصی تان را به کسی می گویید که قابلیت شنیدن آن را جز این لحظه نداشته است. و غالبا همین لحظه هاست که عقل برای مدت کوتاهی روشن می شود و به ما هشدار می دهد که این پیغامی که می خواهی بگویی جز اسرار مگو بوده است و امنیتی است اما ما فقط با پرسیدن این جمله از شخص مقابل خیال خودمان را راحت می کنیم. می شود بین خودمان بماند؟ و یا به کسی که نمی گویی ؟ و او هم قطعا قبل از شنیدن این جمله می گوید نه ! اما کمی بیشتر فکر کردن چطور می تواند این مهلکه را به نفع ما تمام بکند. کمی بیشتر یک اشاره عقل و کمی بیشتر از پرسیدن آن سوال کلیشه ای که به کسی نمی گویی. در این لحظه کافی است به این فکر کنیم که این اعتراف خود خواسته چه تبعاتی برای ما می تواند به همراه داشته باشد در حد دو دقیقه فکر کنیم. دو دقیقه سکوت ما بین بحث هایمان بهتر است از چندین ساعت پشیمانی بعد از آن حرف. با کمی بیشتر به قول پدر هامان حرف را بیشتر مزه مزه می کنیم. این یک مصداق از قانون کمی بیشتر رفتاری بود. می توانیم در جای جای رفتار هایمان این کار را بکنیم. قبل از خوردن غذا بر سر سفره چه چیز دیگری کم است ؟ یک کمی بیشتر دیگر که بتواند فضا را زیبا تر کند. قطعا به ذهنمان می آید که نوشیدنی دیگری هم به میز بیاوریم و یا سر سفره دعا کنیم و یا صبر کنیم بقیه اعضای خانواده نیز به جمع اضافه شوند. به این سادگی کمی بیشتر می توانیم الهام بخش زندگی خودمان باشیم. الهام بخشی نیز فرایندی همین شکلی دارد وقتی عادت کنید که مدام کمی بهتر از خودتان را نقش بازی کنید قطعا به سمت بهتر شدن نیز می روید. برای تبدیل شدن به هر هویت دلخواهی فقط باید آن را رو به روی آینه دیواری خانه تان چندین بار تمرین کنید. تمرین کنید که وقتی رفتار های عادی هر روزه را اجرا می کنید کمی بهتر باشید. سلام های گرم تر. خوش و بش های آب دار تر. دوستان بیشتر و بیشتر و مهربانی دو چندان. گل ها را دوبار آب بدهید. بار اول سیرابشان نمی کند متن های تان را بیشتر بنویسید و تمرین هایتان را بیشتر ادامه دهید. تا بتوانید کمی بیشتر از خود دیروزی تان باشید و فردا نیز کمی بیشتر از امروزتان.