نویسنده :
از آن جایی که قصد من در نوشتن این متن ها، #تلنگر است. می خواهم خیلی صمیمی و خودمانی بحث های مربوط به مبحث #انسان-شناسی را با هم جلو ببریم. نقش من در این راه، تدریس نیست. بلکه خودم را دانش جو می دانم. ترم دوم هستم و مسئول مطالعه و تفکر کردن.
از این ببعد متن با شما صحبت خواهد کرد :
متن :
سلام من بسیار ساده و راحت هستم. تصویر نیستم که بتوانم در کسری از ثانیه اطلاعات زیادی را به شما بدهم و فیلم هم نیستم که بتوانم تا آخر برای تان جذاب بمانم. من متن هستم و در صورتی می توانم در شما اثر کنم که حاضر باشید من را بخوانید. می دانم که امروز درگیر کار هستید و فرصت ندارید به من سر بزنید اما آن زمان که خواستید می توانید با حوصله اینجا باشید. تا با هم گفت و گو کنیم.
من قطعا قدیمی تر از این نمی شوم. فرهنگ امروز نو و جدید را ترجیح می دهد و معمولا هر آن چه تاریخ انقضا اش گذشته باشد دیگر مورد توجه قرار نمی گیرد. اما تفکر دیگری دارم. من قدیمی هستم. اما در طی سالیان درازی مورد آزمون و خطا قرار گرفته ام. مصون از خطا نیستم و برای همین خودم را با شرایط جدید وفق می دهم.
نویسنده :
ایده اینگونه نوشتن کاملا اتفاقی بوده است و شاید بعدا شاهد این نباشید. برای مبحث #انسان-شناسی چند موضوع اصلی وجود دارد که در روز-نوشت ها هر بار به صورت جزئی آن ها را بررسی خواهیم کرد. از الان که ماه شهریور هستیم تا آبان ماه به موضوع #تفکر-شفاف می پردازیم.
و پس از آن تا انتهای سال موضوع #مرگ-آگاهی را دنبال می کنیم.
نمی دانم این متن ها چقدر دنبال کننده پیدا خواهد کرد اما جمع آوری این متن برای کسانی که به آن علاقه دارند واقعا می تواند مفید باشد. روزی که خودم به این بحث ها کشیده شدم، زمانی بود که با پادکستی بسیار ساده و با تدوینی بسیار ضعیف مواجه شدم و متأسفانه اپیزود هایی جدیدی منتشر نشد و من نمی خواهم هیچ کاری را ولو با نگرفتن خروجی های مناسب و دلخواه، نصفه و نیمه رها کنم.
اما برای شروع صحبت در مورد #تفکر-شفاف در مورد تفکر نقادانه و سو گیری های ذهنی بشری صحبت خواهیم کرد.
متن :
خب خب خب. بگذارید برای اینکه چیزی امروز عایدمان باشد من صحبت را بدست بگیرم. تصور کنید تا به حال ذهنی داشته اید که نمی دانستید درون اش چه چیز هایی وجود دارد. و از تمام پتانسیل هایی که داشته است استفاده نکرده اید. از آن بدتر این ظرف بسیار کثیف است. و باید ایراد هایی که در نهاد بشر وجود دارد را زیر ذره بین ببریم و بررسی کنیم. شاید خطا های شناختی در این ذهن وجود داشته باشد ( که من مدعی هستم وجود دارد و هر روز یکی از آن ها را بررسی می کنیم ) و این خطا ها سیطره ای بر روی زندگی مان انداخته اند. که سبب شده است برخی اوقات تصمیم های اشتباهی بگیریم و سرنوشت مان را به راه بیراهه ای برده باشیم. البته قرار نیست که نسخه نویسی بکنیم. زیرا با توجه به متن قبل ما به دنبال #خود-یاری و #فایده-باوری نیستیم.
اگر بتوانید لنز دوربین تان را تمیز و شفاف بکنید کمترین مزیت اش این است که با واقعیت ، واقعی تر رو به رو می شوید.
نویسنده :
علاوه بر این و مهم تر از این بحث سوگیری ها. فکر کردن است. فقط برای #تلنگر بیایید به اطرافیانتان دقیق شوید. البته بدون اینکه آن ها متوجه شوند. زیرا در این بحث ها، اولین گام برای آزمودن، مشاهده کردن است. آن هم در خاله و عمو ها. به نظر شما برای روزمرگی ها چقدر بقیه حاضرند فکر کنند ؟ هیچ که نمی شود اما زیاد هم نباید باشد. معمولا مثل حالت خلبان خودکار هواپیما، مغز هایشان در حالت اتو پایلت است. یعنی گاهی می دانند چه می کنند و گاهی واقعا نمی دانند.
برای امروز کافی است ...