گاهی زندگی آنقدر سخت و غیرمنصفانه میشود که احساس میکنیم اختیار از دستمان خارج شده. اما آیا همیشه باید در نقش قربانی باقی بمانیم؟ نقلقولی از جوردن پیترسون در این رابطه بخوانیم:

خوب بودن و کار درست انجام دادن یک انتخاب است، نه واکنشی به شرایط؛ این انتخاب در واقع دست ردی است بر باور قربانی بودن. حتی وقتی زندگی غیرعادلانه پیش میرود، نباید ایمان و باور خودمان را از دست بدهیم و باید کار درست را انجام دهیم.
Doing good > Victimhood
Do good: to act in a moral or positive way
کار درست انجام دادن
No matter: regardless
بدون توجه به، صرفنظر از، علیرغم
Rejection (n): the act of not accepting
رد کردن، نپذیرفتن
Victim (n): someone who suffers because of sth
قربانی
Undeserved and unjust (adj): unfair
غیرمنصفانه، غیرعادلانه
Suffering (n): serious pain
رنج
Lose faith: stop believing
ایمان یا باور را از دست دادن
پیترسون درباره انتخاب انجام کار درست به جای قربانی بودن صحبت میکند. یادگیری زبان هم همینطور است.
گاهی شرایط سخت میشود، وقت کم داری، یا نتیجه زودهنگام نیست. اما قربانی شرایط نبودن یعنی ادامه دادن.
ادامه میدهی، تمرین میکنی و هر روز یک قدم کوچک بر میداری.
در بخش نظرات یک جمله با do good بنویسید.
For example: I try to do good every day, even in small ways.
لینک محتوای ویدیویی این پست در یوتیوب: https://youtube.com/shorts/lXlfFXqZOgQ?si=Ij9ULsLr9fcQxBBV
Learn English, Grow Yourself.
انگلیسی یاد بگیر، خودت را رشد بده.