دو هفته ای بود که وقتی برای دیدن فیلم نگذاشته بودم و شب گذشته این فرصت را برای خودم ایجاد کردم.
#فیلم «آهو» را نمیشود صرفاً تماشا کرد؛ باید آن را حس کرد، مکث کرد، و با آن راه رفت.
هوشنگ گلمکانی که سالها فیلم را نقد کرده در این اثر، خودش داستانی گفته که فراتر از قاب دوربین، در جان تماشاگر تهنشین میشود.
🌿 «آهو» داستان یک زن تنهاست؛ زنی که میان خاطرات گذشته، بیقراری امروز و بیم آینده سرگردان است. اما از نگاه یک نویسنده، آهو فقط یک شخصیت نیست؛ او نماد زنِ نانوشته ای است که سالها نادیده گرفته شده است.
او انسانیاست با صدا، با تردید، با خشم فروخورده، با رویای ناتمام.
📌 از نگاه داستاننویسی، فیلم با کمترین دیالوگها، بیشترین «معنا» را منتقل میکند.
حرکات، سکوتها، قابهای بسته و رنگهای سرد، به اندازهی یک رمان بلند حرف دارند.
و این یعنی قدرت روایت تصویری، جایی که نویسنده باید یاد بگیرد از «گفتن» فاصله بگیرد و به «نشان دادن» برسد.
🎭 بازی فرشته حسینی در نقش آهو، دقیقاً همان چیزیست که یک نویسنده باید از شخصیتپردازی بفهمد:
اهو زن پیچیده و پر از راز. زنانگی که گاهی قوی است، گاهی کودک، گاهی بیصدا، و گاهی طغیانگر می شود.
🖋 از دل این فیلم، میشود یاد گرفت که:
گاهی «سکوت» پرحرفترین دیالوگ است.
روایتهای ساده، اگر صادق باشند، در عمق جان مینشینند.

💡 اگر عاشق روایت باشی، آهو را که ببینی، خواهی دانست که بعضی قصهها، برای فریاد زدن ساخته نشدهاند.قصه ها نوشته می شوند آهسته و عمیق مثل خود زندگی.
📚 اگر فیلم را دیده ای، برایم بنویس کدوم لحظهاش در عمق جانت نشست.
و اگر هنوز فیلم را ندیدی، پیشنهاد میکنم یه شبِ ساکت بنشین پای این فیلم.