تا حالا کسی رو دیده اید که موفق شده و بگوید من هیچ ریسکی نکردم!!!!!!!
وقتی میخواهید از پیله درونتان یا حاشیه امن تان بیرون بیایید، می بایست کاری انجام بدهید. این به معنای این است که قدرت ریسک مان را بالا ببریم.
وقتی در حاشیه امن هستیم، مغز اجازه نمی دهدکه حرکتی کنیم و کاری انجام بدهیم. هزار جور بهانه برایمان سرهم می کند تا پشیمانت نکند دست بردار هم نیست.
اما چرا ریسک کردن؟
ریسک یک مفهوم انتزاعی است. از سالیان گذشته در زندگی انسان ها قد علم کرده است. آن زمان که نیاکان غار نشین ما برای شکار از غار خارج می شدند یعنی قدرت ریسک داشتند.
امروز هم وقتی از خانه بیرون می آییم، به نوعی ریسک می کنیم. ریسک به معنای شجاعت به آغوش کشیدن خطراست.
ریسک کردن جزء مهارت های زندگی است. هرکس میتواند بنا به نیازش این مهارت را در خود نهادینه کند. این مهارت در بسیاری از مراحل زندگی میتواند مفید باشد. یک جاهایی هم سکوی پرتاب به سوی موفقیت است.
ریسک کردن باعث تغییر زندگی می شود.
راه های قدیمی و گذشته برایمان نتایج جدید و متفاوت رقم نمی زنند.
هنگام ریسک کردن خیلی چیزها را یاد می گیریم.
در هر صورت سود می بریم و به نفع مان تمام می شود حتی اگر شکست بخوریم.
فقط انجامش بده " just do it"