همین حالا که این متن را مینویسم، در حال شنیدن پادکستی از زندهیاد عباس معروفی هستم؛ یکی از نوبسندگان سرزمینمان که چه زیبا از «ارتباط» و «عشق» سخن گفته است.
نگاهش برایم تازه و جذاب بود؛ حرفی که مستقیم به دلم نشست.
من هم تعریف سادهای برای عشق دارم:
عشق یعنی دیدن و دیده شدن.
اگر معلمی را ببینی اما او تو را نبیند، عشقی شکل نمیگیرد. عشق زمانی آغاز میشود که هر دو، چشم در چشم هم بگذارند؛ من تو را ببینم و تو مرا ببینی.
نویسنده و خواننده هم چنیناند؛ اگر نویسنده خوانندهاش را نبیند، حلقه الفت کامل نمیشود. وقتی مینویسم، به چیزی جز جریان کلمات فکر نمیکنم. اما وقتی اثر منتشر شد، من یک سوی متن ایستادهام و خواننده در سوی دیگر؛ و هر چه میانمان میگذرد، حاصل همین «دیدن» است.
شاید نوشتن و خواندن، در نهایت، فقط بهانهای باشد برای نزدیکتر شدن و برای جبران فاصلهای که زندگی بین ما گذاشته است.
فاطمه داداشی
🆔 @donyaye_nevisandegi
