فاطمه داداشی
فاطمه داداشی
خواندن ۲ دقیقه·۳ روز پیش

قدم‌های کوچکی به سوی زندگی بزرگ

رویا زنی سی‌ساله و مادر دو فرزند بود. او روزهایش را با انجام کارهای خانه، رسیدگی به بچه‌ها و تلاش برای راضی نگه داشتن دیگران سپری می‌کرد، اما وقتی شب‌ها سرش را روی بالش می‌گذاشت، احساسی خفه‌کننده به سراغش می‌آمد: انگار خودش در این زندگی جایی نداشت

قدم‌های کوچکی به سوی زندگی بزرگ
قدم‌های کوچکی به سوی زندگی بزرگ


یک روز، یکی از دوستانش او را به یک جلسۀ کوچینگ رشد فردی دعوت کرد. رویا با تردید و کمی کنجکاوی قبول کرد. وقتی او را دیدم گفتم:
"اینجا نیومدی که کسی چیزی به تو یاد بده. اومدی که خودت را بشناسی."

در اولین جلسه ازش پرسیدم: "بزرگ‌ترین آرزویت چیست؟"
لحظه‌ای سکوت کرد و گفت آرزو!!!!! او حتی یادش نمی‌ اومد آخرین بار کی به آرزوهاش فکر کرده. بعد از مکثی کوتاه گفت: "می‌خوام حس کنم زندگی‌ برای خودم هم معنا داره."

لبخندی زدم و گفتم: "پس قدم اول این است که ببینیم چه چیزی تو رو از معنا دور کرده."

در جلسات بعد رویا شروع به شناسایی باورهایی کرد که او را در بند نگه داشته بود. مثل اینکه "من باید همه رو راضی نگه دارم" یا "وقت برای خودم اتلاف است."
از او خواستم باورهاش رو بازبینی کنه و جای اون ها رو با افکاری سازنده‌تر پر کنه.

او یاد گرفت که روزانه زمانی رو به خودش اختصاص بده، حتی اگر ۱۰ دقیقه باشه.
یک روز کتاب خوندن، روز دیگه پیاده‌روی، گاهی فقط در سکوت می نشست و فکر می کرد.

روز ی که از او خواستم تا هدفی برای خودش مشخص کنه و چیزی که همیشه آرزوش رو داشته انجام بده، گفت "من همیشه دوست داشتم طراحی کنم، اما هیچ‌وقت وقتش رو پیدا نکردم."

گفتم: "پس وقتش رو پیدا کن. با قدم های کوچیک شروع کن."
تصمیم گرفت هر شب قبل از خواب ۱۵ دقیقه طراحی کنه. روزها گذشت و خطوط ساده‌ی او به طرح‌های زیبایی تبدیل شدند برای اولین بار بود که احساس کرد که چیزی متعلق به خودش دارد.

کم‌کم کوچی تغییرات بیشتری رو تجربه کرد. او یاد گرفت که "نه" گفتن رو تمرین کنه، از وقتش بهتر استفاده کنه،  با اعضای خانواده درباره نیازهای خودش صحبت کنه.
هر قدم کوچکی که برمی‌داشت به کوچی اعتمادبه‌نفس بیشتری می‌داد.

در پایان دوره‌ی کوچینگ از کوچی پرسیدم "حالا چه حسی داری؟"


لبخندی زد و گفت: بالاخره یاد گرفتم راننده‌ی زندگیم باشم، نه فقط مسافر."

کوچینگ سفر این کوچی به سوی زندگی‌ای بود که نه با آرزوهای دیگران بلکه با خواسته‌های خودش تعریف می‌شد. زندگی‌ که هر لحظه از اون ارزشمند بود.

موفقیتزندگیزنانگیکوچینگ زندگیروانشناسی
مربی و مدرس مهارت های فن بیان و سخنرانی، هوش کلامی | نویسنده چهار جلد کتاب در حوزه روانشناسی|مشاور و کوچ رشد فردی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید