🐸قورباغه به کانگورو گفت: «هر دو میتوانیم بپریم، پس اگر ازدواج کنیم، بچهی ما میتواند از کوهها یک فرسنگ بپرد! اسمش را بگذاریم "قورگورو".»
کانگورو گفت: «چه فکر جالبی! اما بهتر است اسمش را بگذاریم "کانباغه".»
آنها آنقدر بر سر اسم بحث کردند که در نهایت، قورباغه گفت: «دیگر دلم نمیخواهد با تو ازدواج کنم.»
کانگورو هم گفت: «بهتر!» و پرید و رفت.
آنها هیچوقت ازدواج نکردند، بچهای هم نداشتند که بتواند از کوهها بجهد. فقط به خاطر یک اسم...
چند بار پیش آمده که اختلافات کوچک، فرصتهای بزرگ را از ما گرفته باشند؟
🤷♂کوزهی باورهای ما
هر آدمی درون خود کوزهای دارد که با عقاید، باورها و دانشی که از محیط میگیرد، پُر میشود. اما اگر این کوزه روزی لبریز شود، یادگیری متوقف میشود. نه اینکه نتواند، دیگر نمیخواهد چیزی بیاموزد! در نتیجه، تفکر را کنار میگذارد و با تعصب از باورهایش دفاع میکند.
اما انسانِ غیرمتعصب، همیشه در حال پر کردن و حتی تغییر محتویات این کوزه است.
⚡️ اگر مدتیست افکارتان تغییر نکرده، بدانید که این مدت فکر نکردهاید. آب راکد میگندد!
به قول نیچه: «باورهای غلط از حقایق خطرناکتر و ویرانکنندهترند.»
✍️ شما چطور؟ آخرین بار کی به باورهای خودتان شک کردید؟

فاطمه داداشی