مدتی پیش بانوی جوانی برای مشاوره به من مراجعه کرد که مدتها بود از عدم تمرکز شدید رنج میبرد. هر کاری که شروع میکرد، ذهنش از هم میپاشید. کتابی که میخواند نیمهکاره میماند، کارهای روزانهاش را فراموش میکرد و در مکالمات، حواسش پرت میشد. انگار ذهنش جای آرامی نداشت.
پزشکان بارها او را معاینه کرده بودند. آزمایشها و تستهای شناختی نشان میداد که از نظر جسمی سالم است، اما مشکل همچنان باقی بود. کمکم احساس میکرد دارد کنترل زندگیاش را از دست میدهد.
❇️در جلسات کوچینگ، به او کمک کردم تا ریشهی این عدم تمرکز را پیدا کند. زمانی که با تکنیکهای خودکاوی به گذشته سفر کرد، لحظهای را به یاد آورد که همه چیز از همانجا شروع شده بود: دورهای از زندگی که احساس میکرد نادیده گرفته شده و در تصمیمهای مهم زندگی، صدایش شنیده نمیشود.
⭕️این احساس سالها در ذهنش دفن شده بود، اما ذهن، آن را فراموش نکرده بود. مثل یک صدای زمینهای همیشه در گوشهی فکرش نجوا میکرد و اجازه نمیداد در لحظهی حال حضور داشته باشد.
✨بعد از این آگاهی، روند کار ما تغییر کرد. او یاد گرفت که احساساتش را بدون ترس بیان کند، از حق خودش دفاع کند و ذهنش را از صداهای کهنهی گذشته پاک کند. نتیجه؟ 💯تمرکزش بازگشت، کارهای نیمهتمامش را به پایان رساند و مهمتر از همه، دوباره خودش را پیدا کرد.
😔گاهی عدم تمرکز، فقط یک مشکل ساده نیست. شاید نشانهای باشد که ذهن تو دارد سعی میکند چیزی را به یادت بیاورد. اگر حس میکنی ذهنت جای آرامی نیست، شاید وقتش رسیده که به صدای درونت گوش بدهی.
💡 اگر تو هم درگیر ذهن شلوغ، حواسپرتی و عدم تمرکز هستی، من اینجا هستم تا کمکت کنم. یک گفتوگوی واقعی، میتواند مسیر زندگیات را تغییر دهد.
فاطمه داداشی
کوچ مهارتهای ارتباطی و رشد کسب کار