دیروز آماده میشدم برم مسجد که یهو یادم افتاد که برادرم ممکنه برای تولدم واسم یه اورکت بخره، یا یه لباس!
رفتم به مامانم گفتم ...
با قیافهای که همزمان میشد دید خیلی هم موافق نیست و با تعجب خاصی از خودش(یا شاید از من) میپرسید این کجاش خوشحالی داره :/ ... گفت: چرا؟ گفتم: خودش گفت. گفت: خب شاید چیزی گرفت که خوشت نیومد ... بهتر نیس پولشو بهت بده؟😁
با پولش خیلی هم مخالف نبودم ولی خب بنظرم ... قشنگی هدیه یه جاهایی به اینه که ندونی چیه! و اینکه مهم اینه که چه کسی اونو بهت میده! //مثلا ... !)
چه اهمیتی داره اون چی میگیره؟ وقتی من میدونم با چه نیت و هدفی پولشو برای خوشحال کردن من خرج کرده؟ :) درحالی شاید خودش بهش احتیاج داره🙃
نمیدونم اسمشو چی بزارم ولی دوست دارم به چیزای مختلف اینجوری نگاه کنم ...
یا مثلا وقتی عکس میگیرن، خالم میگه: همه با نظم ... تو اینکارو کن ... بلند نخند ... نگاها اینور ... لبخند آرومی بزن و ...
منم بهش میگم خاله جان تمام خاطه عکسا به مسخره بازیا و سادگیاشه ... مگه میخوایم عکس پرسنلی بگیریم😅
شما ببین از کی عکس میگیری نه اینکه چطور قهقهه میزنه یا گوشه لپش کیک چسبیده یا نه یا اینکه سیس گنگی داره یا چی ...
شما چطور فک میکنید؟
پ.ن: البته این نظرم درمورد همه هدیهها نیست ... مثلا وقتی قراره طلای عروسی یه دخترو بخرن فک میکنم بهتره همون دوتا جوون خودشون با بودجهای که دارن برن خرید تا اینکه خانواده پسر از خودشون چیزی بخرن، حالا عروس بپسنده یا نه یا چی ...
پ.ن2: ممنون از یلدای روشن بخاطر ایدش!
پ.م3: وقتی عنوان خوب به ذهنت نمیرسه😁😅