افسوس!افسوس!
چقدر حرف داشتهام که نگفتهام،ننوشتهام!
چقدر لبریز هستم از قهقهای شنیده نشده،اشکهای نریخته،احساسات بروز داده نشده،فریادهای نزده.
تشنهام.تشنه سکوتی محض در تنهایی مطلق.
قلمی داشته باشم.بگویم،بنویسم.
قهوهام را که بنوشم،باز بنویسم،باز بگویم.
گاه بخندم، بنویسم.
گاه بگریم، بنویسم.