دماغهای خود را تیز کرده بودم تا در مسیر برگشت از پیادهروی شبانه بتوانم از بوی درخت قدیمی و تناور گلابریشم کوچه نزدیک خانهمان لذت بیشتری ببرم و در همان حال به مشاهداتم حین مسیری که امشب طی کرده بودم فکر میکردم ناگهان صدای جیغ دختری که مادرش را به آرامش دعوت میکرد اوقاتم را تلختر کرد.همین چند دقیقه قبل بودکه در انتهای خیابان با خانم آشنایی و خواهرشوهرش مواجه شده بودم در حالی که احوال مناسبی نداشت و بخاطر درد معده تازه از مطب به خانه برگشته بودند.نگرانشان بودم میدانستم این روزها در خانوادهشان که از وضعیت مالی بسیار خوبی برخوردار هستند حواشی زیادی وجود دارد.در درگیری ورود کردهاند که اصلا نیازی به مداخله آنها نبود و فقط از روی غرور به آن دامن زده و امروز مثل باتلاقی در آن بحران گیر افتادهاند و همین مساله حال خانوادهشان را خراب کرده و امنیت و آرامششان را بههمریخته است.تقریبا اکثر بانوان خانه به دلیل استرس و نگرانیهای موجود همیشه در حال تشویش و اضطراب به سر برده که قائدتا آنها را با بیماریهای روحی،روانی و جسمی مختلفی درگیر کرده است. زمانی که ازآنها جدا شدم دقایقی قبلتر را به یادآوردم که در ابتدای مسیر پیادهروی با صحنه زیبایی روبهرو شده بودم که زنی با دو فرزندش در حال آبیاری درختچههای بیرون حیاطشان بوده و هر از گاهی بر روی همدیگر آبپاشی میکردند. کمی آنطرف تر نیز پسری ذوق زده توجهم را جلب کرده بود که با شوق ولحن کودکانه سوار بر دوچرخه قدیمی و کهنه،آبنباتش را به پدر و مادرش که در حال تزیین مینیبوسی برای فروش فلافل بصورت سیار بودند نشان میداد.روی مینیبوس نقشهایی از ساندویچ طراحی شده بود و کلمه مینیبوس فلافل که بصورت بزرگ روی بدنه به چشم میخورد نگاه هر بینندهای را به خود جلب میکرد و من را به اندیشه فرو برده بود که زندگی در جامعه امروز با این تورم و گرانیهای اخیر برای قشر متوسط واقعا سخت و مشکل شده است.
نگرانی و کنجکاوی باعث شده بود قدمهایم را کمی آهستهتر بردارم،پایان زودهنگام داد و بیداد در آن خانه نشان میداد احتمالا مداجله مادر و فرزندی بوده و من خوشحال که مساله حادتری اتفاق نیفتاده به مسیرم ادامه دادم در حالی که عمیقا با خودم فکر میکردم پول سرمایه است ولی ثروت نیست.ثروت یعنی دارا بودن سرمایههای معنوی و مادی.چه بسیار خانوادههایی را میشناسم که اوضاع مالی بسیار خوبی داشته ولی از زندگیشان رضایتی ندارند و بدون اهداف مشخصی ،دچار روزمرگی شده و لذتهایشان دوامی ندارد.و البته خانوادههای بسیاری را مشاهده کرده که با درامد اندک، زندگی بابرنامه و خوبی را برای خودشان رقم زدهاند.
سرمایههایی مانند روابط عمومی مناسب،برنامه ریزی در درامدها و هزینهها،حضور پررنگ عشق و علاقه در خانواده،شخصیت و وجههاجتماعی مناسب،آموزش و یادگیری علوم و دانشهای جدید ،میتواند به ثروتمند بودن هر خانوادهای منجر شده و زندگی خوب و شادی را برای آنها به ارمغان داشته باشد.
ثروتمن بودن هنر است.یعنی بتوانی با داشتههای امروزت از زندگیت لذت برده و البته در راستای رشد و توسعه داشتهها(مادی و معنوی) تلاش مداومی انجام داده به نحوی که لذتبردن اززندگی امروزمان را بخاطر رسیدن به زندگی پرزرق و برق دیگران فدا نکنیم.
هنر خوب زندگی کردن موهبتی الهی و مبتنی بر شخصیت و شعور اجتماعی هر فرد است.هر فرد میتواند تاثیر بسزایی در کیفیت زندگی خود و خانوادهاش داشته باشد.مشاهده زندگی تجملاتی و پرزرق و برق امروزی میتواند به کانون خیلی از خانوادهها آسیب جدی وارد نماید.خیلی از افراد باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه میکنند بدون اینکه بدانند جوهره و باطن زندگی آنها چگونه است.اگر اینگونه افراد بدون در نظر گرفتن نعمتها و داشتههای خود به این مقایسه ادامه دهند، موجب دلزدگی، یاس و ناامیدی در خود و نهایتا خانواده خود خواهند شد و لذت از این خانواده دور و دورتر خواهد شد.
پس بر ماست که با نگاه به خود و نعمتهای امروزمان همیشه شکرگذار بوده و نهایت لذت از زندگیمان را ببریم.روزها در حال گذر هستند و کشتی روزگار منتظر هیچکس نمیماند.این ما هستیم که باید با درک و شناخت از فلسفه زندگی،قدر این روزها را دانسته و نهایت استفاده از زمان حال را ببریم و البته همیشه با برنامهریزی مناسب در جهت توسعه تمام جوانب زندگیمان، حداکثر تلاش خود را انجام دهیم.
احسان رحیمی
21 تیر1399