
خیلی از ما ماشین لباسشویی توی خونه داریم که با اینکه همسن خودمونه ولی هنوز کار میکنه و گوشی نوکیای قدیمی در کشوی که اگه روشنش کنیم هنوزم زنگ میخوره. یا تیشرتی که بعد سالها استفاده و شستشو هنوز هم فرم خودش رو حفظ کرده. در حالی که مدام به تعمیرکار برای تعمیر وسایلی که ظرف چند سال گذشته خریدیم مراجعه میکنیم. اما چرا؟ آیا واقعا محصولات قدیمی عمر و دوام بیشتری داشتن؟ در این نوشته تلاش کردم این موضوع رو بررسی کنم ببینم اون پشت واقعا چه خبره
زندگی امروزی ما کلاً با همین وسایلی که دور و برمون هستن گره خورده؛ از ماشینی که سوارش میشیم و میریم سر کار، تا لوازم خونه که کارامون رو راحت میکنن و لباسایی که میپوشیم. این تغییر هم کلی تأثیر گذاشته، هم روی جیبمون، هم روی محیط زیست و هم روی اعتمادی که به برندها داریم.
از نظر محیط زیستی، طولانی کردن عمر یه محصول، پایه و اساس پایداریه. این کار مستقیماً باعث میشه زباله کمتری تولید بشه، منابع طبیعی کمتری مصرف بشه و انرژی کمتری برای ساخت محصولات جدید هدر بره. این دقیقاً همون چیزیه که اقتصاد چرخشی (Circular Economy) دنبالشه؛ یعنی محصولات و مواد رو تا جایی که میشه تو چرخه استفاده نگه داریم، مثلاً با تعمیر، بازسازی یا استفاده دوباره. اینجوری از اون مدل «بگیر-بساز-دور بنداز» که اصلاً پایدار نیست، فاصله میگیریم. مثلاً، بازسازی قطعات میتونه مصرف انرژی رو تا ۸۰ درصد کم کنه، در مقایسه با ساختن یه چیز کاملاً جدید. این رویکرد برای حل مشکلات جهانی مثل کمبود منابع و آلودگی محیط زیست خیلی حیاتیه.

در قرن بیستم، کالاهای مصرفی با هدف ماندگاری بالا طراحی میشدند. در دوران شکوفایی اقتصادی پس از جنگ جهانی، تقاضا برای کالاهای بادوام افزایش یافت تا نیاز طبقه متوسط رو به رشد را تأمین کند. قیمت بالای کالاها نسبت به درآمد متوسط، به معنای انتظار مصرفکنندگان برای ماندگاری طولانی محصولات بود. خودروها، لوازم خانگی و لباسها از مواد مقاوم ساخته میشدند و عمر مفید آنها گاهی تا چند دهه ادامه داشت.
اما با نزدیک شدن به پایان قرن بیستم، جهانی شدن و تولید انبوه، بازار کالاهای مصرفی را متحول کرد. شرکتها سودآوری بیشتری در چرخه عمر کوتاهتر محصولات یافتند و به جای استفاده طولانیمدت، روی جایگزینی مکرر تأکید کردند. پیشرفت سریع تکنولوژی نیز باعث شد محصولات از نظر تکنولوژیکی سریعتر از آن که به لحاظ فیزیکی فرسوده شوند، منسوخ شوند.
داستان دوام محصولات تو صد سال گذشته حسابی عوض شده؛ از دورهای که وسایل محکم و قابل تعمیر بودن، رسیدیم به دورهای که همه چی زود به زود عوض میشه و عمر کوتاهی داره.
اوایل تا اواسط قرن بیستم، هدف اصلی برای کالاهای مصرفی، محکم بودن و عمر طولانی بود. محصولات معمولاً از مواد محکم و قابل تعمیر مثل فلز، چوب، پارچه و چرم اصل ساخته میشدن. تو فرآیند تولید هم اغلب صنعتگرهای ماهر دخیل بودن که به خاطر اعتبار کاریشون، وسایلی رو میساختن که برای استفاده طولانی مدت طراحی شده بودن. تعمیر کردن هم یه کار عادی و مورد انتظار بود، نه یه استثنا. تو اون دوره، لوازم خانگی ۳۰ تا ۵۰ سال عمر میکردن و کفش یا کت و شلوارهای دستدوز شاید حتی تا صد سال هم دوام میآوردن. انتظار این بود که یه خرید مهم، برای دههها به یه خانواده خدمت کنه و حتی نسل به نسل منتقل بشه.
جالبه که ظهور تولید انبوه تو قرن بیستم، اولش این تعهد به دوام رو از بین نبرد. برعکس، حتی به بهتر شدن یکنواختی و کیفیت کمک کرد. اصول مثل تخصصی شدن کار، تقسیم کار و استانداردسازی قطعات قابل تعویض، باعث شد تولید با سرعت بالا و هزینه کمتر انجام بشه، در حالی که کنترل کیفیت هم بهتر میشد. دقت ذاتی ماشینها، که خودشون هم اغلب از فلزات با دوام ساخته شده بودن، باعث میشد محصولات یکنواخت و دقیق باشن که حتی میتونست به طول عمرشون اضافه کنه. این یعنی «مهارت تو خود ابزار ساخته شده بود»، و این امکان رو فراهم میکرد که همه به کالاهایی دسترسی داشته باشن که هم مقرون به صرفه بودن و هم قابل اعتماد. این دوره، زمینه رو برای یه جامعه مصرفگرا فراهم کرد که توش کیفیت، فقط یه کالای لوکس نبود، بلکه در دسترس همه بود. نکته اصلی تو این دوره این بود که استانداردسازی و تولید دقیق، وقتی با تمرکز روی کیفیت ثابت انجام میشد، واقعاً میتونست دوام رو بیشتر کنه. این با تصور رایج که «چیزای قدیمی بهتر بودن چون دستساز بودن» فرق داره و نشون میده که عامل اصلی، نیت پشت فرآیند تولید بوده.
گسترش توافقنامههای تجارت بینالمللی، پیشرفت تو لجستیک و اتصال دیجیتالی گسترده، صنعت تولید رو در سطح جهانی متحول کرد. کسبوکارها شروع کردن به فعالیت فراتر از مرزهای ملی، و برای به حداکثر رسوندن کارایی و کاهش شدید هزینهها، مواد اولیه و نیروی کار رو از نقاط مختلف دنیا تأمین میکردن. این رویکرد جهانیشدن، رقابت رو شدیدتر کرد و شرکتها رو مجبور کرد برای بقا تو یه بازار به شدت رقابتی، سریعاً نوآوری کنن و خودشون رو وفق بدن. تمرکز گسترده روی کاهش هزینه تو این بازار جهانیشده، اغلب منجر به سازش تو کیفیت مواد یا تکنیکهای ساخت میشد که مستقیماً روی دوام ذاتی محصولات تأثیر میذاشت. مشکل خود تولید انبوه نبود، بلکه انگیزههای اقتصادی بود که این تولید رو هدایت میکرد؛ وقتی هدف اصلی از کیفیت ثابت به دستیابی به کمترین هزینه مطلق و بیشترین حجم تغییر کرد، دوام محصول اغلب به عنوان نتیجه مستقیم این تغییر، آسیب دید.

گسترش فناوریهای دیجیتال و استفاده پیچیده از تحلیل دادههای بزرگ، بازارهای مصرف و توسعه محصول رو اساساً تغییر داد. شرکتها به توانایی بیسابقهای برای درک دقیق نیازهای مصرفکننده، بهینهسازی طراحی و ویژگیهای محصول و توسعه استراتژیهای بازاریابی هدفمند دست پیدا کردن. این رویکرد مبتنی بر داده، در حالی که امکان شخصیسازی و کارایی رو فراهم میکرد – مثلاً مدیریت موجودی لحظهای که تقاضا رو پیشبینی میکنه – ناخواسته یا عمداً باعث ایجاد فرهنگ ارتقاء مداوم و چرخههای نوآوری سریع شد، که به خصوص تو بخش الکترونیک خیلی مشهوده. عصر دیجیتال، در حالی که راحتی و اتصال بینظیری رو ارائه میده، ناخواسته یا عمداً محرکهای روانی مصرف رو تقویت کرده. این باعث شده که «میل به نوآوری» نیروی قویتری نسبت به فرسودگی فیزیکی در هدایت چرخههای تعویض برای بسیاری از محصولات باشه. این قابلیت، همراه با پیشرفتهای سریع تکنولوژیکی، جریان ثابتی از محصولات «جدید و بهبود یافته» رو ایجاد میکنه که مستقیماً به «کهنگی روانی» دامن میزنه؛ جایی که مصرفکنندهها تشویق میشن وسایل سالم رو عوض کنن چون دیگه «جدیدترین» یا «بهترین» نیستن، نه به خاطر اینکه واقعاً خراب شدن.
تغییر تو دوام محصولات یکنواخت نیست، بلکه تو دستهبندیهای مختلف محصولات مصرفی، با محرکها و پیامدهای خاص خودش، به شکلهای متفاوتی خودش رو نشون میده.
در دهه ۱۹۷۰، خودروها بسیار محکم و سنگین بودند و از سیستم های مکانیکی مقاوم و حداقل استفاده از قطعات الکترونیکی بهره میبردند.ولی امروزه با وجود پیشرفت در علوم مواد و دقت مهندسی، وابستگی بیشتر به قطعات الکترونیکی و نرم افزارها باعث کاهش دوام عملی خودروها شده است. جایگزینی قطعات فلزی مقاوم با قطعات پلاستیکی سبکتر نیز در کاهش دوام خودروها مؤثر بوده است. خودروهای آلمانی و ژاپنی که به دوام و کیفیت بالا شهرت داشتند، در سالهای اخیر به دلیل افزایش پیچیدگی الکترونیکی و کاهش استفاده از قطعات فلزی، دوام کمتری نسبت به گذشته دارن. البته استراتژی شرکتها هم در این موضوع تاثیرگذاره. مثل مرسدس بنز که از ابتدا تمرکزش روی دوام بوده و BMW که بیشتر روی پرفرمنس تمرکز کرده تا دوام.

به صورت کلی عمر مفید خودروها در دهه ۴۰ میلادی فقط ۸۰ هزار کیلومتر بود، این مقدار در هر دهه نسبت به دهه قبل افزایش یافت تا اینکه در دهه ۲۰۰۰ به ۲۵۰ هزار کیلومتر رسید. استفاده از روغن بهتر، پوشش ضد زنگ و پیشرفت در متالوژی عمر خودروها رو خیلی بیشتر از گذشته کرده، ولی خودروها به دلیل استفاده از سیستمهای الکترونیکی بیشتر و پیچیدگی و تعداد زیاد قطعات نیاز بیشتری به تعمیر و نگهداری پیدا کردن! به ویژه در خودروهای اقتصادی.
برخی از کمپانیها برای کاهش هزینهها در خودروهای اقتصادی کیفیت قطعات رو ظرف دو دهه گذشته کاهش دادن. مثل استفاده نیسان از گیربکس CVT بیکیفیت که در برخی از موارد بیشتر از ۱۰۰هزار کیلومتر دوام نداشت و باعث خرابی گسترده و شکایت گروهی مصرفکنندهها در سراسر دنیا شد.
نیسان در سال ۲۰۰۱ بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار بدهی داشت و از ۴۸ مدل خودرویی که تولید میکرد، تنها ۳ مدل سود دهی داشت. در صورتی که فروش بالایی داشت. با اومدن مدیر جدید کارلوس گون این روند به سرعت تغییر کرد و کمپانی رو به سودهی رسوند. ولی به چه قیمت؟ به قیمت کاهش هزینههای جاری شرکت و کیفیت قطعات (مثل گیربکس) و کاهش بودجه تحقیق و توسعه و پی اون خدشه به اعتبار این برند.
البته برخی معتقدند که خودروسازها توانایی فنی ساخت خودروهایی را دارند که خراب نشوند، اما برای تضمین فروش مداوم و سود حاصل از خدمات پس از فروش از قصد این کار را نمیکنن.
لوازم خانگی نیمه قرن بیستم، مانند یخچالهای Whirlpool یا ماشین لباسشویی آزمایش، به استحکام و سادگی مکانیکی مشهور بودند و چندین دهه کار میکردند. لوازم مدرن، هرچند زیبا، کممصرف و پیشرفتهاند، اما قطعات الکترونیکی آنها اغلب باعث کاهش عمر مفیدشان میشوند. منسوخشدن برنامهریزیشده باعث میشود این لوازم اغلب پس از اتمام گارانتی خراب شوند و مشتریان به جای تعمیر، آنها را جایگزین کنند.

لوازم خانگی قدیمی، به خصوص اونایی که از اواسط قرن بیستم بودن، به خاطر دوام و طول عمر فوقالعادهشون معروفن. اصلاً عجیب نیست که یه یخچال ارج بعد از چند دهه از تولیدش هنوز هم کار کنه. این طول عمر چشمگیر، از یه فلسفه طراحی نشأت میگرفت که تعمیرپذیری رو در اولویت قرار میداد، و از مواد محکمی مثل فلز و قطعات ساده و قابل تعمیر استفاده میکرد. مثال معروف اجاق گاز شش شعله گارلند جولیا چایلد که سال ۱۹۵۶ خریده بود و هنوز هم کار میکنه و تو موزه اسمیتسونیان به نمایش گذاشته شده، کاملاً تعهد اون دوره به کیفیت پایدار رو نشون میده. لوازم خانگی دهه ۷۰ اغلب ۳۰ تا ۵۰ سال عمر میکردن، و با یه تعمیر ساده مثل تعویض یه شلنگ، میتونستن یه دهه یا دو دهه دیگه هم کار کنن.
میانگین طول عمر ماشین ظرفشوییهای مدرن حدود ۹ سال، و یخچالها ۱۳ سال است. این نشوندهنده یه «معاوضه کارایی-دوام» قابل توجه تو لوازم خانگیه. لوازم خانگی مدرن به خاطر کارایی انرژی و آبشون ستایش میشن، که اغلب از کنترلهای الکترونیکی پیچیده و مواد سبکتر ناشی میشه. با این حال، همین نوآوریها اغلب باعث طول عمر فیزیکی کوتاهتر و پیچیدگی بیشتر تعمیر میشن.
در گذشته، لباس و کفش به دلیل استفاده از مواد طبیعی مقاوم مانند چرم و جین دوام زیادی داشتن. شلوارهای جین Levi's دهه ۱۹۶۰ یا کفشهای چرمی یه سرمایهگذاری محسوب و معمولاً تعمیر میشدن.

امروزه صنعت مد سریع، با پارچههای مصنوعی ارزان و چرخه تولید سریع، بازار را در اختیار داره و مصرفکنندگان را به جایگزینی مکرر محصولات تشویق میکنه. برندهایی مثل Zara و H&M باعث شدن عمر مفید لباس از چند سال به چند ماه کاهش یابه. مواد مصنوعی، دوخت ضعیف، و روند مد سریع باعث این کاهش شدهاند.
مد سریع عمدتاً به مواد مصنوعی ارزانتر مثل پلیاستر متکیه، که ذاتاً از الیاف طبیعی مثل پنبه یا پشم، که از نظر تاریخی تو تولید لباس رایجتر بودن، دوام کمتری دارن. این مواد مصنوعی مستعد پرز دادن، کش آمدن و از دست دادن شکل خودشون بعد از چند بار شستشو هستن، و نکته مهم اینه که زیستتخریبپذیر نیستن.
سالانه ۸۵ درصد از منسوجات تو آمریکا به محلهای دفن زباله میرن، که به طور قابل توجهی به آلودگی محیط زیست و زباله کمک میکنه. محرک اصلی مد سریع، واکنش سریع به ترندهاست، و این سرعت تولید مستقیماً نیاز به استفاده از مواد ارزانتر و ساخت با کیفیت پایینتر رو ایجاب میکنه. این مدل اقتصادی به صراحت دوام رو فدای سرعت و هزینه کم میکنه
برندهای لوکس، با تأکید بر مهارت دقیق، طراحی بیزمان و دوام ذاتی، میتونن الگوهای مصرف پایدارتری رو تشویق کنن. کالاهای گرانقیمت اغلب طول عمر واقعاً بیشتری دارن و معمولاً به روشهای مسئولانهتری از نظر محیط زیستی دور انداخته میشن، مثل فروش دوباره یا اهدا. این نشوندهنده نقش دوگانه درک برند در هدایت دوامه. برای مد سریع، درک برند مربوط به مد روز بودن و مقرون به صرفه بودنه که منجر به یکبار مصرف شدن میشه. برای برندهای لوکس، مربوط به اعتبار و مهارت ساخت هست که ذاتاً به معنای دوامه. بنابراین، استراتژی برند یه اهرم قدرتمند برای تأثیرگذاری بر دوام محصوله؛ برندها میتونن یا از میل به نوآوری برای هدایت تعویض سریع استفاده کنن یا از جذابیت کیفیت و مهارت ساخت برای ترویج طول عمر استفاده کنن، که در نهایت انتظارات مصرفکننده و طول عمر محصول رو شکل میده.
مواد مدرن مانند پلاستیک و کامپوزیتها ارزانتر و منعطفترند اما دوام کمتری دارند. استفاده گسترده از قطعات الکترونیکی نیز محصولات را آسیبپذیرتر و مستعد منسوخشدن کرده است. با رشد سریع نوآوری سرعت قابلیتهای جدید در محصولات بیشتر شده و کاربران میل به استفاده از آخرین فناوری و قابلیتها رو دارند. همین باعث افزایش سرعت ارائه نسخههای جدید محصولات شده
فرهنگ مصرف امروز بر تازگی مداوم و رضایت فوری تأکید داره. بازاریابی بر ویژگیهای جدید و تغییرات ظاهری تمرکز میکنه و مصرفکنندگان را به جایگزینی مکرر محصولات ترغیب میکنه. مثل استفاده از جدیدترین نسخه آیفون حتی در صورتی که فرق چشمگیری با نسخه قبلی نداشته باشه.
طراحی آگاهانه محصولات با عمر محدود (منسوخشدن برنامهریزیشده) به سود شرکتها است، زیرا مصرفکنندگان را وادار به خرید مجدد مداوم میکنه. برخی ادعا دارند که شرکتهای سازنده موبایل و لپتاپ نیز با آپدیتهای نرمافزاری از قصد سرعت دستگاهها را کاهش میدهند تا کاربران مجبور به خرید محصولات جدید شوند.
شما اگه به سرای ایرانی و شهر لوازم خانگی مراجعه کنید محصولاتی ساخت ایران با لوگوی برندهای آلمانی و ژاپنی! میبینید که با قیمت بالا ولی اقساطی به فروش گذاشته شدن. و هیچ نظارتی هم روشون نیست. در واقع این فروشندهها و زنجیره تامینی که ایجاد کردن دارن به خلق پول بانکها کمک میکنند. و مصرفکننده که هم پول نقد کافی برای خرید نداره، مجبور به خرید یه جنس بیکیفیت با دو برابر قیمت واقعی اون میشه.
افزایش آگاهیهای زیستمحیطی باعث ایجاد مقرراتی مانند «حق تعمیر» شده است که به مصرفکنندگان اجازه میده تا محصولات خود را آسانتر و ارزانتر تعمیر کنند.
کشورهایی مانند آلمان، ژاپن و سوئد معمولاً محصولاتی با دوام بالاتر تولید میکنند، در حالی که کشورهایی مانند چین، هند و بنگلادش اغلب محصولات ارزانتری با دوام کمتر تولید میکنند.
فراتر از ابتکارات ملی، نهادهای نظارتی بینالمللی هم گامهای مهمی برمیدارن. مقررات طراحی زیستمحیطی برای محصولات پایدار (ESPR) اتحادیه اروپا، که در جولای ۲۰۲۴ لازمالاجرا شد، سنگ بنای این رویکرده. ESPR تقریباً همه محصولات فیزیکی رو پوشش میده و الزامات طراحی زیستمحیطی مربوط به دوام، قابلیت استفاده مجدد، قابلیت ارتقا و تعمیرپذیری رو تقویت میکنه. همچنین هدف اون، افزایش امکان نگهداری و بازسازی محصوله. یکی از ویژگیهای کلیدی ESPR، معرفی «پاسپورت دیجیتال محصول» است که اطلاعات قابل اعتماد و استاندارد شدهای رو در مورد عملکرد فنی محصول، مواد، فعالیتهای تعمیر، قابلیتهای بازیافت و تأثیرات محیط زیستی چرخه عمر اون ارائه میده. هدف این شفافیت، امکان تصمیمگیری آگاهانه مصرفکننده و تسهیل چرخشی بودن در سراسر زنجیرههای تأمین است. این مقررات همچنین شامل ممنوعیت تخریب برخی محصولات مصرفی فروخته نشده است که به ویژه صنعت نساجی رو تحت تأثیر قرار میده.
کاهش دوام محصولات در کوتاهمدت میتونه به نفع اقتصاد باشه زیرا تقاضا را افزایش میده، اما در بلندمدت به دلیل افزایش ضایعات و کاهش اعتماد مصرفکننده، به ضرر اقتصاد خواهد بود.

Planned obsolescence یا برنامهریزی برای فرسودگی زودهنگام، یک استراتژی طراحی و تولید است که در آن کالاها بهگونهای ساخته میشوند که زودتر از حد معمول خراب شن یا از نظر ذهنی و ظاهری از مد بیفتند یا ارتقاءپذیری و تعمیر اونا سخت و غیرممکن شه. تا مصرفکننده مجبور به خرید دوباره شه. این استراتژی چرخه مصرف رو کوتاه میکنه و باعث سود بیشتری برای شرکت میشه.
کهنگی برنامهریزیشده به شکلهای مختلفی خودش رو نشون میده. «دوام ساختگی» شامل کوتاه کردن عمدی طول عمر فیزیکی یه محصول قبل از عرضه به بازار، با طراحی اون برای خراب شدن سریع است، مثلاً با استفاده از مواد نامرغوب تو قسمتهای حیاتی (مثل پیچهای فلزی نرم، قطعات پلاستیکی ارزان) یا چیدمان نامناسب قطعات که فرسودگی رو تسریع میکنه. مثالها شامل چرخدندههای پلاستیکی شکننده تو اسباببازیهای بچهها که به راحتی میشکنن، یا باتریها و صفحهنمایشهای شکننده تو گوشیهای هوشمند که نیاز به تعویض مکرر دارن.
در قلب بسیاری از تصمیمات مربوط به دوام، یه «معاوضه هزینه-کیفیت» اساسی وجود داره. بهبود کیفیت محصول اغلب مستلزم مواد گرانتر، نیروی کار ماهرتر، آزمایشهای گسترده و زمان توسعه طولانیتره، که همه اینها مستقیماً هزینههای تولید رو افزایش میدن. تقاضای بازار و فشارهای رقابتی به شدت روی این تعادل تأثیر میذارن؛ تو بازارهای بسیار رقابتی، شرکتها ممکنه قیمتهای پایینتر رو برای به دست آوردن سهم بازار در اولویت قرار بدن، که اغلب منجر به سازش تو کیفیت و در نتیجه، دوام میشه. مثل شورای رقابت که با قیمتگذاری دستوری سایپا و ایرانخودرو رو وادار به کاهش قیمت خودرو کرده، در حالی به دلیل زیانده بودن این شرکتها و نبود مدیریت کارآمد مجبور به کاهش کیفیت ماشینهای تولید شده هستند.
تغییر گسترده از فلز به پلاستیک تو بسیاری از محصولات مصرفی، یه مثال بارز از این معاوضهست که به دلیل مقرون به صرفه بودن پلاستیک، وزن کمتر و سهولت تولید، حتی اگه دوام طولانیمدت اونها تو برخی کاربردها گاهی اوقات از فلز پایینتر باشه، اتفاق میفته.
۱. دوام ساختگی (Contrived Durability): کالا طوری طراحی شده که بعد از مدت خاصی خراب یا ناکارآمد شود.
مثال: تعمیرپذیری پایین و باتریهای غیرقابلتعویض باعث شده عمر گوشی ها به ۲ تا ۳ سال برسه.
۲. کهنگی سیستماتیک (Systemic Obsolescence): تکنولوژی یا نرمافزار جدید باعث میشه دستگاه قدیمی دیگر کار نکنند.
مثال: شرکتها با آپدیتهای نرمافزاری باعث کاهش عملکرد دستگاههای قدیمیتر میشن (مثل مورد افشاشده در مورد Apple). یا به دلیل عدم دریافت بهروزرسانیهای جدید سیستم عامل، قادر به اجرای بسیاری از اپلیکیشنهای جدید نیستند. این عدم پشتیبانی، عملاً گوشی را از نظر کاربری "منسوخ" میکنه، حتی اگر سختافزار اون سالم باشد.
۳. کهنگی ادراکی (Perceived Obsolescence): کاربران حس میکنند محصول قدیمی یا از مد افتاده است. شرکتهای خودروسازی هر ساله مدلهای جدیدی از خودروها را با تغییرات جزئی در ظاهر (مانند تغییر طراحی چراغها، جلوپنجره یا رنگهای جدید) و یا اضافه کردن چند آپشن کوچک معرفی میکنند. این در حالی است که موتور و ساختار اصلی خودرو ممکن است سالها تغییری نکرده باشه.
مثال: پراید و ۲۰۶ که هر کدوم ۴۰ تا فیسلیفت مختلف دارند که هر سال کیفیت اونا از درون کم و ظاهرشون بهروز میشه

۴.کهنگی برنامهریزی شده از طریق تاریخ (Dated Obsolescence): تولیدکننده عمداً عمر قطعهای خاص را محدود میکند.
مثال: تراشههای کارتریج پرینتر که بعد از X بار چاپ، جوهر را قفل میکنن. این کار باعث میشود کاربر مجبور به خرید کارتریج جدید شه، حتی اگر کارتریج قبلی هنوز قابل استفاده باشه. این یک نمونه واضح از کهنگی برنامهریزی شده است که مستقیماً بر اساس یک "تاریخ" یا "تعداد استفاده" معین اعمال میشود

در سال ۲۰۱۷، اپل تأیید کرد که با بهروزرسانیهای iOS، عملکرد مدلهای قدیمی آیفون را کاهش داده است. این اقدام به بهانه جلوگیری از خاموشی ناگهانی دستگاهها با باتریهای فرسوده انجام شد، اما بدون اطلاعرسانی به کاربران. این موضوع منجر به شکایات متعدد و جریمههای سنگینی واسش شد.

آلفرد پی. اسلون، رئیس جنرال موتورز تو دهه ۱۹۲۰، یه روش جدید به اسم «Style obsolescence» رو پیشه گرفت. مشکلش این بود که چطور مردم رو وادار کنه ماشین جدید بخرن وقتی ماشین قبلیشون هنوز کار میکنه؟ راهحلش این بود که هر سال مدلهای جدیدی با تغییرات ظاهری و رنگهای متنوع عرضه کنه، حتی اگه از نظر فنی تغییر خاصی نکرده بودن. مثلاً شورلت ۱۹۲۳، فقط یه بدنه جدید روی تکنولوژی ۹ سال پیش بود. این کار باعث میشد مدلهای قدیمیتر، حتی اگه سالم بودن، از مد افتاده به نظر برسن و میل به خرید مدلهای جدیدتر رو تو مصرفکنندهها ایجاد میکرد

شاید معروفترین و قدیمیترین مثال «کهنگی برنامهریزیشده»، داستان کارتل فوبوس باشه که سال ۱۹۲۴ توسط تولیدکنندههای بزرگ لامپ(Osram، Philips و General Electric) تشکیل شد. این کارتل عمداً عمر لامپها رو از ۲۵۰۰ ساعت به ۱۰۰۰ ساعت کاهش داد تا مردم مجبور بشن زودتر لامپ جدید بخرن و فروش شرکتها بالا بره. حتی اگه شرکتی لامپی تولید میکرد که بیشتر از ۲۰۰۰ ساعت دوام میاورد، جریمههای سنگینی براش در نظر گرفته میشد. این کارتل تو جنگ جهانی دوم از هم پاشید، اما تأثیرش روی طراحی محصولات برای سالها باقی موند
این نمونهها نشان میدهند که کاهش عمدی دوام کالاها در صنایع مختلف وجود داشته و در برخی موارد منجر به اقدامات قانونی و جریمههای سنگین شده است.
هوش مصنوعی (AI) و تکنیکهای تولید پیشرفته آمادهاند تا طراحی و تولید محصول رو متحول کنن و فرصتهای بیسابقهای رو برای افزایش دوام و تعمیرپذیری ارائه بدن. هوش مصنوعی و یادگیری ماشین (ML) میتونن حجم عظیمی از دادهها رو تجزیه و تحلیل کنن تا طراحی محصول رو بهینه کنن، مشکلات احتمالی رو قبل از وقوع پیشبینی کنن و کارهای پیچیده رو خودکار کنن، که بدین ترتیب سرعت، هزینه و معیارهای کیفیت رو بهبود میبخشن. به عنوان مثال، تحلیلهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتونن زمان کارکرد تجهیزات رو پیشبینی کنن، خرابیها رو کاهش بدن و با شناسایی ناهنجاریها و نقصها در زمان واقعی، بهرهوری رو افزایش بدن.

یکی از کاربردهای بسیار امیدوارکننده، استفاده از «دوقلوهای دیجیتال» است که مدلهای مجازی مبتنی بر هوش مصنوعی هستن و کل چرخه عمر یه محصول رو قبل از تولید هر واحد فیزیکی شبیهسازی میکنن. این به تولیدکنندگان اجازه میده دوام، قابلیت بازیافت و کارایی مواد رو در فضای دیجیتال حتی قبل از ساخت پروتوتایپ فیزیکال آزمایش کنن، و اونها رو قادر میسازه محصولاتی رو طراحی کنن که از مراحل اولیه توسعه، ماژولار، قابل تعمیر و قابل بازیافت باشن. شرکتهایی مثل زیمنس در حال حاضر از هوش مصنوعی برای ایجاد دوقلوهای دیجیتال تجهیزات صنعتی استفاده میکنن و طراحیهایی رو ترویج میدن که چرخشی بودن رو در اولویت قرار میدن.
موبایل: نگه داشتن شارژ دستگاه بین ۲۰ تا ۸۰ درصد و عدم استفاده از دستمال کاغذی برای پاک کردن لنز
ماشین لباسشویی و ظرفشویی: استفاده منظم از قرص جرمگیر برای از بین بردن رسوب درون دستگاه
لباسهای گورتکس ضدآب: عدم استفاده از شوینده متداول دارای آنزیم و استفاده از شویندههای بدون آنزیم مثل مایع لباسشوی لباس کودک
یخچال و فریزر: تمیز کردن کویلهای کندانسور پشت دستگاه. گرد و غبار از دفع حرارت جلوگیری میکنه
لباس و کیسهخواب پر: جلوگیری از خیس شدن پر داخلشون. پر اگه خیس شه دیگه کارایی سابق رو نداره

مدل Product as a Service یعنی شما محصول رو نمیخری، بلکه فقط بابت استفاده ازش یه مبلغی رو مثلاً هر ماه یا هر سال پرداخت میکنی. تو این حالت، شرکت صاحب محصول باقی میمونه و وظیفه تعمیر، نگهداری و ارتقای محصول هم با خود شرکته. خلاصه اینجوری میشه گفت که شما پول استفاده از محصول رو میدی نه مالکیتش رو!
فیلیپس (Philips): به جای فروش چراغ، خدمات روشنایی به فرودگاهها میفروشه و مسئولیت تعمیرات و نگهداری هم با خودشه.
رولز رویس(Rolls-Royce): موتورهاشو به شرکتهای هواپیمایی نمیفروشه، بلکه بر اساس تعداد ساعت پرواز، ازشون هزینه میگیره و تعمیرات رو خودش انجام میده.
اچپی (HP): کامپیوتر و پرینترهاشو به صورت ماهیانه یا سالیانه اجاره میده و خدمات پس از فروش رو هم انجام میده.
زیپکار(Zipcar): به صورت ساعتی خودرو اجاره میده، خودروها در سطح شهر پخش هستند و از طریق اپ رزرو میشن,
این مدل باعث میشه شرکتها به فکر دوام بیشتر محصولاتشون باشن. چرا؟ چون اگه محصولشون زود خراب بشه، خودشون باید هزینه تعمیرش رو بدن! برای همین محصول باکیفیتتر و مقاومتری طراحی میکنن، محصول رو طوری میسازن که راحتتر بشه تعمیرش کرد و قطعاتش رو عوض کرد. کاربر هم دیگه دغدغه تعمیر و نگهداری نداره
مرسی که تا اینجا اومدید. اگه به دیزاین و تکنولوژی علاقه دارید، بقیه نوشتههای من رو هم پیشنهاد میکنم بخونید