او، کسی است که در ذهنت تعلق ایجاد کرده است ولی کماکان اینجا نیست.
به راستی یکی از مفاهیم سخت شناختیست. و در ارتباط با آن بعد شناخت وجود، که اگر کسی وجود دارد ولی نیست یا اینجا نیست چیزی از بودنش کم نمی کند.
به نظر شما که داری این جملات را می خوانی، شاید بی معنا باشد. چون ((او)) برای شما وجود ندارد. ولی من چی؟
و زبان خلق شد تا انسان خفه نشود...چه آنکه خود زبان گلوی احساس آدم را بگیرد. بغضت را عمیق کند، بزرگ کند، گلوگیر کند؛ و تو هنوز ممنون دار زبان باشی:)
حواست هست ساعت همه خوابیده، کسی در این شهر کرونا زده یاد ساعت نیست. بهره وری و راندمان از همیشه حساس ترشدن و از همیشه کم کاربردی تر. ترافیک ذهنمان بالاست و می بینی که ارتباطی با ترافیک خیابان ندارد.
در آخر او خوب بود.من و شهر هم بد ....