صداقت زیباست مثل برق نور بر لبه ی تیز هر جسم برنده.درخشان و نازک! کارش جدا کردن آنچه هست از آنچه که نیست.
گاهی آنچه که نیست، مطلوب ما نیست. و راحت از این ابزار مختص انساسی سود می جوییم و هر آنچه که جز حقیقت است پاره می کنیم.
گاهی آنچه که نیست، مطلوب ما نیست؛ ولی مطلوب جماعتی است. پس اگر دست به صداقت شوی مجبوری جراحت ایجاد کنی برتن آنان که خوش حقیقت ندارند. و حتی گاه تاوان این ضرب و جرح را بدهی!
ولی هنوز وارد شجاعانه ترین و تراژیک ترین قسمت از استفاده ی این ابزار نشده ایم. گاهی هست که آنچه هست مطلوب امروز نیست. ولی این بار واقعا هست! به ناچار اگر شجاع باشی یا چاره ی دیگری نیابی باید صداقت را بزنی وسط آنچه مطلوب نیست ولی هست! آخ که جگر پاره می کند این قسمت!
سلام بر صداقت که از زمان بی روح تر است.
سلام بر صداقت که اسمش پر رونق است و کاسبی اش جز برای بامروت های روزگار کساد
و پایانی بر آن نیست گرچه ما به آن نرسیم.