erfan_sin
erfan_sin
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

مرگ میتونه بهت انگیزه بده. من نمیگم گری وی میگه!


مرگ میتونه بهت انگیزه بده
مرگ میتونه بهت انگیزه بده


درود من عرفان س هستم یک کنجکاو تنبل.

جدیداً به موضوعات خود یاری علاقمند شدم و دنبال مطالبی هستم که حتی در اندازه خیلی کوچیک بتونه به خودم و دیگران کمک کنه.

همینجوری که داشتم تو یوتیوب درباره یه کارآفرین موفق به اسم گری وی جستجو میکردم، این حرف رو ازش شنیدم: مرگ میتونه به آدما انگیزه بده! به نظر حرف عجیبی میاد، نه؟ اگر دوست داری بیشتر دربارش صحبت کنیم. بیا دنبالم.

به اعتقاد گری ما فقط و فقط یک بار زندگی می‌کنیم. ولی با این وجود جوری زندگی می‌کنیم که انگار اینجوری نیست. اون حتی برای مردم آرزو می‌کنه که کاش می‌دونستن که قراره بمیرن! چون به نظرش اگر مردم این حقیقت مرگ رو همیشه به یاد داشته باشن، بهشون انگیزه برای کار کردن میده.

خب من با این حرف‌های گری وی هم یه جورایی موافقم و هم یه جورایی مخالف و از اونجایی که تجربیات قابل توجهی پیرامون افسردگی و بی‌انگیزگی در طول زندگیم داشتم، فکر کنم میتونم درباره این موضوع صحبت‌های خوب یا حداقل قابل توجهی داشته باشم.

آقا بیا رو راست باشیم. ما به معنای واقعی کلمه در هر لحظه از این زندگی ممکنه بمیریم. حتی تویی که داری این متن رو میخونی ممکنه وسط خوندن بخوای یه لبی تر کنی و وقتی داری مقداری آبِ خوردن رو سر می‌کشی یه قُلُپ تو گلوت بپره و مثل آب خوردن خفه شی و بمیری. البته دور از جونت ولی به هرحال امکانش هست، بیا فقط قبولش کنیم.

خُب همین به راحتی مردن میتونه دو تا انگیزه در تو ایجاد بکنه:

۱- در تو انگیزه ایجاد کنه که به خودت بگی: "پاشو اون کاری که همیشه دوست داشتی بکن!"

۲- در تو این انگیزه رو ایجاد کنه که رو تخت ولو بشی و انتظار مرگ قریب الوقوعت رو بکشی.

برای من تا حالا بیشتر اینجوری بوده که موقع انجام بیشتر کارها (مخصوصاً کارهای گنده‌ای که احتمالاً میتونه در زندگیم تغییر بزرگ و باحالی ایجاد کنه) به خودم به راحتی میگم:

"که چی؟! فکر کن کلی هم کار کردی و مثلاً به جایی هم رسیدی. آخرش که میمیری. پس بشین سر جات!"

فکر کنم خیلی موقع‌ها شما هم مثل من فکر کردید.

چیزی که به طور قطع اتفاق میفته و یه جورایی عادلانه‌ترین بخش زندگی ماست اینه که هممون بالاخره یه روزی میمیریم. ولی این موضوع چه جوری میتونه به آدم انگیزه بده؟

همون طور که گفتم میشه از قطعی بودن مرگ دو برداشت کرد، یه مسیر میره سمت اینکه خودت رو جر بدی و کلی کار بکنی تا قبل از مرگت به یه جایی برسی و اون یکی مسیر تو رو به تخت و هیچ کاری نکردن معرفی میکنه. ولی اگه یه راه سوم و غیر معمول هم وجود داشته باشه چی؟

بیا با خودت فکر کن. کارهایی که هرروز میکنی رو میشه به چند دسته کلی تقسیم کرد. یه سری از کارها، کارهای روزمره‌ست. اینکه از خواب بیدار شی، صبحونه و ناهار و شام بخوری، وقتی بیرون میری لباس و کفش بپوشی و... که اینا کارهایی هستن که بنا به قواعد زندگی عصر ما، باید انجام بدیم تا زنده بمونیم و تو جامعه رفت و آمد کنیم. خب اینا که یه چیز روتینه و به احتمال زیاد انجامشون میدی.

از اون طرف یه سری کارها هست که برای زندگی نامعلوم آیندت انجام میدی. اینکه پول بذاری تو بانک، خودت رو بیمه کنی، برای رفتن به اون دانشگاه خفنه یا قبولی تو آزمون زبان که پیش نیاز مهاجرته کتاب و درس بخونی، حتی مسواک زدنت هم به آینده ربط داره چون نمی‌خوای پس فردا دندونات به فنا بره و کلی درد بکشی و یه عالمه هزینه کنی.

یه سری کارها رو هم محض تفریح و وقت گذرونی انجام میدی، که حالا میخواد فیلم و سریال دیدن باشه، ولو شدن رو زمین باشه یا تفریح مورد علاقه من یعنی همینجوری بی دلیل به یه نقطه تو سقف خیره شدن باشه.

این همه زر زر کردم که به کجا برسونمت؟ به اینجا که اون کارهای روزمره و روتین رو بذار کنار، میمونه یه سری کارهایی که برای آینده می‌کنی و یه سری کارهایی که برای اینکه از لحظه لذت ببری انجام میدی. خب حالا بیا به این فکر کن اگه فلان کار مثلاً حفظ ۱۰ کلمه‌ی مهم آزمون آیلتس رو امروز انجام بدی برای برنامه مهاجرتت به درد میخوره یا نه؟ اگر فکر میکنی به دردت میخوره، انجامش بده. مقدارش هم که کمه زیاد وقت حال لحظه بردنت رو نمیگیره. یا فی المثال خوندن دو صفحه از کتاب «این کتاب بهت یاد میده بهتره بنویسی» (نوشته‌ی نویل مدورا با ترجمه دوستم کیوان کیانیان) بهت برای اون کانال خفنی که همیشه دوست داشتی تو اینستاگرام و یوتیوب داشته باشی کمک میکنه یا نه؟ اگر میکنه انجامش بده. وقتِ حال و حولت و دیدن آخرین قسمت فصل ریک و مورتی رو هم که نگرفت؟ گرفت؟ خلاصه که با همین خرد خرد انجام دادن کارها حالت یه خرده بهتر میشه. با خودت هم نگو آخه حفظ ۱۰ کلمه انگلیسی و خوندن دو صفحه کتاب، من رو به کجا میرسونه؟

اولاً که وقتی میشینی پای کار خیلی بیشتر از اون مقدار کوچیکی که تو ذهنت مشخص کردی انجام میدی. دوماً که همین مقادیر کم وقتی هر روز انجام بشه خودش کلی میشه. به حرفی که زدم یه فرصت انجام بده. پشیمون نمی‌شی. من که خودم تا حالا پشیمون نشدم.

امیدوارم خوندن این متن یه ریزه بهت کمک کنه و طی خوندنش هم لذت برده باشی. اگه اینطوری بود خودت میدونی که باید چیکار بکنی. تا تراوشات ذهنی بعدی س باید بره!

پ.ن۱: داشتی تو صحبت آخرم چقدر ریز و نامحسوس کتاب دوستم رو تبلیغ کردم؟ حال کردی یا چی؟! همین متن رو با توجه به یکی از آموزش‌های مهم این کتاب نوشتم.

پ.ن۲: پس منتظر چی هستی؟ یه جنبشی به باسن مبارک بده و تا قبل مردنت یه غلطی بکن. اینو بدون اگه حتی یه ذره هم پیشرفت کنی یعنی یه ذره حال فردات بهتره. البته اگه زنده باشی!

First Photo by Mikhail Nilov from Pexels
Second Photo by Los Muertos Crew from Pexels

انگیزهانگیزشیمرگگری ویکیوان کیانیان
عرفان س هستم یه کنجکاوِ تنبل... یه آدم تنبل یا یه کاری نمیکنه یا وقتی یه کاری میکنه بدونید خیلی براش انرژی گذاشته!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید