erfan akharzaman
erfan akharzaman
خواندن ۲۱ دقیقه·۲ سال پیش

شیطان و ابلیس شناسی

#ابلیس شناسی#شیطان شناسی
#ابلیس شناسی#شیطان شناسی

خدای من کجاست؟

خدای من، خدای ذرات و کرات است و خدای شاه و گدا ، و خدای عالم و عامی و کافر و مومن ، و خدای زمین و آسمانها ، و خدای بهشت و دوزخ ، و خدای حیوانات و ملائک ، و خدای نیک و بد و بود و نبود!

خدای من ، خدای یکایک مخلوقات خویش است و با یکایک ریز و درشت آنها، همراه و همزیست و همجان و هم صورت است و عین آنهاست و به قدر آنها. و ظاهر و باطن آنها و محاط و محیط بر آنها ، وجود و ماهیت آنها و مرگ و زندگی آنها و بود و نبود آنهاست.

خدای من فقط و فقط با شیاطین نیست و این همان معنای لعنت و رجیم بودن آنهاست ولی اراده اش از راه دور با آنهاست و به امر او مشغول گمراه سازی و تنبیه بشرند تا بشر تکلیفش را با خودش یعنی با خدایش روشن کند. و لذا شیاطین هم سعی می کنند تا بشر را همچون خودشان، از خدا دور کنند.

از کتاب " عقل الهی " استاد علی اکبر خانجانی

زمینه های تاریخی شیطان پرستی

- مسئله اصلی اینست که عمده مردمان می پندارند که حکمت و معرفت همان اخبار و اطلاعات حکمی-عرفانی است و هر که این اخبار و اطلاعات را بداند یا بخواند، حکیم و عارف شده است. بزرگترین آفت و ضلالت ناشی از معارف وحدت وجودی در عامه مردمان از این بابت است.

مسئله اینست که از شنیدن تا فهمیدن، از فهمیدن تا دیدن و از دیدن تا تحقق وجودی هر حقیقتی، از زمین تا آسمان فاصله است: اخبار عرفانی، درک عرفانی، شهود عرفانی و تحقق عرفانی در جان آدمی هر یک واقعه ای دگر است. بسیاری از مردمان این معارف را می شنوند یا می خوانند بدون آنکه حقيقتأ شنیده یا فهمیده باشند و حداکثر چند تا شعار و جمله قصار را حفظ می کنند جهت توجيه جهالتها و ضلالتهای خود به همين دليل شاهدیم که بریده های شعارگونه و شاعرانه این معارف ناب الهی در نزد افراد و گروههای تبهکار و گانگستر و قاچاقچی جهت تقديس مفاسد و جنایات بکار می آید و این سنتی کهن است که از تشکیلات فراماسونری تا فرقه های شبه درویشی در سراسر جهان از این کاربری شیطانی برخوردارند.

این جریانات زمینه های تاریخی شیطان پرستی هستند. از آنجا که ابلیس دشمن قسم خورده و رسالت يافته ای از جانب خداست تا انسان را در جهت وصول فطرت الهی خود بیازماید و نالايقان و جاهلان و بازیگران و مشرکان را رسوا و تنبیه کند این معارف وحدت وجودی و فطری بیش از هر حکمت و معرفت و علم و شریعت و مذهب دیگری به وسوسه ها و ابتلائات شیطانی نزدیک است: "اگر نبود که مؤمنان را از غير مؤمنان تفکیک نمائيم شيطان امکان دسترسی به بشر را نميداشت." قرآن-

تفکیک مؤمن از غير مؤمن یعنی تفکیک کسانی که براستی بر یگانگی فطرت خدا و بشر ایمان دارند و زندگیشان تماما متعهد به این حق عظیم است از کسانی که این حقیقت را بخدمت بازیهای کافرانه و بولهوسانه خود گرفته اند و عاليترين حقایق وجود را به مکر و بازی و تبهکاریهای خود آلوده اند تا غرایز حیوانی و امیال استکباری خود را ارضاء کنند که دسته دوم بازیچه شیطان می شوند به امر خدا! و عاقبت رسوا و هلاک می گردند و دست از این معارف می کشند.

برگرفته از کتاب : فطرت خدا و فطرت بشر استاد علی اکبر خانجانی

شیطان برای از میان بردن بهشت فقط باید حوا را نسبت به عشق آدم مردد می کرد و همین تردید آرام آرام آنان را از بهشت می راند.شیطان به نزد حوا رفت و به او گفت: آیا به جاودانگی عشق آدم نسبت به خود مطمننی؟ حوا پاسخ داد: آری » او مرا خیلی دوست دارد. شیطان گفت: چگونه مطمننی۰ آیا او را آزموده ای؟ حوا پاسخ داد: او خود چنین می گوید. شیطان گفت: اگر راست می گوید باید این عشق را در عمل ثابت کند. گفتن هیچ ارزشی ندارد. حوا در حالیکه به اطمینان خود نسبت به عشق آدم مردد شده بود پرسید چگونه می توانم یقین یابم که او مرا دوست دارد؟ شیطان گفت: به او بگو اگر تو را دوست دارد باید به شجره ممنوعه نزدیک شود حوا گفت: اما خداوند ما را از نزدیک شدن به شجره ممنوعه باز داشته است. شیطان گفت: نکته همینجاست. زمانی عشق او به تو ثا بت می شود که او برای حفظ خوشبختی تو از هیچ کاری ابا نکند. حوا که دیگر تمامی باور خود را نسبت به عشق آدم از دست داده بود به نزد آدم رفت و در حالیکه در اشدٌ ناز گریه می کرد به او گفت: آیا هنوز مرا دوست داری؟ آدم پاسخ داد: آری٬ تو قلب من هستی حوا گفت: اگر راست می گویی به درخت ممنوعه نزدیک شو. آدم گفت: اما خداوند ما را از نزدیک شدن به آن بر حذر داشته است حوا در حالیکه گریه اش شدیدتر می شد گفت: پس دروغ می گویی که مرا دوست داری زیرا اگر مرا دوست داشتی هر کاری برای من می کردی. آدم نيز براى اثبات عشق خود به حوا به شجرة ممنوعه نزديك شد و به ناكاه آدم و حوا يکديگر را چيزى جز عورت زشت نديدند و از يكديگر بيزار گشتند. شجرة ممنوعه همان اعمالى است كه از جانب خداوند براى بشر ممنوع شده است: دزدى٬ دروغ٬ ريا و.... و بدينگونه بود كه آدم به گناه نزديک شد و خداوند آدم و حوا را از بهشت اخراج كرد

منبع :دائرةالمعارف عرفانی جلد ۱ ص ۸ اثراستاد خانجانی

ابلیس را با این ویژگیها می شناسیم:

منطق قیاس،ظاهر پرستی،قدمت پرستی،گذشته پرستی،عبادت پرستی و انکار حقیقت علیرغم درک حقیقت و اثبات حق!و بدینگونه آگاهانه و مفتخرانه کفر و لعن الهی را برمیگزیند.

کتاب شیطان شناسی،صفحه ۷،اثر استاد علی اکبرخانجانی

هم آغوشی با شیطان

ھمه امراض نابود کننده سیستم ایمنی بدن انسان مولود لمس و ھمآغوشی با شیطان است مثل ھپاتیت، ایدز، ابولار و غیره!

زیرا وقتی انسانی با شیطان ھماغوش شد کل روح رحمت و ایمان و امنیت وجودش نابود میشود و در مهلکه عدمیت می افتد زیرا ابلیس بقیةالعدم در عالم وجود است.

یعنی مصونیتش در قبال عدم از بین میرود! لمس و ھماغوشی شیطان یعنی ھماغوشی وجود و عدم! سقوط وجود در آغوش عدم! سقوط نور در ظلمات! و این به لحاظ منطقی ھمان واقعه واژگونسالاری مفاھیم و عقول و ادراک و ھوش و حواس بشر است.

منبع:کتاب شیطان شناسی ص ۱۷اثر استاد علی اکبر خانجانی

شیطان کسانی را که قبلاً مرتکب گناھان زیادی شده بودند به گمراھی میکشاند." آل عمران١۵۵- یعنی قبلاً بواسطه ارتکاب گناھان دچار واژگونسازی ھوش و حواس شده و لذا آماده پذیرش شیطان بودند به لحاظ ماھیت ادراک و منطق! زیرا شیطان رسالتی جز واژگونسالاری ھوش و منطق انسان ندارد: "آنکه بدی کرد واژگون شد." قرآن! و این واژگونی ادراک حسی و منطقی و عاطفی است که خوب را بد می یابند، زیبا را زشت ، درست را نادرست، باید را نباید، رحمت را اھانت و محبت را شقاوت و بعکس! شیطان ھر معنا و منطق و احساس و ادراک وارونه و نادرستی را در انسان تثبیت و دائمی کرده و تبدیل به یک نظام ارزشی ضد ارزش می سازد تا به آن فخر کند و این ھمان خلافت شیطان در انسان است و پیدایش ایدئولوژی شیطانی از انسان که قلمرو ظھور دجالیت می باشد. یعنی شیطان، واژگونسازی ارزشی در بشر را تبدیل به واژگونسالاری میکند یعنی بدیھا را لباس خوبی و مقدس میپوشاند که چندین آیه در این باب در کتاب خدا آمده است.

کتاب شیطان شناسی ص ۱۸اثر استاد خانجانی

کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی

۵۸۷- «فک رقبه» یا رهانیدن گردنها از یوغ اسارتهای رنگارنگ که بدترینش اسارتهای نژادپرستانه و بردگی های در لباس عشق و ایثار است همان برپانی عدالت آخرالزمانی است که آخرین شعبه از نبوت انبیای مرسل است که بر گردن مومنان امت محمد است در سراسر جهان. و در اين دوران کسی چون این بنده توفیق فک رقبه را در جهان مدرن نداشته است و آن برداشتن قدرتمندترین و لطیف ترین زنجیر اسارت بر دل و جان و روان بشر مدرن است اسارت و سلطه و ستم و جنون و جنایت و شقاوت و شیطنتی به نام عشق نژادی و بندتنبانی. که قدرتمندرین شاه کلیدی که قفلهای این زنجیر ابلیسی را گشوده و می گشاید همین رساله «مذهب اصالت عشق» است که دفتر ششمین آن٬ بندتنبان ابلیس را پاره کرده و لذا گونی سخیف ترین و تهوع آورترین دفتر این سلسله عشق است. همانطور که ابلیس بقول قرآن کریم٬ بندتتبان پدر و مادرمان آدم و حوا را پاره کرد و رسوایشان نمود ما هم به یاری حق با او چنان کردیم.

نامه شصت وپنجم : معمای راست و دروغ

٩ " -من " دعوی ایمان می کند و اندکی بعد در ھر سختی و بحرانی جز کفرش آشکار نمی شود . اینهم دروغی دیگر .

١٠ " -من " می پندارد که عاقل و کامل است ولی روزی می فهمد که جاھل کاملی بیش نبوده است . اینهم دروغی دیگر.

١١ " -من " در ذھن خود یک بهشت کوچک دارد که می پندارد با فراھم ساختن امکاناتش تحقق می یابد ولی با تحقق امکانات بهشتی ، جز دوزخ نمی یابد . اینهم دروغی دیگر .

١٢ -پس خانه از پای بست دروغ است . این " من " است که دروغگو است و بلکه به لحاظ وجودی کذب است . این "من" آن من انسانی نیست یک شیطان است که در او منزل گزیده و خودش را " من " معرفی کرده است و رسالتش فریب انسان است .

١٣ -بنابراین تنها راه رھائی از دروغ و فریب و جهل و رسوائی و عذاب ھمانا رھائی از این " من " است .

١۴ -آیا براستی چگونه می توان از من خویشتن نجات یافت و این شیطان را برون راند و به من حقیقی و انسانی خود رسید ؟

١۵ -این ھمان راه سیر و سلوک عرفانی است . و آن کسی که من تو را از تو می ستاند و نجاتت می دھد و تو را خلع شیطان می کند امام یا پیر نام دارد . ھیچکس بخودی خود نتوانسته از اسارت و تسخیر این شیطان نجات یابد الا اینکه موذی تر و ریاکارتر و حقه بازتر شده است و حداکثر یک زاھد ریاکار و یا یک عارف دجال گردیده است .

١۶ -این راه نجات ھمان است که مذھب امامیه نام دارد که : بی امام ، کافر است یعنی بی خداست یعنی بی وجود است .

١٧ -در قرآن نیز می خوانیم که ملائک می گویند خدایا اکثر این مردمی که خود را خداپرست می خوانند جن را می پرستند . یعنی شیطان را . زیرا آدمهای مذھبی بی امام زنده ، نام این من را خدا می نهند و آنرا می پرستند و سجده ھم می کنند . و اینست شیطان پرستی . پس کسی را بیاب که تو را از تو بستاند . اینست امام تو !

میزان راستی و درستی دین و عقل

۷۰۹- انتقاد و نصیحت پذیری میزان راستی و درستی دین و عقل انسان است و بعکس! این میزان در جامعه نیز مصداق دارد. و بمیزانی که فرد یا جامعه ای انتقادناپذیر و اصلاح ناپذیر است در حال سقوط است. و بمیزانی که بر خشونت و خشم و کینه توزیش نسبت به منتقدین و دوستانش افزوده می شود در آستانه نابودی و خودکشی است. این قاعده درباره تمدنها و فرهنگ ها هم درست است .

۷۱۰. سجده در قبال انتقاد و نصيحت كجا و كينه و انتقامجوئی کجا! زیرا انسان مؤمن اهل محبت است و محبت را در هر کسی درمی یابد و می داند که از جانب خداست پس سجده می کند. «دوست حقیقی تو کسی است که عیبهایت را به تو هديه می کند و دشمنانت چاپلوسی تو را می کنند.» على (ع)۔

یعنی کسی که چاپلوسی تو را می کند فرستاده شیطان یا خود شیطان انسی است. پس در همه حال کسی که نقد و نصيحت می کند برحق تر از کسی است که تصديق و چاپلوسی می کند. هر که این حق را دريافت رستگار است.

از کتاب قیامت نامه

#مثلث_شیطانی_مافیاهای_مقدس_اسلامی_مسیحی_یهودی

۳۲۱ -از حدود یکصد سال پیش که مافیاھای آمریکائی و پدرخوانده ھای گانگستر و قاچاقچی آن به بهانه حلال سازی و پاک نمودن ثروتهای افسانه ای خویش به پاپ واتیکان رجوع کردند و سرمایه گذاریهای مشترک بین این دو قطب آغاز شد اقتصاد جهانی وارد عرصه ای نوین شد و غارت ملل در قالب شرکتهای چند ملیتی توجیهی مقدس یافت و کشتار مردمان سیمائی الهی یافت و کار بجائی رسید که بوش رئیس جمهور وقت آمریکا خود را نماینده عیسی مسیح معرفی کرد تا دینش را جهانی سازد و دشمنانش را از روی زمین براندازد. که این مافیای مقدس اندکی بعد با پدرخوانده ھای اسلامی ھم رابطه برقرار نمود که بن لادن و القاعده و داعش و طالبان و امثالهم مولود این ازدواج شیطانی بودند. و اینک شاھدیم که جهان در سیطره مثلث شیطانی مافیاھای مقدس اسلامی- مسیحی- یهودی جان می کند. و این حاکمیت شیطان است که به پیروانش آموخت که چگونه اوامر و احکام و معارف دین خدا را تبدیل و توریه سازند و ربا را تجارت (بیزینس)، زنا را عشق و ریا و دروغ را سیاست و مدیریت بنامند.

#کتاب_فطرت_خدت_و_فطرت_بشر

#استاد_علی_اکبر_خانجانی

1. عشق بازاری آن عشقی است که در خیابانها، میکده ها، کاباره ها، و روسپی خانه ها در جریان است و عمر این عشق به اندازه عشق محرمانه است.

۲- به زبان ساده عشق بازاری تلاشی برای عاشق شدن است حتی برای ساعتی.

۳. عشق بازاری که صورت عامیانه و آشکار عشق حقیقی و پاک است در عین حال محصول عاقبت ناكام عشق حقیقی هم هست زیرا همه عشق های حقیقی نهایتا به تجارت و حساب و چانه زنی می انجامد و به پایان میرسد. زیرا معشوقه همواره نسبت به حق عشق، کافر و منکر است و لذا حرف آخرش اينست: من که عاشق تو نیستم حالا اگر تو عاشق منی مربوط به تو می شود پس باید مرا راضی کنی تا به وصال تو آیم. عشق بازاری نیز از همین جا شروع می شود یعنی از آنجا که عشق محترمانه و حقیقی و قلبی به پایان می رسد . یعنی تجارتی که در یک طرف آن ظرف شهوت قرار دارد و در طرف دیگرش پول.

۴. عموما پنداشته می شود که شهوت جنسی مرد و عشوه و طنازی و دلبری زن است که ایجاد احساسی بنام عشق میکند. در حالیکه اگر دقت کنیم اتفاقا به عکس است یعنی نیاز مرد به عشق جهت نجات از تنهائی روح و نیاز به یک محرم راز و همدل و همسر و همراه زندگی است که چون در طرف مقابل (زن) پاسخی مطلوب نمی یابد منجر به شهوت جنسی و هرزگی می شود.

۵- همانطور که در بهشت ازلی هم بمحض اینکه رابطه روحي بين آدم و حوا از بین رفت درخت ممنوعه که مظهر تحریک شهوت جنسی بود پیدا شد که هر دو را از بهشت آرامش و همدلی و جاودانگی بیرون کرد و آنچه که ماند شهوت مرد به زن بود و نیاز زن به یک حامی دنیوی.

۶. لذا آنجائیکه عشق متقابل نباشد فقط تجارت تن و پول باقی می ماند. هر چند که مرد تا به آخر عمرش پول به پای زن می پاشد تا شاید روزی او را عاشق بر خود نماید. این نیاز مرد به عشق است که هرگز نمی میرد مگر آنکه دلش بميرد که در اینصورت تبدیل به حیوان نر شهوت بارد و زن بارد و هرزه می شود از آن نوعی که در عصر جدید به وفور دیده میشود و به همين دليل أماكن فساد مستمرأ توسعه می یابد و تبدیل به یک تجارت عظیم جهانی می شود که همه تجارتهای دیگر را تحت الشعاع خود قرار میدهد.

#حکمت_نوری

#عشق_بازاری

#استاد_علی_اکبر_خانجانی

( کارخانه مالیخولیائی به اسم "من" )

۴٣۶ -توھمی بنام جامعه، خلق و مردم منجر به پدیده ھای شیطانی بنام #دموکراسی و #سوسیالیزم گردید. توھمی بنام برابری و عدالت و #آزادی منجر به دیوانه خانه ای بنام #مدرنیزم شد و توھمی بنام #عشق، خانواده ھا را بر روی زمین از درون پوساند و متلاشی کرد و توھمی بنام #شریعت و #اسلام ھم منجر به پیدایش جنایتی بنام #تکفیریها شد و نیز توھمی بنام "عرفان" ھم حداقل عقل و فطرت و شرف بشر را به تسخیر اجنه و خناسان درآورد.

۴٣٧ -ھمه این توھمات و مالیخولیاھای جهانسوز و نابودگر از کارخانه مالیخولیائی به اسم "من" سر برآورده است منی که خلیفه ابلیس است و در عصر ما بالاخره مذھب #شیطان_پرستی را با صدای بلند تأسیس کرده است و به آن فخر می کند. منی که به ھو تأویل و تسبیح نگردد ابلیس می شود.

۴۳٨ -پس واضح است که از من ابلیسی جز مخلوقاتی شیطانی ببار نمی آید: جامعه شیطانی، دموکراسی شیطانی، آزادی شیطانی، شریعت شیطانی، عرفان شیطانی، عشق شیطانی وو... که پدیده ھائی ضد خویشند: جامعه ضد جامعه، دموکراسی ضد دموکراسی وو... و این محصول نفس ناطقه دیالکتیکی انسانی است که به تصرف ابلیس درآمده است: دیالکتیک ابلیسی!

#کتاب_دیالکتیک_دیالکتیک

#استاد_علی_اکبر_خانجانی

عرفان شیطانی و دجالی

1540- این بدان آن عرفانی که عقلانیت و اخلاق را در تو مخدوش و تعطیل می کند عرفان نیست شیطان است. و آن عرفانی هم که میل به مواد مخدر و توهم زا را در تو تحریک می کند نیز دجالیت است. و آن عشقی که زنا را برایت توجیه می کند عشق نیست و شهوت محض است.

از کتاب مذهب اصالت عشق تألیف استاد علی اکبر خانجانی جلد اول

-------------------------------------------------

عرفان و طلسم و جادو

برخی عرفان را جادو و طلسم و اعمال خارق العاده می پندارند و برخی هم احساسات سورئالیستی و رومانتیکی. عرفان از "عرف" بمعنای معرفت است: علم بر پدیده های واقعی جهان. هر پدیده ای دربی از علوم لدنی و متافیزیکی است. عرفان یعنی رسیدن به متافیزیک از درب فیزیک. آنهم نه به هوس که به عشقی که قیمتش کل حیات و هستی است.

و آنانکه به هوس به نزد عارفان می روند به طلسم شیطان مبتلا شده و حتی عقل دنیوی خود را هم از دست میدهند. بازی با عارفان خانمانسوزترین بازیهاست.

از کتاب خداشناسی عرفانی تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 33

دو نوع شیطان پرستی:

پس دو نوع شیطان پرستی داریم: شیطان پرستی آگاه و ناخودآگاه. که شیطان پرستی آگاهانه و پرستش شیطان به اسم شیطان مختص افراد و جریاناتی تبهکار است که به تبهکاری خود نیز آشکارا افتخار می کنند ولی شیطان پرستی عامه مردمان ناخودآگاه است و بلکه تحت عنوان مقدسات و حقایق عرفی و شرعی و علمی و اجتماعی و تاریخی نادانسته مشغول پیروی و ستایش شیطان هستند که یکی از رایج ترین و تاریخی ترین نوع این شیطان پرستی ناخودآگاه همان پرستش ایده خدا و خدای ذهنی است بی آنکه ایمان قلبی و امام هدایت در کار باشد که اساس شرک جهانی بشر در قالب انواع مذاهب است: " بدانید که اکثر مردمان هوای نفس و ظن خود را خدا می خوانند و این شرک و ظلم عظیم است...." قرآن کریم-

از کتاب شیطان شناسی تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص ۷۵

خناس :

ھر کسی دارای خناسانی در زندگی است که رھزن عقل و ایمان او ھستند که این خناسان معمولاً دارای روابط عاطفی شدیدی با انسان ھستند تحت عنوان ھمسر، فرزند، بستگان نزدیک، دوست، شریک و... . بھترین روش کشف این خناسان به ھنگام فکر و ذکر و عبادات است که تبدیل به حجاب رابطه انسان با خدا و امامش می شوند. پس باید دانست که خناس ھر کسی در قلمرو محبوب ترین و مطلوب ترین افراد روابط اجتماعیش قرار دارد و بقول معروف "تو دل برو" است زیرا شیطان از طریق تسخیر دل انسان است که بر وی مسلط می گردد و اراده اش را می رباید. بیشترین تسلط خناسان بر قلوب شقی و بیرحم است. خناسان ھمان شیطان در صورت بشرند یعنی کسانی که قلوبشان به تسخیر شیطان درآمده است. محوری ترین فعالیت شیطان در انسان ھمانا انکار و سپس تبدیل نعمات است: "بدانید که شیطان بر نعمات الھی کافر است ... و ابلیس گفت: بر صراط، مؤمنان را منحرف و به دوزخ می کشانم زیرا اکثرشان بر نعمات خداوند شاکر نیستند." آیاتی از قرآن-

منبع کتاب شیطان شناسی ص ۲۳ اثر استادخانجانی

کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی

۲۶۶- آنانکه عشق را انکار می کنند خلیفه ابلیس می شوند زیرا «شیطان به امر خدا به هر متکبر کذابی نزدیک می شود» قرآن- و اما بر منکران عشق وارد شده و تسخیرشان می کند چرا که منکر عشق٫ منکر دل و جان و روح خویش است و لذا تمامیت خود را انکار نموده و باخته است. و اگر این انکار مربوط به عشق الهی باشد منکرش را تماما به

تسخیر شیطان می آورد. و لذا همه منکران عشق الهی یعنی منکران امامت و ولایت حق بر روی زمین٬ اولیای شیطانند.

۲۶۷- این بود آنانکه در صدر اسلام ع علی ‏ را انکار کردند در اندک مدتی مجسمه پلیدی شدند آنهم شیاطینی که براستی در تاریخ بشر٬ بی همتایند زیرا بی همتاترین عشق خدا را انکار کردند.

۲۶۸- و اینست همانطور که محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و سلمان و عمار و ابوذر و… اسوه های عشق و عرفان و عدالت و عزت هستند ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان و معاویه و عمروعاص و ابن ملجم و قطامه و… هم اسوه های شقاوت و جهل و ستم و ذلت هستند برای هميشه تاریخ!

۳۷۱- آیا هیچ پیامبر و امامی را سراغ دارید که دعوی ایثار کرده باشد؟ آیا در کتاب خدا، آدمی امر به ایثار شده است؟ خداوند در قرآن کریم حتی مؤمنانی را که کل نفس خود را به خدا واگذار می کنند تاجرانی خردمند می نامد و نه ایثارگران!

۳۷۲- بنگر آن والدینی که خود را ایثارگر و فدانی فرزندان می خوانند چه ستمگرانی متجاوز هستند که خود را خالق فرزندان می پندارند.

۳۷۳- بنگر آن کسانی که نسبت به همسر خود احساس ایثار دارند چه ستمگرانی هستند. و اکثر آدمها خود را بسیار برتر از همسر خود می دانند و همینکه با همسر خود زندگی می کنند غرق در ایثارند. و عجبا که اکثر زن و شوهرها متقابلا نسبت به یکدیگر احساس ایثار می کنند و وای بر آن روز که بر حسب اتفاقی این احساس بر زبان آید.

۳۷۴- حتی خداوند در کار خلق عالم و آدم، خود را ایثارگر نمی خواند زیرا درباره هر خلقتی می فرماید: فتبارک الله… یعنی بدینگونه خداوند افزون آمد. یعنی در خلقت هر چیزی افزون شده است نه اينکه کم شده و از دست فته و فدا گردیده است . پس بدان که عشق هیچ ربطی به ایثار ندارد و بلکه سراسر افزونی و برکت است برای عاشق و معشوق توأمان!

۳۷۵- هر کجا که احساس یا ادعای ایثاری هست بدان که مکر و جهل و خودفریبی و ستم و خیانتی در کارست.

آنانکه عشق را انکار می کنند خلیفه ابلیس می شوند زیرا «شیطان به امر خدا به هر متکبر کذابی نزدیک می شود» قرآن- و اما بر منکران عشق وارد شده و تسخیرشان می کند چرا که منکر عشق٫ منکر دل و جان و روح خویش است و لذا تمامیت خود را انکار نموده و باخته است. و اگر این انکار مربوط به عشق الهی باشد منکرش را تماما به

تسخیر شیطان می آورد. و لذا همه منکران عشق الهی یعنی منکران امامت و ولایت حق بر روی زمین٬ اولیای شیطانند.

۲۶۷- این بود آنانکه در صدر اسلام ع علی ‏ را انکار کردند در اندک مدتی مجسمه پلیدی شدند آنهم شیاطینی که براستی در تاریخ بشر٬ بی همتایند زیرا بی همتاترین عشق خدا را انکار کردند.

و اینست همانطور که محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و سلمان و عمار و ابوذر و... اسوه های عشق و عرفان و عدالت و عزت هستند ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان و معاویه و عمروعاص و ابن ملجم و قطامه و... هم اسوه های شقاوت و جهل و ستم و ذلت هستند برای هميشه تاریخ!

منبع :کتاب مذهب اصالت عشق،جلد۶بند ۲۶۸اثر استاد علی اکبر خانجانی

ودر پایان چند تا از موضوعات کتابهای استاد علی اکبر خانجانی عارف واصل معاصر ایرانی را لیست میکنیم:

قیامت و آخرالزمان

ظهور و آخرالزمان

ظهور امام زمان (عج)

ناجی موعود

نشانه ها و علائم آخرالزمان

انسان کامل

نجات در آخرالزمان

غیبت و ظهور امام زمان

آخرالزمان شناسی عرفانی

حوادث آخرالزمان

سخنرانی در باره آخرالزمان

سخنرانی در باره امام زمان

کتابهای صوتی آخرالزمان

============================================

خودشناسی و عرفان

انسان شناسی عرفانی

جهان شناسی

آفرینش و تکامل انسان

کتابهای خودشناسی و عرفانی

کتابهای صوتی خودشناسی و عرفانی

عشق عرفانی

سیر و سلوک عرفانی

عرفان عملی

آفرینش عرفانی

خداشناسی عرفانی

خودشناسی الهی

وادی معرفت نفس

عشق و ارادت عرفانی

دائرةالمعارف و مقالات عرفانی

=====================================

زندگی و سرگذشت عارفان بزرگ

زندگی و سرگذشت پیامبران و امامان

سرگذشت شخصیت ها

زندگینامه ماورای طبیعی استاد خانجانی

اَبَر انسان - انسان کامل

پیر طریقت - پیر عرفانی

========================================

خانواده - ازدواج و زناشوئی و تربیت

مشکلات زناشوئی در آخرالزمان

طلاق و تنهائی در آخرالزمان

عشق و نفرت

فلسفه ازدواج

فلسفه آدم و حوا

کتابها و مقالات و سخنرانی در باره ازدواج و زناشوئی

========================================

بهداشت و درمان عرفانی

عرفان درمانی و طب عرفانی

علت و درمان بیماریها و اعتیاد

علت اعتیاد و درمان آن

طب اسلامی

کتابها و سخنرانی در باره بیماری ها و اعتیاد

=========================================

شیطان شناسی

ابلیس شناسی

کتابها و کتابهای صوتی شیطان شناسی

سخنرانی ابلیس شناسی

رهائی از شیطان و ابلیس و خناسان آخرالزمان

======================================

سینما - ارتباطات - فرهنگ و هنر و سیاست

جملات و سخنان حکمت آمیز

جملات و سخنان عرفانی

جملات و سخنان خودشناسی

جملات و سخنان برگزیده عرفانی

==========================================

تفسیر عرفانی قرآن

معارف دینی و قرآنی

شرح اسمای الهی

شیعه شناسی و امام شناسی

اسلام شناسی و قرآن شناسی

=======================================

زن شناسی - شناخت زن

مردشناسی - شناخت مرد

روانشناسی عرفانی

مردم شناسی عرفانی

جامعه شناسی عرفانی

=================================

مدرنیزم و پسامدرنیزم

تکنولوژی ارتباطات

اینترنت و ماهواره در آخرالزمان

تکنولوژی و صنعت

دجال شناسی

=================================

اخلاق عرفانی - زندگی عرفانی

حکومت و حاکمیت عرفانی

مدینه فاضله اسلامی

=================================

معرفی کتاب کامل و بکر و بسیار عالی نزول وعروج روح:

نوان کتاب:

171- نزول و عروج روح در خلق جدید آخرالزمان

Descension & ascension of the spirit


جهان شناسی ، انسان شناسی، دوران شناسی، معادشناسی شیعی،

تبیین هفت وادی سیر و سلوک عرفانی

علم تأویل و تجلی، تسبیح و تنفیس، قرآن و بیان، نسخ و مسخ، قائمیت و آدمیت

شرح و تفسیری بر رسائل " ام الکتاب " و " الهفت الشریف " منسوب به امامین باقر (ع) و صادق (ع)

شناسنامه روحی من


مولف: استاد علی اکبر خانجانی


تاریخ تألیف: 1394-1397


تعداد صفحه: 1127


فهرست کتاب:

دفتر اول: علم تأویل و تجلی

دفتر دوم: علم روح و بیان

دفتر سوم: علم تسبیح و تنفیس

دفتر چهارم: علم نسخ و مسخ

دفتر پنجم: علم قائمیت و ظهور

دفتر ششم: آدمیت و الهیت

دفتر هفتم: علم انیّت و هویت

دفتر هشتم: علم هبوط و عروج

دفتر نهم: علم وجود و عدم (علم آفرینش)

دفتر دهم: علم عقل و عشق

دفتر یازدهم: علم روح و آخرالزمان

دفتر دوازدهم: علم روح و معانی

دفتر سیزدهم: علم روح و زندگی

دفتر چهاردهم: علم روح و نور (نورشناسی)

دفتر پانزدهم: علم روح الفباء

دفتر شانزدهم: علم تأویل روح و روح تأویل

دفتر هفدهم: علم روح زبان و قلم (خوانائی، گویائی، نویسانی)

دفتر هجدهم: علم و روح کتاب

دفتر نوزدهم: روح القدس (روح الله)

دفتر بیستم: روح زمین (روح الارض)

دفتر بیست و یکم: روح حکمت آخرالزمانی

حلاج رجعت شریعتی امامیه اسماعیلیه حسن صباح خدا کیست خدا چیست؟ خودشناسی نیچه اعیاد

برای دانلود یکجا کتاب نزول و عروج روح در آخرالزمان(ام الکتب) کلیک کنید

کانال تلگرام شیطان شناسی https://t.me/sheytan_shenasi20

سایت معرفی و دانلود رایگان کل آثار استاد خانجانیhttp://www.akhar-zaman.com




شیطانابلیسعشقایثارشر
استاد علی اکبر خانجانی،استاد خانجانی،شناخت شناسی،شناخت جهان هستی،شناخت انسان،ابر انسان،شناخت آدمیت،انسانیت،دوران شناسی،جهان شناسی،علم روح،علم نور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید