محمد عرفان رنجبران
محمد عرفان رنجبران
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

اولین تجربه ی ارائه من بعنوان یک هم بنیان گذار (کو فاندر)

سلام ? من محمد عرفان رنجبرانم ( erff ON ) و می خوام از اولین تجربه ی ارائم براتون بگم . بذارید از همین اول توی یه جمله خلاصه کنم حرفامو ?

اولین ارائه من ، اففففتضاح بوووووود ?

اما قبل از اون بذارید براتون بگم که من کی ام ؟ و ارائه ای که داشتم برای کی ؟ و به چه هدفی بود ؟!

در حال حاضر من کو فاندر اولین استارتاپ دانشجویی دانشگاه صنعتی قم هستم . به اسم نت بوک . کار ما خرید و فروش کتاب های دست دوم دانشگاهیه که یه مقدار روش کارمون با کانال ها و گروه هایی که میشناسین فرق داره ?

اراه برای چی ؟ کی ؟ چرا ؟

تصمیم گرفتیم استراتژی ای رو بچینیم برای کار با انجمن های مختلف دانشگاه . از بسیج و کانون های دانشجویی گرفته تا انجمن های علمی . برای همین باید اول خودمون رو بهشون معرفی میکردیم ( هرچند میشناختن تا حدودی کار ما رو ، ولی اطلاعات کامل نداشتن ) . یه نامه ی کوتاه نوشتیم برای دبیر هاشون که توی اون نامه زمان و مکان دقیق ارائه رو نوشته بودیم . نامه رو بردم با بدبختی تک تک دادم بهشون . شماره تلفن هاشون رو جمع کرده بودم ، دونه دونه پیام میدادم و زنگ میزدم بهشون و باهاشون هماهنگ میکردم .

چالش اول : جمع شون کن بیان !

قبل از ارائه
قبل از ارائه

همینطور که توی این عکس می بینید ، قبل از ارائه خیلی خوشحال و پر انرژی بودم . همه چیز رو آماده کرده بودم ، پلن های خوبی داشتم و روی حرفام مسلط بودم ? اما ...

ساعت 12 شد ( وقت مقرر ) ? ! چرا نیومدن پس ?

اونجا بود که فهمیدم وقتی هنوز کوچیکه کسب و کارت و اعتبار خاصی ندارین هنوز ، دیگران بهت اهمیت نمیدن حتی اگر خیلی رسمی و شیک دعوتشون کنی و بهشون تاکید کنی چه ساعتی باید بیان ⛔️

زنگ زدیم تک تک که جمعشون کنیم بیان . مثل اینکه دانشگاه یه جلسه ای رو یهویی برگزار کرده بود و دبیرا همشون باید شرکت میکردن ? ینی چییییی !!! ما از قبل بهتون گفته بودیم جلسه داریم ! خیییلی زودتر از این حرفا . نباید شما به دانشگاه می گفتین ؟ ?

یه راه حل پیدا کردیم :

نماینده

نماینده ها اومدن . خیالمون یه مقدار راحت شد . این صفحه از پاور پوینت روی پرده در حال خودنمایی بود :

صفحه اول پاور پوینت ارائه
صفحه اول پاور پوینت ارائه

همه منتظر بودن که شروع کنیم . اما یه مشکلی بود ! نماینده یا فرمانده بسیج دانشگاه کو ؟!

زنگ زدیم و صحبت کردیم . گفت که داره میره نماز ! ??
خشکم زد !
ما دعوتنامه درست کردیم ، صحبت کردیم باهاتون . الان میری نماز ؟!

گفتم اشکالی نداره . شروع می کنیم . بالاخره همونطوری که ایشون برای ما محترمه بقیه حضار هم محترمن . شروع کردم پر قدرت به حرف زدن و توضیح دادن . توی چشمای مخاطبام که نگاه میکردم ، میتونستم بفهمم که متوجه حرفام نیستن ! مشکل چیه ؟ من که خیلی واضح دارم توضیح میدم ?

وقتی به اسلاید ها نگاهم افتاد
وقتی به اسلاید ها نگاهم افتاد

چالش دوم : اسلاید ها

نگاه کردم به پاور پوینت دیدم داره برای خودش همینجوری میره جلو ! یا ابل فضل ?

سعی کردم همینطوری که حرف میزنم درستش کنم . بدتر شد !!!!!

یکی از اعضای تیم رو صدا زدم : " آقای نگینی ، لطفا یه نگاه به این بنداز ، داره واسه خودش پیش میره نمیتونم درستش کنم ! " من داشتم اسلاید مثلا 3 رو توضیح میدادم ، پاور پوینت داشه اسلاید 10 رو نشون میداد .


چالش سوم : به اعصابت مسلط باش

داشتم توضیح میدادم . دیگه قطع امید کردم از اسلاید . تا اینکه بعد از پنج دقیقه ، فرمانده بسیج دانشگاه اومد ( به همراه دو نفر دیگه ) . مثل اینکه نرفتن برای نماز . احترام گذاشتن و اومدن برای ارائه ?

پنج دقیقه صحبت کردم ، یهو وسط حرفام پا شدن و رفتن ? دقیقا وقتی که داشتم از پلن درآمد زایی انجمن ها صحبت میکردم ( جذاب ترین قسمت ارائه که بوی پول میداد ) . عه ! چیشد ؟ گفتم شاید بدشون اومد ازمون .

ارائه رو یجوری تموم کردم بالاخره با هر بدبختی ای که بود و تازه آخر ارائه بود که از بچه ها شنیدم دلیل رفتنشون نماز بود ?

الان که دارم می نویسم اینا رو خندم گرفته ? مگه میشه آخه ؟ مگه داریم ؟ بخاطر نماز یبار قبل ارائه ، یبار هم بعد ارائه اعصابمون رو خورد کردن ?

نماز خیلی مقدسه ، خودمم میخونم . ولی این رفتار زیاد جالب نبود .

اینجوری بود که ارائه کلا رفت روی هوا با اینکه فکر میکردیم همه چیز رو از قبل بهش فکر کردیم و تحت کنترل داریم .

نتیجه گیری و درسی که ازش گرفتم

از این ارائه من یه درس خوب گرفتم .

قرار نیست همه چیز اونجوری که براش برنامه ریزی کردی و می خوای پیش بره . منعطف برنامه ریزی کن و خودتو برای حل مشکلات در لحظه آماده کن ?

امیدوارم شما هم از این تجربه درس گرفته باشین و خوشتون اومده باشه . اگر براتون جالب بود دکمه ی " دنبال کنید " اون بالا رو بزنید و نوشته های منو دنبال کنید .

مطالب و نکات بیشتری رو هم از طریق اینستاگرامم و وب سایت شخصیم برای علاقه مندا میذارم و تجربیاتم رو قدم به قدم منتشر می کنم . خوشحال میشم یه سر بهشون بزنید ?❤️

اینستاگرام من
وب سایت من ( چکیده کتاب های مربوط به توسعه فردی ، کسب و کار و کارآفرینی )

کارآفرینیکسب و کاراستارتاپارائهتجربه
فرانت اند دولوپر پرتلاش - عاشق مطالعه و یادگیری - خوره تکنولوژی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید